وقتی نوابغی چون اورسن ولز، جانفورد و هیچکاک هم کلی فیلم بد در کارنامهشان دارند چرا نباید بهرام توکلی فیلم بد بسازد؟«آسمان زرد کمعمق» فیلم تازه سازنده خوشقریحه «پرسه در مه» و «اینجا بدون من»، به دلیل مشکلات فیلمنامه و اغتشاش در روایت داستان، فیلم خوب و مسنجمی از کار درنیامده است. فیلم تازه بهرام توکلی آزاردهنده است و این البته الزاما بد نیست؛ مشکل از جایی شروع میشود که این پروسه آزار از دل ساختار منسجم و همگون و درستپرداخت شدهای شکل نمیگیرد. فیلم مبتنی بر روایت غیرخطی ساخته شده و رفت و برگشتهای زمانیاش میان گذشته و حال در جاهایی آشفته از کار درآمده. البته در مقام اجرا توکلی به یمن تصاویر خوشترکیب پیمان شادمانفر که در اولین تجربه حرفهایاش خوشدرخشیده، موفق نشان میدهد. به عنوان کارگردان او حتی نسبت به فیلمهای قبلیاش رشد هم کرده و فیلم ظرافتها و جزئیاتی در میزانسنها و دکوپاژ دارد که نشانههای آشکاری از کارگردانی فکرشده آسمان... میتواند باشد.
آسمان زرد کمعمق یک تجربه بصری صبورانه است که به دلیل فیلمنامه آشفتهاش، حاصل درخشانی نداده ولی توکلی این امید را دردل مخاطب زنده نگهمیدارد که با فیلم بعدیاش این ناکامی را جبران کند.
جدای از آسمان زرد کمعمق، فیلم رامتین لوافیپور هم از جمله آثار قابل بحث جشنواره امسال است. «برلین منفی هفت» یک فیلم متوسط و معمولی درباره مهاجران و مشکلاتشان است که یک مصطفی زمانی غافلگیرکننده دارد و تصاویر و فضاسازی قابل قبول. فیلم درخشانی نیست و شاید بیش از حد معمولی و متوسط به نظر برسد، ولی در همین حد هم بد نیست. همین که صرف بودجه میلیاردی به فاجعهای سینمایی ختم نشده، جای شکر دارد.
«حوض نقاشی» هم یک فیلم استاندارد و سرپاست که تماشاگر را بهخوبی با خود همراه میکند و احساساتش را برمیانگیزد ولی مشکلاتی در فیلمنامه و کارگردانی زیادی معمولی، آن را در سطح فیلمی متوسط نگه داشته است. بین انبوه فیلمهای غیرقابل تحمل و ضعیف، متوسطبودن میتواند امتیاز تلقی شود. کیفیت فیلمهای مازیار میری ارتباط مستقیمی با فیلمنامههای آثارش دارد و اینبار حامد محمدی فیلمنامهنویس حوض نقاشی به اندازه «طلا و مس» موفق عمل نکرده است.
و یک نکته حاشیهای: وضعیت پذیرایی در برج میلاد اعتراض گسترده برخی دوستان منتقد و سینمایینویس را در پی داشت؛ اعتراضی بحق که خوشبختانه خیلی زود هم به آن ترتیب اثر داده و مشکل چای برج میلاد حل شد.
نحوه پذیرایی از اهالی رسانه در برج میلاد، موضوع یادداشتها و اظهارنظرهای زیادی چه در رسانههای مکتوب و چه در فضای مجازی شد. فقط ایکاش دوستان همینقدر که چای برایشان اهمیت دارد به موضوعات مهمتر هم میپرداختند؛ مثل این سیمرغهای جدید امسال که هم بد هیبت و زشت هستند و هم با صرف هزینههای گزاف در کشور جمهوریچک تولید شدهاند. کاش یکی میپرسید سیمرغهای بلورین چه اشکالی داشتند که در سالی که بنا بر صرفهجویی بوده، پول بیزبان را صرف سفارش ساخت این مجسمههای بد هیبت کردهاید؟