«میزبان» پرفروشترین فیلم سال 2006 سینمای کره جنوبی یک اثر دلهرهآور و علمی- خیالی است. اما این همه ماجرا نیست؛ میتوانید آن را یک کار کمدی و خانوادگی هم معرفی کنید.
ولی «میزبان» چیزی بیشتر از این است! فیلم ملغمهای از تمام ژانرهایی است که صنعت سینما سالهاست با آن سروکار دارد. به همین خاطر نباید تعجب کرد که سیاست هم در این اثر تماشایی و سرگرمکننده حضور دارد و فیلم بیانیهای غیرشعاری- که البته کوتاه و گذرا بودن آن باعث میشود تا تأثیری بیشتر بر مخاطب بگذارد- درباره مسائل و مشکلات هستهای هم هست.هیولاهای قدیمی فیلمهای کلاسیک را به یاد دارید؟
«میزبان» یکی از آنها را دارد که خیلی خوب طراحی شده و به کمک جلوههای ویژه یکدست و بدون عیب و نقص فیلم، میآید تا هم تماشاگران را بترساند و هم آنها را سرگرم کند. بخش اعظم قصه فیلم در کنار رودخانه پهناور و جذاب (و توریستی) در سئول رخ میدهد.
یک خانواده معمولی کاراکترهای اصلی فیلم هستند. پدر خانواده در کنار رودخانه یک مغازه کوچک دارد. وی از همسرش جدا شده و با دختر دانشآموزش در مغازه پدر ساکن است. زندگی این خانواده با حضور یک هیولا از ژرفنای آب رودخانه به هم میریزد.
این هیولا در کنار تمام آسیبهایی که به مردم شهر میزند، دختر کوچولوی خانواده را هم همراه خود میبرد...
- یکی از جنبههای نادر فیلم این است که هیولا خیلی زود و در روز روشن خودش را آشکار میکند. این در حالی است که در فیلمهای مشابه چنین موجودی را در سایه روشن و گنگ نمایش میدهند. آیا متخصصین جلوههای ویژه فیلم نگران آن نبودند که نمایش مستقیم هیولا کمی برایشان مشکل باشد؟
این کار نوعی خطر بود و انجام آن یک ریسک به نظر میرسید. اما برای خود من نمایش اینگونه هیولا یک نکته معنیدار بود. با این کار خواستم آن بنیان ثابت و همیشگی فیلمهای ژانر سینمای هیولایی را بشکنم.
در فیلمهای این ژانر شما مجبورید یک ساعت صبر کنید تا بتوانید هیولا را در شکل کامل آن ببینید. میخواستم این تصور را بشکنم و کاری در جهت عکس انجام دهم. برای «میزبان» مجبور بودم چنین کاری بکنم. مسئولین جلوههای ویژه فیلم از طرح من استقبال کردند و در عین حال این کار برایشان چالشبرانگیز بود.
یکی از آنها که در فیلم «پارک ژوراسیک» کار کرده بود، میدانست که چهطور باید با کامپیوتر هیولاها را خلق کرد. البته خلق این صحنهها فقط با کمک جلوههای ویژه صورت نگرفت و فیلمبرداری هم نقش مهمی در آن دارد.
- به نظر میرسد فیلمتان گرایشی عمیقاً کنایی و بدبینانه به حکومت کره جنوبی دارد. از آنجا که تماشاگران غربی این کشور را به عنوان یک کشور دموکرات میشناسند، ممکن است متوجه نشوند که چرا «میزبان» چنین تصویری از حکومت ارائه میدهد.
در فیلم عناصر زیادی از طنز و شوخی وجود دارد. علت اصلیاش هم این است که قهرمانان قصه فیلم اعضای خانوادهای هستند که ضعف و بیقدرتی حرف اول را دربارهشان میزند. بعضی وقتها از این نکته حیران میشوم که دموکراسی ضعیف و بیقدرت نمیتواند کمک خیلی زیادی به مردم بکند.
فیلم را باید از این زاویه نگاه کرد. از کره جنوبی گرفته تا دیگر کشورها، این سؤال برایم مطرح است که سیستم حکومتی چگونه میتواند از ضعیفان حمایت کرده و آنها را تحت پوشش خود قرار دهد؟ این نکتهای است که در فیلم منعکس شده است. خانواده فیلم ما راهی یک سفر طولانی میشوند، ولی هیچکس هیچ کمکی به آنها نمیکند.
این مسئله تبدیل به طنز و کنایه اصلی فیلم میشود. با آنکه دوران حکومت دیکتاتوری نظامی به سر رسیده و ما حالا در مقایسه با گذشته آزادی بیشتری داریم. اما هنوز خیلی چیزها به همان صورت قبلی باقی مانده است. این مسئله بهویژه در ارتباط با طبقات پائینتر جامعه خودش را به خوبی نشان میدهد.
- «میزبان» نقطه نظری منفی نسبت به حضور نیروهای نظامی آمریکا در کره جنوبی دارد. برای مثال، در همان سکانس افتتاحیه فیلم ما آن دکتر ارتشی آمریکایی را میبینیم که به همکار کرهایاش دستور میدهد تفالههای شیمیایی را داخل رودخانه هان بریزد. آیا خودتان فیلم را یک کار ضد آمریکایی ارزیابی میکنید؟
درست است که فیلم سرشار از کنایهها و طنز سیاسی است (و این کنایهها هم آگاهانه و عمدی بوده) در مورد سکانس افتتاحیه باید بگویم که در کره جنوبی پروندهای مشهور وجود دارد که مربوط به هفت سال پیش است.
