نه از این لحاظ که اولین کتابشان به تمامی برخاسته از آن چیزی است که دوست دارند آن را بیان کنند، بلکه به این خاطر که چاپ اولین کتاب یک نویسنده به نوعی اولین نشانه به تحقق پیوستن آمال و آرزوهای نویسندهای است که میخواهد در آینده، گام به گام به مقصد نهایی خود نزدیکتر شود.
در واقع، اولین کتابی که از یک نویسنده چاپ میشود، عموماً برای خود نویسنده از ارزشی فوق تصور برخوردار است و نویسندگان جوان نیز همواره مشتاق هستند که هرچه زودتر اولین اثر خود را به چاپ برسانند.
اما در چنین شرایطی، بسیاری از نویسندگان برای چاپ اولین کتاب خود با مشکلاتی متعدد روبهرو هستند و در این راه، گاه آنقدر به درهای بسته و راههای پرپیچ و خم برخورد میکنند که خاطره شیرین چاپ اولین کتابشان با تلخیها و سختیهای این راه عجین میشود.
هیچ رسم و عرفی در هیچ جای دنیا وجود ندارد که به خاطر آن نویسندگان به زحمت وارد بازار چاپ و نشر شوند و چاپ اولین کتاب برای نویسندگان به نوعی گذر از هفتخان محسوب شود، اما مسئله اینجاست که در تمام دنیا، ناشران بزرگ برای چاپ کتابی از نویسندهای ناشناخته و به ویژه جوان، با وسواس و دقت عمل بیشتری برخورد میکنند و همین موضوع سبب میشود که عموماً نویسندگان برای توجیه ناشر و چاپ کتابش در یک انتشاراتی معتبر، متحمل دشواریهایی شوند.
ناهید طباطبایی، نویسنده و فعال در حوزه چاپ و نشر کتاب در این باره به موضوع بازگشت سرمایه در امر چاپ و نشر اشاره میکند و میگوید: چاپ کتاب به خودی خود مشکلاتی برای ناشران به همراه دارد، مسئله کمبود کاغذ و بالتبع گران شدن هزینههای چاپ و نشر، مدتها انتظار برای گرفتن مجوز ارشاد و غیره و غیره از جمله مشکلاتی است که گریبانگیر ناشران است.
در چنین وضعیتی، این حق ناشر است که بر روی کاری سرمایهگذاری چاپ و نشر انجام دهد که حداکثر اطمینان برای بازگشت سرمایه و سود در آن وجود داشته باشد. بدیهی است که عدم شناخت ناشر از نویسندهای که قصد دارد اولین کتاب خود را به چاپ برساند، مشکلاتی برای نویسنده و حتی ناشر به همراه میآورد.
به این ترتیب، میبینید که بدون وجود قاعده و قانونی برای سختگیری چاپ کتاب اول، این امر تبدیل به روندی شده است که به یک دور تسلسل منجر میشود، یعنی نویسنده برای شناخته شدن نیازمند چاپ اثرش است و ناشر هم برای متضرر نشدن، نیازمند چاپ اثر نویسندهای شناخته شده و معروف است.
نتیجه چنین روندی به هیچ وجه خوشایند نیست، هم برای نویسندهای که با انرژی و شوق و شور زایدالوصفی شروع به نگارش اثری میکند و هم برای جامعه ادبی که قرار است با وجود اندیشهها و قلمهای متعدد و متنوع به رشد و پویایی بیشتری برسد و در جذب مخاطبانی با آراء و سلایق گوناگون موفق عمل کند.
محمدحسینی، نویسنده «یکی از همین روزها، ماریا» که سال 83 به عنوان اولین مجموعه داستان حسینی به چاپ رسید، در این باره میگوید: خیلی از نویسندهها سالها برای انتظار اولین کتابشان دوندگی میکنند، خود من با این که چندین سال ویراستار یک انتشاراتی بودم، با این حال نزدیک به پنج سال برای چاپ کتاب اولم وقت صرف کردم.
در واقع من پنج سال، زمان را از دست دادم، تا این که توانستم کتابم را زیر چاپ ببرم. اگرچه مثل خیلی دیگر از نویسندگان، زیاد جستوجو نکردم، به این در و آن در نزدم و به خاطر مورد تأیید نشدن کتابم توسط ناشران تحقیر نشدم. اما در طول این سالها مترصد فرصتی بودم که بتوانم مجموعه داستانم را در یک انتشارات معتبر به چاپ برسانم.
راهکار اول: حمایت مادی و معنوی
به هر حال واضح است که با وجود مشکلات فراوانی که بر سر راه چاپ اولین کتاب نویسندگان و به ویژه داستاننویسان وجود دارد، هر ساله تعداد قابل توجهی کتاب اول به چاپ میرسد و به بازار کتاب راه پیدا میکند، اگرچه گاه برخی از این کتابها ماهها و سالها در انتظار چنین روزی بودند، اما سرانجام بخت با آنها یاری میکند و این فرصت را به دست میآورند که برای مطالعه مردم به چاپ برسند.
