واقعیت این است که نقدینگی از نوع سرگردان آن در شرایط کنونی بازیگر و تعیینکننده اصلی اقتصاد ایران است. نقدینگی بهسان مار در بازی معروف و پرطرفدار« اسنیک» بدون توقف و برخورد با مانع در حال بلعیدن همه فرصتها و متغیرهای مثبت اقتصادی و در نتیجه بزرگتر و فربهترشدن است. این مار با روندی که طی میکند بهزودی و درصورت عدمکنترل تمام حجم اقتصاد کشور را در بر میگیرد. بهنظر میرسد مهمترین مسئله کلان امروز ایران در ابعاد مختلف ، مهار نقدینگی است چراکه این پدیده اگر کنترل نشود بهزودی اقتصاد ایران را خفه خواهد کرد.
اثرات اولیه این خفگی هماکنون در تورم رکودی، تشدید سفتهبازی و سوداگری و رکود تولید خودنمایی میکند اما ظاهرا جولان نقدینگی برای متولیان دولتی اقتصادی و خطرات آن امری نگرانکننده نیست. این مهم در واکنش انفعالی دولتمردان نسبت به شرایط حاکم بر اقتصاد خود را نشان میدهد و چه بسا روند سیاستهایی که دولت در پیشگرفته نهتنها کنترلکننده نقدینگی نیست بلکه تشدید کننده و تقویتکننده آن نیز هست.
اصرار دولت بر افزایش یارانه نقدی خانوار در شرایطی که غالب کارشناسان و نهادهای نظارتی با آن مخالف هستند گویای این واقعیت است. البته عملکرد نقدینگیزای دولت محدود به ماههای اخیر نیست چرا که حجم نقدینگی از سال 84تاکنون با رشدی هفت برابری از 60هزار میلیاردتومان به 400هزار میلیاردتومان رسیده است.
بنابراین نقطه آغاز، توقف سیاستهای اقتصادی نقدینگیزاست و در صدر آن طرح هدفمندی یارانهها به شیوهای که دولت آن را اجرا کرد.
طرح هدفمندی یارانهها اگرچه میتوانست طرحی مفید و مطلوب برای اقتصاد ایران باشد اما این کارکرد نهتنها محقق نشد بلکه در مسیری انحرافی قرار گرفت و بهجای اینکه در نقش مهارکننده نقدینگی ظاهر شود با برجستهشدن متغیر پرداخت یارانه نقدی به تشدید نقدینگی دامن زد. بنابراین درحالیکه بحث پیرامون تداوم هدفمندی یارانهها یا توقف آن ادامه دارد، بهنظر میرسد توقف این طرح حداقل در مقوله نقدینگی مفیدتر خواهد بود؛ چه اینکه بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد.