به جرأت میتوان گفت هیچ مراسمی در هفته کتاب نبود که در آن مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پرسشهای متعدد رسانهها و اهالی کتاب و نشر در مورد آینده قیمتها و افق فرایند تولید و توزیع کتاب مواجه نشوند. البته بیشتر این پرسشها با وعدههای امیدوارکننده پاسخ داده شدند اما این وعدهها باعث نشد تا در هفتهای به نام کتاب و کتابخوانی تغییری ولو نمادین در بازار کاغذ و سایر اقلام مورد مصرف در صنعت نشر بهوجود آید. بهعبارت دیگر نام و اعتبار هفته کتاب نتوانست در برههای کوتاه رونق را به بازار کتاب بازگرداند و این نشان از مغفولماندن حوزه اقتصاد نشر در یکی از جدیترین رخدادهای فرهنگی کشور دارد.
از سوی دیگر امسال بدنه صنعت نشر کشور شامل کتابفروشان، ناشران و پدیدآورندگان کتاب به جز مواردی که هر ساله بهعنوان برنامههای مرسوم از سوی وزارت ارشاد و اتحادیه ناشران ابلاغ میشود (نظیر تخفیف در قیمت کتاب) برنامه خلاق دیگری را اجرا نکردند. کمتر ناشر یا کتابفروشی از فرصت هفته کتاب بهعنوان زمانی مغتنم برای ارائه برنامههای جاذب استفاده کرد و معدود گروههایی از خوانندگان و اهل مطالعهای به واسطه برنامههای از پیش تعیین شده و زمانمند بخش خصوصی نشر، منزل و محل کار خود را به مقصد کتابفروشیها ترک کردند. این فرصتسوزی را میتوان به چند عامل مرتبط کرد؛ مهمتر از همه اینکه اهالی نشر و کتاب بهدلیل شرایط اقتصادی حاکم بر حرفه خود کمتر میل و رغبتی برای برنامهریزی جذب مخاطب داشتند؛ خاصه اینکه بخواهند برای این برنامهریزیها هزینهای را هم به مجموعه خود تحمیل کنند.
همچنین در طرف دیگر، مخاطبان حتی خوانندگان حرفهای کتاب استقبال چندانی از کتابفروشیها و نمایشگاههای عمومی کتاب در این هفته نکردند. این را هم شاید بتوان بهحساب شرایط اقتصادی و دورشدن کتاب از سبد کالای خانوار گذاشت اما در مجموع جامعه کتابخوان کنش قابل توجهی برای رونق دادن به نمایشگاهها و کتابفروشیها از خود نشان نداد و از این بابت با مسئولان و صاحبان حرفه در حوزه نشر همردیف بود. از عوامل مهمی که هفته کتاب امسال را به یک مناسبت درجه دوم در تقویم رسمی تبدیل کرد، بیتفاوتی و خمودگی نهادها و دستگاههای عمومی در قبال این رویداد بود؛ به شکلی که در بسیاری از ادارات، نهادها و وزارتخانهها یا از اساس برنامهای برای استقبال از این هفته برگزار نشد یا اگر شد در سطحی محدود و بهطور صرف مربوط به بخش کوچکی از آن نهاد بود.
این در حالی است که برخی از این دستگاهها در آییننامههای هفته کتاب بهعنوان برگزارکنندگان اصلی شناخته میشوند. در این میان شاید سهم وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بیش از همه باشد؛ نهادی که با وجود تنیدگی ساختارش به کتاب، سهم اندکی در رونق و شکوفایی کتاب بهویژه در سالهای اخیر داشته و در همین مسیر حضور کمرنگی را هم در برنامههای هفته کتاب تجربه کرده است.
شاید مهمترین فراز همکاری وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه کتاب برگزاری آیین کتاب سال دانشجویی باشد. اگر چه جهاد دانشگاهی بهعنوان بازوی اجرایی و نماینده وزارت علوم در این آیین شناخته میشود اما اینکه در هیچکدام از دورههای اخیر مراسم اختتامیه کتاب سال دانشجویی وزیر علوم حضور نیافته تا دستکم به شکلی نمادین خود را در حوزه کتاب نشان دهد، بیش از هر چیز ذهن ناظران را به کم رغبتی عالیترین مقام اجرایی حوزه علم و دانشگاه نسبت به سرچشمه دانش یعنی کتاب سوق میدهد.