در این میان آموزش و تربیت شهروندان به نوعی سرمایهگذاری برای آینده کشور در تمامی ابعاد جامعه به شمار میآید و میتواند در قالب مهارتهای زندگی فردی و جمعی و بهصورت برنامهریزی آشکار و پنهان ارائه شود. به وسیله این آموزشها، افراد جامعه فرهنگ شهروندی را کسب کرده و آمادگی لازم برای زندگی شهری را پیدا میکنند.
سیر تحولاتی آموزش شهروندی در ساختار جامعه ایران از یک سابقه و قدمت تاریخی بسیار غنی برخوردار است. شهروندان ایرانی از ابتدا با آموزههای شهروندی و اخلاق برپایه یگانهپرستی آشنایی داشتند. با ورود اسلام، این آموزهها با تکیه بر آیین و فضایل اخلاقی و اسلامی ارائه و بر محور اخلاق، اطاعت از والدین، فرمانبرداری از حکومت اسلامی، وظیفهشناسی و نیکوکاری به یکدیگر و... بنا شد. در دنیای امروز، نحوه ارائه این آموزهها تغییر و به شکلهای دیگر بروز پیدا کرده است. استفاده از روشهای نوین آموزش شهروندی مانند نصب بنرهای توصیهای در بزرگراهها، خیابانها و معابر، اجرای تئاترهای خیابانی، ایستگاههای سیار آموزش شهروندی و ارائه پوسترها و کتابچههای آموزش شهروندی در این ایستگاهها از جمله راههایی است که در چند سال اخیر آموزشهای لازم برای زندگی شهری را به شهروندان انتقال میدهند.
جای خالی آموزش
آموزش در زمینه فرهنگی جامعه را میتوان از رسمیترین نظام آموزشی کشور یعنی آموزش و پرورش شروع کرد. متأسفانه در کشور ما دانشآموزان و دانشجویان به مدرسه و دانشگاه میروند بدون آنکه دانش و مهارتهایی بیاموزند که پایه و اساس مسئولیتپذیری در قبال جامعه و برازنده یک شهروند خوب در آینده باشند. با این شرایط نمیتوانیم از جوانان انتظار داشته باشیم بدون آمادگی قبلی ناگهان تبدیل به شهروندی متعهد و مسئول شوند. در واقع افراد جامعه باید همفکری، مشورت و شناخت قوانین لازم زندگی در محله و شهر را از زمان پیشدبستانی و کودکی همراه با آموزشهای محیطی و ملموس و با مشارکت کودکان دیگر یاد بگیرند. پاکیزگی شهر و محیط زندگی، احترام به حقوق دیگران، رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و حق تقدم در تمام امور شهروندی، آموزش بهداشت عمومی و دفع صحیح زباله و... از موضوعاتی است که باید از دوران کودکی و با آموزش صحیح نهادینه شود زیرا پس از رشد و بلوغ افراد، این عادات در آنها تقویت و تثبیت شده و تغییر آنها به تمایلات طبیعی، ناممکن و دیر است.
بستری برای مشارکت شهروندان
با افزایش مداوم جمعیت ثابت و جمعیت سیار و افزایش خردهفرهنگهای مختلف در پایتخت و نیز افزایش نیازهای اجتماعی متفاوتی که به موازات این خرده فرهنگها ایجاد میشود وظیفه شهرداری بهعنوان نهادی که نمیخواهد صرفا خدماتی باشد بلکه نظر دارد اجتماعی عمل کند، متولی آموزش شهروندان سنگینتر خواهد شد. از آنجا که تمامی تعاملات شهری در فضای شهر صورت میگیرد ضروری است که شهروندان در مورد نحوه تعامل با حوزه شهری مطالبی فرا بگیرند تا بتوانند شهری بهنجار داشته باشند. به این ترتیب شهرداری با تعامل درونسازمانی و برونسازمانی در حوزه خدماترسانی، آموزشهای لازم را ارائه داده و با نظام اطلاعرسانی صحیح، شهروندان را به مشارکت با این سازمان سوق میدهد.
