سبک زندگی برای توصیف شرایط زندگی انسان استفاده میشود. در مطالعه جنبههای مختلف زندگی میتوان به سه سطح مختلف و درعین حال مرتبط اشاره کرد که کاملا با سبک زندگی در ارتباط هستند: سطح ساختاری، سطح موقعیتی و سطح فردی. در اینجا مراد از سبک زندگی سطح فردی آن است. اولین گام در راه اهمیتدادن به سبک زندگی سالم، آشنایی با شیوههای مختلف زیستن و ابعاد مختلف آن است.
باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که سبک زندگی ابعاد وسیعی را در بر میگیرد که یکی از مهمترین ابعاد آن بعد سلامت یا حوزه بهداشت و درمان است که خود این حوزه را نیز میتوان به دوبخش سلامت روانی و سلامت جسمانی تقسیم کرد. درصورت تأمین سلامت روانی و جسمانی است که میتوانیم امید به این داشته باشیم که افراد جامعه با روحیهای شاداب و با جسمی سالم در محیطهای کاری و اجتماعی ظاهرشده و به فعالیت بپردازند و از ناهنجاریها و معضلات کاسته شود.
اما آیا به واقع شرایط برای تأمین سلامت جسمی و روحی در جامعه ما فراهم است؟ اگر زمانی دچار بیماری شویم آیا میتوانیم به بهبود سریع و با کمترین هزینه و با استفاده از بهترین امکانات امیدوار باشیم؟ آیا وضعیت بیمههای تکمیلی درمان در کشور ما بهگونهای است که از نظر روانی این امنیت در ذهن ما ایجاد شود که خواهیم توانست از پس هزینههای درمان خود بدون کمترین مشکلی برآییم؟
بیمارستانهای ما بهویژه بیمارستانهای دولتی از نظر امکانات و تجهیزات در چه وضعیتی قرار دارند؟ اگر بیمار شویم آیا خواهیم توانست داروهای مورد نیاز خود را به سهولت تأمین کنیم؟ آیا تمام داروهای بیماریهای خاص در داروخانهها یافت میشود؟
با نگاهی گذرا به اخبار رسانهها، روزنامهها و خبرگزاریها و پیگیری رسانهای درباره واقعیات موجود در جامعه و با شنیدن سخنان تعدادی از مردم دردمند و بیمار یا افرادی که یکی از اقوامشان بیمار است بهسادگی میتوانیم به تمامی این پرسشها پاسخی منفی بدهیم.
درواقع امروزه از نظر بهداشتی و درمانی در وضعیت نابسامانی قرار داریم و از نظر دارویی نیز با کمبود دارویی بهویژه در زمینه بیماریهای خاص مواجه هستیم. شرایط کنونی نشانگر آن است که توانایی حفظ سلامت یا بهبود وضعیت جسمانی افراد پس از تحمل یک دوره بیماری، بنا به دلایل مالی کاهش یافته است و شاید روزی فرا رسد که تنها افراد واقعا متمکن بتوانند از پس هزینههای درمان بیماریهای خاص که داروهای خاصی نیز برای درمان آنها مورد نیاز است، برآیند.
تنها با جسم و روحی سالم میتوان درست فکر کرد و درباره انتخاب سبک زندگی سالم و بر مبنای سلامت تصمیم گرفت و زمانی که نتوان تن رنجور انسان بیماری را بهموقع درمان کرد یا روح وی را با ارائه یک مشاوره قوی روانشناسی تسکین داد، یا نتوان بهراحتی و با قیمت مناسب داروی مورد نیاز برای درمان وی را تأمین کرد نمیتوان از وی بهعنوان یک موجود زنده صاحب عقل و شعور توقع داشت که بتواند سبک زندگی سالم و بر مبنای سلامت را برای خود برگزیند.
این به آن معناست که انسان بهطور بالقوه باید برای انجام هر فعالیت جسمی و ذهنی آمادگی داشته باشد؛ بهویژه اگر این فعالیت با تغییر یا انتخاب سبک زندگی سالم مرتبط باشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در حال حاضر در جامعه ما بهدلیل وضعیت بحرانی پیشآمده در بخش بهداشت و دارو و درمان توان ایجاد انسجام و هژمونی لازم برای انتخاب یک سبک زندگی سالم و ارتقای سلامت وجود ندارد.