برای سفر به روستای گندمآباد با ششساعت فاصله از مرکز استان اردبیل انتظار جادههای صاف و آسفالت شده بیفایده است، چرا که این روستا از توابع بخش شاهرود شهرستان خلخال در دل کوهستان و با گذر از جادههای صعب العبور و سنگلاخی در نوار مرزی استان اردبیل و زنجان واقع شده است. به گزارش مهر، نبود جاده روستایی، روشنایی کافی در طول مسیر و پیچهای تند بیحفاظ و شیب تند راه ارتباطی موجب شده تردد ساکنان این روستا محدود به مواقع اضطراری شده و زمستانها ارتباط با مرکز استان و شهرهای دیگر گاه تا شش ماه قطع شود. با گذر از درههای عمیق در مجاورت کوههای مرتفع ییلاق، گندم آباد با 16 خانوار ساکن است که چشمانتظار بشارتی از آبادی و آرامش هستند.
زندگی در بیخبری مطلق
خانههای خالی از وسایل ارتباطجمعی مثل رادیو و تلویزیون موجب شده اهالی روستا در بیخبری مطلق زندگی کنند. به گفته یکی از روستائیان، بسیاری از افراد این روستا حتی مسئولان رده بالای کشور را نمیشناسند چراکه داشتن تلویزیون آرزویی است که برای بسیاری از کهنسالان این روستا به حسرت تبدیل شده است. محمد ذکیپور از اهالی این روستا میگوید: اگر تلویزیون هم داشته باشیم بهخاطر قرار گرفتن در دره نمیتوانیم از آن استفاده کنیم و عملا از همه اتفاقات بیاطلاعیم.
هدیه سقفهای کپر
ذکیپور به یاد میآورد که هنگام استراحت در خانه ماری از سقف به روی گردنش افتاده و پس از این اتفاق دو دختر و یک پسرش با اضطراب و ترس شب را صبح میکنند. او میگوید: خانهای که از چوب و سنگ و گل ساخته شده باشد از نفوذ هیچ خزندهای در امان نیست و بهخاطر نبود امکانات بهداشتی این موضوع تشدید میشود و از طرفی از ترس حمله احتمالی مارهای موجود در منطقه نمیتوانیم ماری که روی سقف خانه لانه کرده است را بکشیم.
آب پر از انگل
منبع آب روستای گندمآباد بهگفته ساکنان بهدلیل سالم نبودن آب روستا مشکلات بسیاری برای اهالی بهوجود آورده است. ناصر از دیگر اهالی روستا یادآور میشود با بررسی منبع آب متوجه شدیم داخل منبع پر از انگل است اما تنها چاره، استفاده از آب منبع است که موجب شده بیماری بهخصوص در بین بچهها شایع شود.
تنها پزشک مراجعهکننده به روستا در سال دو بار به ساکنان سرمیزند و به گفته مردم روستا بارها فرد بدحال و یا زنی که در حال زایمان است را با مشقت بسیار به طارم یا شهرهای دیگر بردهاند. مریم، یکی از افراد این روستا از بیماری پدرش خاطره بدی دارد و میگوید: وقتی پدرم بیمار شد مجبور شدیم با هفت نفر از اهالی روستا در سوز زمستان که ارتفاع برف تا کمرمان میرسید پدرم را با الاغ به نزد یکترین شهر برسانیم.
ترک تحصیل اجباری
به گفته ساکنان قبل از زلزله سال75 بهواسطه رونق و آبادی، این روستا 127دانشآموز با هفت معلم داشت اما امروز روستای گندمآباد هفت دانشآموز دارد که در مقاطع مختلف اول تا ششم ابتدایی همه در یک کلاس بهترتیب از معلم خود درس میگیرند. تمام مدرسه این روستا در یک کانکس خلاصه میشود که یک کلاس درس، یک معلم، یک نفر دانشآموز اول ابتدایی، دو نفر دانشآموز سوم ابتدایی، سه نفر دانشآموز پنجم و یک نفر دانشآموز ششم ابتدایی دارد، چهار نفر از دانشآموزان دختر و سه نفر پسر هستند. معلم این مدرسه میگوید: نزدیکترین مدرسه راهنمایی در منطقه کلور است که رفتوآمد به آن بهخصوص در فصلهای سرد سال غیرممکن بوده و به همین دلیل دانشآموزان بهخصوص دختران بعد از ششم ابتدایی به ناچار ترک تحصیل میکنند.
خانههای نیمهتمام
در این میان کلنگ ساخت 14دستگاه مسکن 50متری با هزینه هر واحد 180میلیون ریال در خرداد سالجاری به زمین زده شد و طبق وعده مسئولان بنا بود تا شهریورماه سالجاری آماده تحویل شوند. اما توقف ساخت این واحدها در مرحله اسکلتبندی به تعبیر ساکنان مسکنی موقت است بر درد جانکاه آنها.
ناصر میگوید: برای ساخت هر واحد 120میلیون ریال وام با بهره چهار درصد میدهند و این در حالی است که به برآورد یکی از معمارانی که به روستا آمد ساخت هر واحد نزدیک به 270میلیون ریال هزینه میخواهد و درآمد محدود اهالی روستا مانع از آن شده که بتوانند در ساخت مشارکت کنند و مسئولان نیز ساخت خانهها را متوقف کردهاند.
یکی از جوانان روستا به قولهایی که داده شده اشاره میکند و متذکر میشود یکی از مسئولان با مراجعه به روستا و مشاهده وضعیت زندگی اهالی قول داد به هر خانواده 10راس گوسفند بدهد تا از طریق آن امرار معاش کنند که هرگز عملی نشد. مجتبی ادامه میدهد: از طرفی برای پیشبرد ساخت خانهها استاندار سابق قول مساعدت700میلیون ریالی را به اهالی روستا داد که در عمل پرداخت نشد.