دکترمحسن کاتوزیان، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره آموزشهای شهروندی میگوید: «از طریق آموزههای شهروندی این امکان مهیا میشود که شهروندان با شالودههای اصلی شهرداری آشنا و از وظایف شهروندی خود آگاه شوند و بهعنوان شهروند متعهد، با آگاهی کامل، مسئولیت خود را نسبت به جامعه و شهر برعهده گرفته و ابزارهای اصلی مشارکتپذیری را بیاموزند.»
این استاد دانشگاه هدف اصلی آموزشهای شهروندی را ایجاد مشارکت میان شهروندان جامعه میداند و درباره آن میگوید: «مهمترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهرهگیری از مشارکت مردم است که برای رسیدن به این مهم مدیران امورشهری باید بسترسازی کنند. بهعنوان مثال مدیریت خدمات و بهداشت شهری بدون مشارکت گسترده و متشکل مردم، امکانپذیر نخواهد بود. بسیاری از آلودگیهای زیستمحیطی، ناشی از عدمهمکاری و مشارکت مردم یا عدمآشنایی آنها با فرهنگ زندگی شهری است.» کاتوزیان درباره تأثیر آموزشهای شهروندی بر شهروندان میگوید: «تجربه ثابت کرده است که آموزش مردم به میزان زیادی میتواند بر رفتار آنها در تولید آلودگیهای زیستمحیطی و بهداشت عمومی مؤثر باشد. نمونه آن در مورد تفکیک زباله است. بهدلیل عدمآگاهی مردم یا بهدلیل عدمسرمایهگذاری در آموزش، روزانه هزاران تن مواد باارزش و قابل بازیافت به همراه زبالههای دیگر نابود میشوند و بر آلودگیهای محیط میافزایند. در حالیکه اگر این آموزشها ارائه شده باشد ما شاهد چنین اتفاقهایی نخواهیم بود. آموزش مردم در تغییر الگوی مصرف آب، تولید فاضلاب، آلودگی هوا و... نیز همین نتایج را میتواند به همراه داشته باشد.»
اخلاق شهروندی در فرهنگ شهرنشینی
آموزش شهروندی از یک سو با ارتقای فرهنگ شهروندی ارتباط مستقیم داشته و از سوی دیگر رابطهای تنگاتنگ با اخلاق و روابط اخلاقی دارد. میتوان اینطور نتیجه گرفت که آموزشهای شهروندی در بعد فرهنگی اشاره به اخلاق شهروندی میکند.
دکتر کاتوزیان درباره آموزش شهروندی از بعد فرهنگی میگوید:«این آموزش شامل مجموعهای از هنجارها و ارزشهایی است که شهروندان در آن انعطافپذیری بیشتری دارند. این در حالی است که برای ارائه این آموزش مشارکت فرهنگی افراد جامعه نیز ضروری است و باید زمینهای فراهم کرد تا شهروندان در امور مربوط به فرهنگ عمومی جامعه آموزش ببینند و خود را مسئول بدانند و در گسترش آن نیز مشارکت کنند.» وی از جمله تأثیرات آموزش شهروندی را ایجاد حس باور عمومی در شهروندان میداند؛ «حضور اجتماعی شهروندان در جامعه مستلزم ایجاد باور عمومی در شهروندان مبنی بر دخالت خواست آنها در تصمیمگیری شهری است که این امر فقط با تقویت احساس تعلق به شهر منجر خواهد شد و لازمه آن نیز مشارکت داوطلبانه شهروندان در امور مربوط به محل زندگی خود است. بنابراین مدیریت شهری باید به این موضوع توجه داشته و از طریق ارگانهای اجتماعی به تقویت آموزشهای شهروندی و تقویت حس مشارکتپذیری آنان بپردازد.»
وی در ادامه میگوید: «آموزشهایی که به طرق مختلف ارائه میشود نه تنها در بهبود زندگی شهروندان تأثیرگذاراست که زمینه آشنایی شهروندان با مسائل شهری را فراهم میکند که این موضوع برای انسجام و استحکام جامعه و شهر مؤثر خواهد بود.»
