میزبان امسال این اجلاس، موقعیت تغییریافته جهان و تغییرات در ماهیت و انگیزه تشکیل این جنبش باعث شده که جنبش عدمتعهد اکنون در منظره تازهای مورد توجه و بررسی و زیر ذرهبین تحلیلگران و ناظران قرار بگیرد. درباره سابقه و شرایط کنونی و دورنمای فعالیتهای این جنبش و تأثیرگذاری و تأثیرپذیریاش از جهان امروز با دکتر نوذر شفیعی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم.
- جنبش عدمتعهد با وجود اینکه 120عضو از 190عضو سازمان ملل را در خودش جا داده است،اما بهنظر میآید که به اندازه تعداد اعضا و وزنی که دارد تأثیری در عرصه جهانی و تصمیمگیری ها نداشته است. شما دلیل این ضعف را چه می دانید؟
بهنظر میآید بعضی از ضعفها ساختاری و نهادی است و بعضی از ضعف ها هنجاری و رفتاری است. مهمترین ضعف نهادی و ساختاری جنبش عدمتعهد این است که مجموعه این کشورها در قالب یک جنبش شکل گرفتهاند و نه یک سازمان. جنبش فاقد یک دبیرخانه، دبیرکل و مجمع عمومی است که جزء اساس یک سازمان است. به عنوان مثال مقر جنبش هر سه سال در یک کشور است و دبیر کل جنبش هر سه سال یک کشور دیگر است. این یک ضعف ساختاری است. وقتی ساختار اینگونه باشد، مشکل دوم بروز می کند یعنی مشکلات هنجاری، رفتاری ایجاد می شود. یعنی کشورهای عضو جنبش خود را پایبند به تعهدات جنبش نمی دانند. مثلا شما می بینید که در هنگام جنگ سرد کشورهای عضو جنبش، بهرغم اعلام عدمتعهد عملا به یکی از بلوک های قدرت متمایل بودند.
اشکال هنجاری و رفتاری دوم این است که کشورها به این نتیجه نرسیدهاند که منافع فردی آنها در گرو منافع جمعی است. یعنی کشورها می توانند از طریق همکاری با هم منافع همدیگر را تأمین کنند. این هم به عنوان یک بحث هنجاری و رفتاری در ذهن کشورهای عضو جا نیفتاده است.
نکته بعد این است که اصولاً هرچه تعداد اعضای یک سازمان بیشتر باشد،اگر در هدف و ضرورت های تشکیل سازمان به هم نزدیک نباشند، احتمال گسست در آنها بیشتر وجود دارد. لذا بعد از مجمع عمومی سازمان ملل متحد، جنبش عدمتعهد بیشترین تعداد اعضا را دارد بدون آنکه آن چسبندگی و تعهدی را که کشورها نسبت به منشور سازمان ملل دارند، داشته باشد.
- از نظر شما اگر بخواهیم بگوییم این جنبش چه دستاوردهای مهمی در پنج دهه گذشته داشته است، شما به چه نکته یا نکات برجسته ای اشاره می کنید؟
مهمترین دستاوردهای جنبش در کنار دستاوردهای مختلفی که ممکن است داشته باشد، بحث هویت است. امروزه کشورها چون بهتنهایی نمی توانند در مسائل بین المللی تأثیرگذار باشند ناچارند به سمت اتحاد ها، ائتلافها و تشکلها حرکت کنند. این نهادها و تشکل ها در واقع یک هویت جمعی هستند که کشورها در آن با همافزایی توانمندیهایشان سعی می کنند بر مسائل بینالمللی تأثیرگذار باشند . در دوره جنگ سرد جنبش عدمتعهد به عنوان یک نیروی سوم توانست میزان تأثیرگذاری کشورها را در بعضی از مسائل بین المللی ارتقا دهد. در دوره بعد از جنگ سرد که یکجانبهگرایی عریان ایالات متحده آمریکا، خیلی از این کشورها را در تنگنا قرار داده است، برای کشورهایی که دارای سرنوشت مشترک هستند، عضویت در جنبش عدمتعهد و وارد شدن به درون این گروه همچون یک سرپناه و پناهگاهی در مقابل این فشارهای یکجانبه گرایانه آمریکا بوده است. در این گردهماییها آنچه بسیار اهمیت دارد، یادگیری است. یعنی کشورها باید یاد بگیرند که در پرتو توانمندیهای جمعی و تجمیع توانمندیها بهتر می توانند به اهداف خود برسند. هنوز این موضوع بهخصوص در شرایط جدید محقق نشده. در شرایط جدید که این هم افزایی را بیشتر اقتضا میکند، کشورها هنوز در این زمینه یک جمع بندی منطقی و معقولی ندارند.