در آن زمان مقداری از این تفالههای شیمیایی به داخل رودخانه هان ریخته شد. احساس کردم این موضوع میتواند دستمایه خیلی خوبی برای یک فیلم هیولایی باشد. برای فیلمسازی که میخواهد فیلمی بسازد که یک موجود عجیب و غریب از اعماق رودخانه هان بیرون میآید، بهرهگیری از چنین پروندهای خیلی خوب است و این پرونده میتواند نقطه شروع خوبی برای یک فیلم باشد.
تأثیر و الهام زیادی از آن حادثه گرفتم و شما میبینید که موضوع آن پرونده الهامبخش صحنه افتتاحیه فیلم شد و کلیت قصه آن را شکل داد. البته در فیلم خطی از شوخی و کنایه با آمریکا هم هست. خیلی طبیعی بود که چنین چیزی را در فیلم داشته باشیم. اما خودم فکر نمیکنم فیلم یک کار ضد آمریکایی باشد. این نکته را همه میدانیم که تاریخ ژانر سینمای علمی- خیالی با طنز و کنایه سیاسی همراه بوده است.
در فیلم هم چنین شوخیهایی با جامعه کره شده است و حتی بیشتر از آن، ما کل سیستم حکومتی را- که از محرومان حمایت نمیکند- مورد انتقاد قرار دادهایم. این نکته آخر بخش مهم طنز و کنایه، «میزبان» است و نه آن بخش ضد آمریکایی آن.
- «میزبان» در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. فکر میکردید شانس آن را داشته باشید که واکنش تماشاگران سراسر جهان را تجربه کنید؟
امکان آن فراهم شد که فیلم را با تماشاگران متعدد و متنوع بینالمللی تماشا کنم. حضور فیلم در جشنوارههای مختلف بینالمللی و همچنین نمایش عمومی آن در کشورهای مختلف این امکان را ایجاد کرد. نکته بامزه و جالب توجه این است که آنها همزمان با خندیدن گریه هم میکردند و طوری بود که انگار در محل اصلی رخداد حوادث حضور دارند.
این مسئله توجه مرا به خودش جلب کرد. از خودم میپرسیدم تماشاگران خارجی جزئیات قصه و طنز و کنایههای آن را میگیرند یا خیر و دیدم که آنها متوجه بخش اعظم مسائل فیلم شدهاند. بسیاری از تماشاگران وضعیت و موقعیت کاراکترهای بازنده فیلم را درک کردند.
- شخصاً چهقدر از «میزبان» خشنود هستید؟ و آیا کار بعدیتان هم یک فیلم هیولایی خواهد بود یا ترجیح میدهید به سراغ ژانرهای دیگر بروید؟
فکر میکنم هر فیلمسازی دوست دارد کارهایش با موفقیت روبهرو شود. در عین حال طبیعی است که شما بخواهید دوباره چنین فیلمی بسازید. این مثل یک جریان مداوم است. اما همیشه شما به جلو نگاه میکنید و در فکر ساخت یک اثر تازه هستید.
چه یک فیلم علمی- خیالی و چه یک فیلم هیولایی، دوست دارم برای کار بعدیام یک قصد متفاوت را کار کنم. هر ژانری را که برای این فیلم انتخاب کنم، در فکر آن هستم که آن ژانر را دوباره احیا کنم و چیزهای تازهای را در آن بگنجانم. میخواهم آن ژانر یک نفس تازه بکشد. همیشه در جستوجوی پیدا کردن فرمهای جدید قصهگویی در ژانری هستم که میخواهم در آن کار کنم. البته بهجز ژانر موزیکال!
- شنیدهایم که قرار است «میزبان» در آمریکا دوبارهسازی شود.
سال گذشته در «آ. ام. اف» (بازار فیلم آمریکا) کمپانی قدیمی یونیورسال امتیاز برگردان نسخه سینمایی فیلم را خریداری کرد. مشتاقانه منتظر هستم ببینم نسخه دوبارهسازی شده چهجور فیلمی است.
- به عنوان آخرین سؤال، هیولای فیلم به عنوان موجودی معرفی شده که حاصل و میزبان یک ویروس خطرناک است. با توجه به قصه فیلم آیا میتوانیم بگوئیم کره جنوبی هم نقش میزبان آمریکا را بازی میکند و حضور آمریکا در کره مثل یک ویروس واگیردار و خطرناک است؟
بله، میتوان چنین تفسیری هم از قصه فیلم داشت. وقتی در یک حکومت دیکتاتوری به چیزی مثل میزبان بودن فکر میکنید، میتوانید معانی و تفاسیر متعددی نسبت به آن داشته باشید. یکیاش همان است که شما گفتید. میزبان در نقطه مقابل کلمه طفیلی و مفتخور قرار دارد.
اما اگر شما بخواهید این موضوع را گسترش داده و به کل سطح فیلم بکشانید باید بگویم نکته مرکزی فیلم اختصاص به آن خانوادهای دارد که قصهاش تعریف میشود. این خانواده بازنده مضمون اصلی «میزبان» است.
آنچه در قصه فیلم پیش میآید، این خانواده را به سمت بدبختتر شدن میبرد و شرایط زندگی آنها را سختتر میکند و این نکته که هیچکس به آنها کمکی نمیکند، همان میزبانی است که ما دربارهاش صحبت میکنیم.
آن هیولا میتواند میزبان اصلی قصه باشد، همانطور که خود سیستم (که هیچ کمکی به این خانواده نمیکند) شما میتوانید جامعه کره و آمریکا را هم میزبان بدانید. ما میتوانیم مفهوم گستردهای از کلمه میزبان داشته باشیم.
منبع: si-ficmovie.com