یک احساس برای یک جامعه
فرایند آموزش شهروندی بهعنوان یک واقعیت تربیتی شامل مقتضیاتی است که در هر دورهای باید به افراد جامعه که مطالبات معینی را دنبال میکنند ارائه شود. در صورتی که به مؤلفه آموزش توجه لازم نشود جامعه با هزینههای بسیاری روبهرو خواهد شد تا جایی که برای گریز از این هزینهها، کنترل اجتماعی دائمی بر شهروندان افزایش مییابد و این مسئله پیامدهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری را با خود به همراه خواهد آورد.
کاتوزیان نقش آموزشهای شهروندی را ارائه اطلاعات و آگاهی در مورد مسائل عمومی جامعه در ابعاد محلی، ملی و جهانی عنوان میکند و میگوید:«این آموزهها واجدفضایل و اخلاق مدنی، جمعی و جستوجویی برای مساواتطلبی است. این آموزهها به روابط اجتماعی بین افراد و روابط افراد و نهادهای ساختار نظام اجتماعی استحکام میبخشد و شهروندی فعال در نهادهای آموزش رسمی جامعه تربیت میکند.»
این جامعه شناس میگوید: «آموزشهای شهروندی قدرتی است که بهصورت چتر باز میشود تا تمام افراد یک جامعه که احساس تعلق و عضویت در یک جامعه میکنند تحت پوشش آن قرار گیرند و از این طریق سطح تعلق خود را به فرهنگ و دولت بازگو کنند. آموزشهای شهروندی در یک جامعه باعث میشود تمام اعضای جامعه بهصورت ملی از حس شهروندی مثبتی برخوردار شده و ضمن برخورداری از احترام ملی، از حقوق مشخص اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بهرهمند شوند. در واقع از طریق آموزههای رسمی و غیررسمی شهروندی میتوان برای افراد جامعه مشخص کرد که در قوانین و مقررات شهری چه جایگاهی دارند و بهعنوان یکی از ارکان اصلی نظام مدیریت شهری چه وظایفی را باید اجرا کنند و چه انتظاری باید داشته باشند.»
کاتوزیان درباره تأثیرات دیگر آموزشهای شهروندی و مشارکتهای اجتماعی میگوید: «مشخصشدن نیازهای جامعه در بین سطوح و اقشار جامعه، شناخت ظرفیتنیازهای موجود در بستر شهر، توجه مدیران شهری به سرمایههای اجتماعی جامعه و رشد و اعتلای آن، ایجاد تعلق اجتماعی در بین مردم، ایجاد و گسترش زندگی اجتماعی مطلوب در شهر، پیریزی شالودهای محکم بهمنظور توسعه پایدار شهری، بهبود زیرساختهای حل مشکلات شهری مثل حملونقل، بازیافت، حفظ محیطزیست و فضای سبز و... از نتایج این آموزشهاست.»
این استاد دانشگاه درباره تأثیرات شهری آموزشهای شهروندی میگوید: «بهبود وضعیت اجتماعی، بهداشتی و فرهنگیجامعه شهرنشینی، حفظ محیط سبز در شهر، همکاری حوزه خدمات شهری و گسترش مشارکت آنان برای پیشبرد اهداف شهری، بهوجود آمدن حس مشارکت فرهنگی و اجتماعی در بستر جامعه، اعتلای طرحهای توسعه شهری به روش گروهی و مردمی و تقویت نقش شهرداری در ابعاد مختلف برای زندگی شهروندان، استفاده بهینه از منابع موجود، اعتلا و ارتقای هویت مشارکتی در مناطق و محلات و توانمندسازی جامعه برای پذیرفتن مسئولیت مشکلات از دیگر کارکردهای آموزش شهروندی است. از همه مهمتر اینکه این آموزشها فرصت مغتنمی برای نهادینهکردن مشارکتهای مردمی و حضور فعال شهروندان در فعالیتهای توسعه و مدیریت شهری بهشمار میرود.»