افسانه زمانی در مقام کارگردان درباره وفاداریاش نسبت به نمایشنامهای که براساس نمایش سنتی ایرانی نوشته شده گفت: «اینکه ما به متن وفادار ماندیم به این معنی نیست که ما چیزی را به متن اضافه نکردیم، در حقیقت ما به دیالوگهای نمایشنامه کاملا وفادار ماندیم اما بهکار شخصیتهایی را اضافه کردیم. کفگیر در نمایشنامه تنها شیء در دست بگم باجی است و شخصیت نیست، اما زمانی که من نمایشنامه را خواندم و میخواستم این کار را به شیوه عروسکی اجرا کنم، به این فکر کردم چه چیزهای در متن وجود دارد که ما را به فانتزی عروسکی و ویژگیهای نمایش عروسکی نزدیک میکند. بهنظرم آمد میتوانیم یک سری شخصیتها ورای آنچه در متن وجود دارد، تصویری کنیم و به آنها جان بدهیم. کفگیر هم ازجمله این شخصیتهاست.»
وحید آقاپور، گلبرگ ابوترابیان، معصومه کاظمی، پریناز لطفاللهی، فرزین محدث، مهشاد مخبری، مریم معینی و غزاله مرادیان بهعنوان بازیدهنده عروسک و بازیگر در این نمایش حضور دارند، زمانی درباره ترکیب عروسک و در کنار بازیگر به دغدغههای سالهای دور خود اشاره دارد: «سالها این دغدغه را داشتم که چطور میشود، نمایشنامه عروسکی را وارد شیوههای نمایشهای ایرانی کرد. متن خانم مفید این امکان را به ما داد، نه اینکه ما نمایش عروسکی در شیوههای نمایش ایرانی نداشتهباشیم، نمونه این حرف خیمهشب بازی است. بهنظرم نمایشهای ایرانی بهشدت قابلیت دارند که در نمایش عروسکی مورد استفاده قرار بگیرند؛ بهخصوص جاهایی که بحث قصهها و افسانههای ایرانی پیش میآید، این موضوع بهشدت در حیطه نمایش عروسکی کاربرد دارد اما من همیشه فکر کردهام شیوههای نمایش عروسکی مثل تخته حوضی، مجالس زنانه و تعزیه هم قابلیت عروسکیشدن دارند.»
نحوه تقسیم نقشها بین عروسک و انسان از نظر این کارگردان به قابلیتها و ویژگیهایشان ارتباط داشتهاست: «عروسکها بهدلیل فعالیت در صحنه و دیالوگهای زیادی که داشتند ممکن است از پس نقش برنیایند به همین دلیل فکر کردم یک انسان میتواند از این تکاپو و حرکت بربیاید اما در کنارش نوازندگان در نمایشنامه به شکل سنتی نقش همسرایان در نمایش را داشتند. بهعبارت دیگر نوازندگان پیش برنده قصه هستند و به شخصیت اصلی خط و ربط میدهند و داستان را روایت میکنند به همین دلیل این شخصیتها را عروسکی کردم چرا که امکان جابهجایی آنها در صحنه بسیار راحت بود تا حتی جایی فراتر از شخصیتهای انسانی در صحنه قرار بگیرند. این ویژگیها باعث شد که کار به نمایش عروسکی تبدیل بشود.»
این روزها شرایط نمایش عروسکی نسبت به دیگر گونههای تئاتری دشوارتر است. عدمامکانات و یا داشتن سالن اختصاصی برای این ژانر تئاتری به مشکلات نمایش عروسکی اضافه کردهاست. زمانی معتقد است که مشکلات بین تئاتر عروسکی و دیگر گونههای تئاتر مشترک است: «این شرایط برای همه تئاتریها مشترک است و تنها مختص به تئاتر عروسکی نیست، شرایطی مانند ماهها در نوبت اجرا ماندن، کمبود سالن، سختگیریهایی که به تئاتر میشود اما دوستانی که در حیطه نمایش عروسکی کار میکنند محدودتر از جامعه تئاتری هستند، چرا که تعدادشان هم کمتر است. به همین دلیل این مشکل بیشتر به چشم میآید.»
او در ادامه تصریح کرد: «کار ما با گونههای دیگر تئاتر تفاوتی ندارد، جز اینکه ابزاری به نام عروسک وجود دارد که نیاز به طراح، سازنده، عروسک گردان دارد و در نتیجه زحمت کار بیشتر میشود. نکته دیگر این است که به غلط جا افتاده که کار عروسکی صرفا برای کودک است. نمایش عروسکی برای کودک میتواند متنوع و تأثیرگذار باشد اما این به این معنی نیست که این تنها برای این قشر سنی باید مورد استفاده قرار بگیرد، عروسک ابزاری است در دست کارگردان.
هر جایی که در متن و شیوه اجرایی ضرورت ایجاد کند بدون آنکه مربوط به گروه سنی کودک باشد یا نباشد، کارگردان میتواند از عروسک استفاده کند.» نمایش «ملی» تا 25اسفند هر روز غیراز شنبهها ساعت 19در تالار قشقایی به صحنه میرود. نمایشی که تا به امروز با استقبال مخاطب بدون توجه به رده سنی خاصی مواجه شدهاست. زمانی استقبال از این کار را به جذابیت نمایش ایرانی و قصههای ایرانی مرتبط دانست: «ما از کودکی با قصههای ایرانی رشد کردیم و با آن مانوس هستیم به همین دلیل این قصهها را دوست داریم و از شنیدنش لذت میبریم. این قصهها چه در کودکی، چه در نوجوانی و چه در بزرگسالی هرگز جذابیت خودش را از دست نمیدهد. شیوه اجرایی نمایش ایرانی هم شیوه شاد، پرتحرک، پر انرژی و جذاب است به همین دلیل است که کودک، نوجوان و بزرگسال میتواند با کار ارتباط برقرار کند و از آن لذت ببرد.»
البته شاد بودن تنها مدنظر کارگردان نبودهاست: «پند دادن و مستقیم حرفی زدن از شیوههای منسوخ شده در تئاتر است. با توجه به اینکه سالهاست در زمینه تئاتر کودک و نوجوان کار میکنم، همیشه گفتهام که بچهها با امر و نهی مستقیم و تئاترهایی که از این شیوه استفاده میکنند ارتباط برقرار نمیکنند. باید قصهای را به شکل غیرمستقیم روایت کنیم تا مخاطب با آن ارتباط برقرار کند و از سویی اینگونه کارها تأثیر خودش را روی کودک و نوجوان به بهترین شکل میگذارد و او تأثیر میگیرد. در قصهها و افسانهها شما هرگز نصیحتگویی مستقیم نمیبینید به همین دلیل مجذوب روند قصه و شنیدن داستان میشویم و تأثیر نهایی نمایش غیرمستقیم روی مخاطب گذاشته میشود. روندی که از ابتدا با داستان شروع میشود و در پایان تأثیر خودش را روی روح و روان مخاطب میگذارد. نمایشهای ایرانی هم همینطور است. در ورای آن طنز، شوخی و ماجراهایی که دارد، جذابیتی که برای مخاطب دارد، تأثیرش را در طول نمایش میگذارد و آن چیزی که مدنظر نویسنده، کارگردان است را مخاطب به خوبی دریافت میکند.»