- با توجه به تحولاتی که در کشورهای عربی داشتیم بهخصوص در مصر که به عنوان یکی از کشورهای بانفوذ در شکلگیری جنبش بوده است،اکنون این شرایط جدید کشورهای عربی و به قدرت رسیدن دولت های دمکراتیک چه تأثیری می تواند در افزایش نفود و توجه بیشتر به این جنبش داشته باشد؟
اصولاً در سازمان ها و کلاً همگرایی ها هرچه که ساختار نظامات سیاسی به هم نزدیک تر باشد، آن همگرایی از تأثیرگذاری و چسبندگی بیشتری برخوردار است. علاوه بر آن، هر قدر کشورهای عضو یک سازمان یا یک همگرایی، موضوعات مبتلا به بیشتری داشته باشند ،میزان همگرایی در آن کشورها بیشتر است. اکنون جنبش عدمتعهد جنبشی است که به لحاظ ساختار سیاسی کشورهایش از اقتدارگرایی، به سمت دمکراتیزه شدن حرکت می کنند. همینطور کشورهایش از درک های پراکنده نسبت به مسائل جهانی،به درک های مشترک نسبت به آن مسائل نایل می آیند. این دو مؤلفه یعنی ساختار سیاسی مشابه و موضوعات مبتلا به مشابه می تواند میزان همگرایی و اتحاد را در جنبش عدمتعهد بیشتر کند، بهخصوص اینکه کشورهایی مثل مصر که دستخوش تحولات انقلابی شدهاند با یک جهانبینی و نگرش دیگری به مدیریت جهان وارد می شوند. مصر مثل یک کشور کوچک مانند تونس نیست. مصر دارای دیدگاه و بینش فکری نسبت به اداره جهان است و بهنظر می رسد به هر حال مجموع این تحولات باعث شود در یک فرایند رو به جلو ،کارایی جنبش رو به افزایش برود.
- میزبانی این اجلاس می تواند چه دستاوری در حوزه اقتصادی، دیپلماتیک و سیاسی برای تهران داشته باشد؟
بهنظر میآید نخستین مزیتی که میزبانی اجلاس برای تهران دارد، بحث تبلیغاتی آن است. تا دیروز چنین تبلیغ میشد که ایران یک کشور منزوی است و جامعه بین الملل با آن تعامل ندارد. اما اکنون مشخص می شود که بیش از دو سوم کشورها در اینجا جمع می شوند و در مورد مسائل بینالمللی صحبت می کنند. پس منظور از جامعه جهانی فقط ایالات متحده آمریکا نیست بلکه بیش از 190کشور است که اکنون از آن 190کشور،نزدیک به 130تا 140کشور، در اجلاس عدمتعهد برگزار شده در تهران نماینده دارند.
نکته دیگر این است که همیشه سازمان های بین المللی، محلی برای طرح دیدگاهها، تضارب افکار و اندیشهها بودهاند. این اجلاس فرصت مغتنمی است که جمهوری اسلامی ایران دیدگاه های خود را درباره مسائل مختلف بین المللی مطرح کند و تأثیرگذار باشد. بهخصوص اینکه ظرف سه سال، دبیرکلی جنبش بر عهده جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
نکته مهم تر این است که بهنظر میآید با حضور جمهوری اسلامی ایران در ریاست جنبش عدمتعهد جنبش از حالت انفعالی به حالت فعال تبدیل خواهد شد. یعنی اگر در گذشته کشورها سعی می کردند در قالب یک پروتکل که جنبه تشریفاتی داشت، موضوعات را بهصورت توصیفی مطرح کنند، اکنون موضوعات را بهصورت تبیینی مطرح می کنند و در مورد علت مسائل و مشکلات و ناملایماتی که در جهان وجود دارد، سوال مطرح خواهد شد و این می تواند نظمی را که معمارش ایالات متحده آمریکاست با چالش مواجه کند.