اما نکته مهم اینجاست که این کتابهایی که از میان خیل کتابهای دیگر مورد تأیید ناشر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار میگیرند، چه ویژگیهایی دارند؟ اغلب نویسندگانی که طی سالهای اخیر- به خصوص دهه هشتاد- مجموعه داستانهایشان را به چاپ رساندند. معتقدند که در بازار چاپ و نشر کتاب، اگر نویسندهای پشتوانه مالی و مادی لازم را داشته باشد و بتواند خودش به عنوان نویسنده اثر، هزینه چاپ و نشر اثرش را بپردازد و آن را روانه بازار کند، با مشکلات بسیار کمتری در این راه مواجه خواهد شد.
فرهاد بابایی، نویسنده کتاب «پدر عزرائیل» که اخیراً این مجموعه داستانش را در یک انتشاراتی تازه کار به چاپ رسانده است، با تأیید این مطلب میگوید: «کمتر ناشری حاضر است با چاپ یک اثر از نویسندهای ناشناس ریسک کند، به همین خاطر کسی که میخواهد کتاب اولش را چاپ کند، اگر خودش امکان سرمایهگذاری برای چاپ کتابش را داشته باشد، با مشکلی روبهرو نمیشود. اما من حدود 9 ماه دنبال ناشری بودم که بپذیرد روی کتاب من سرمایهگذاری کند، سرانجام هم ناشر تعهد کرد بخشی از هزینهها را خودش بپردازد و بخش دیگر را هم من.
با این حساب اولین کتاب من به چاپ رسید.» البته علیرضا محمودی نویسنده «بریم خوشگذرونی» که او هم به تازگی این کتاب را به عنوان اولین مجموعه داستانش به چاپ رسانده است، به گونهای دیگر با این عقیده موافق است.
او میگوید: «انتشار اثر ادبی در ایران به طور عموم، کار سادهای است و تعداد زیادی از ناشران هستند که با گرفتن یک مبلغ نه چندان زیاد، کتاب اولها را چاپ میکنند و ما هر ساله شاهد کتابهای اول زیادی هستیم که حتی به عقیده من این موضوع یکسری مشکلاتی را در عرصه کتاب ایجاد کرده است و البته از طرف دیگر به معرفی خیلی از نویسندگان تازه کار و خوشفکر منجر شده است.»
در واقع مشکل کتاب اولیها چیزی فراتر از عرصه چاپ و نشر است چرا که در این مرحله، وجود تعداد زیادی از ناشرانی که به تازگی وارد این حوزه کاری شدهاند و در کنار آن، توجه برخی از ناشران قدرتمند به چاپ و نشر کتابهای اول نویسندگان سبب شده است که نویسندگان پس از مدت زمانی جستوجو و پیگیری، سرانجام به خانه مقصود برسند و ناشری مطابق یک سری شرط و شروطها متعهد به چاپ اولین اثر نویسنده بشود، اما مسئله اینجاست که این کتابها، اغلب در مرحله توزیع و معرفی به مخاطبان با مشکل مواجه هستند.
شاهد این مدعا هم نویسندگانی هستند که کتابهای اول خود را روی زمین و در گوشهای از خیابان انقلاب پهن کردهاند و به عابران معرفی میکنند و یا اگر خیلی خوشبینانهتر بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، آن دسته از نویسندگانی که کتابهایشان را در انبار خانههای خود نگهداری میکنند و کتابهایشان را به دوستان و آشنایان هدیه میکنند. به این طریق اولین کتاب آنها نه تنها به بازگشت بخش اندک سرمایه چاپ کتاب ختم نمیشود، بلکه کتاب آنها نیز آن گونه که انتظارش را داشته در اختیار عموم مخاطبان قرار نمیگیرد.
جوایزی که تبلیغ میکنند
مسلماً مشکلات بازار کتاب و کسادی و بیرونقی این بازار چیزی نیست که تنها گریبانگیر کتابهایی باشند که اولین اثر چاپ شده مولفانشان محسوب میشوند، اگرچه واضح است که این مشکلات، برای نویسندگان شناخته شده و قدیمیتر کمی کمتر است.
محمد حسینی، نویسنده معتقد است که اخیراً جوایز ادبی که به کتابهای اول نویسندگان تعلق پیدا میکند، به نوعی کار تبلیغ این کتابها را نیز انجام میدهد و این کتابها را هم از کسادی بازار کتاب نجات میدهد.
او میگوید: «جوایز ادبی متعددی که اخیراً به کتاب اولیها داده میشود، حتی ناشران را هم ترغیب میکند که برای شناخته شدن بر روی آثار نویسندگان جوان سرمایهگذاری کنند. به این امید که در فلان جایزه ادبی، آن کتاب و انتشاراتشان به نوعی معرفی شوند و در این وضعیت بازار کتاب سری توی سرها پیدا کنند.»