حال آنکه تجربههای محدود نشان داده اگر نویسنده، کارگردان و در مجموع گروه اجرایی، شیوهای خلاقانه برای عرضه مفاهیم مورد نظر به کار بگیرند، نتیجه عکس عاید نمایشگران خواهد شد و مخاطب نه تنها با اثر درگیر و همراه میشود، که تأثیر آن تا مدتها بر ذهن و روان او باقی خواهد ماند. نمونه عینی چنین دستاوردی، نمایشی است با عنوان «دوست شگفتانگیز نیک» به کارگردانی محمد حاجیبابایی که این روزها در کانون پرورش فکری پارک لاله روی صحنه است.
در این تئاتر به یکی از نیازها و دغدغههای ضروری کودکان و نوجوانان پرداخته شده. «نیک» با وجود اختلاف سنی اندک و همبازیبودن با برادرش «تامی»، مدام او را آزار میدهد اما تقصیرها را بر گردن دوستی خیالی به نام «دوگ بیلین» میاندازد. داشتن دوست خیالی، از شایعترین عارضههای رفتاری در سنین پایین و میان بچههای بیشتر کشورهای دنیاست. کارگردان در اثر نامبرده از تلفیق نمایشنامه «میشل ولر» با فرمی مستند ـ داستانی و بهرهبرداری مناسب از ویدئوپروجکشن، هر دو گروه تماشاگران «کودک» و «والدین» را هدف قرار داده تا با زبان نمایش نشان بدهد درمان خیالپردازی در کودکان و بهخصوص استفادههای منفی و ناهنجاریهای اخلاقی از اشخاص ذهنی آنها، به سادگی امکانپذیر است و میتوان بیشفعالی بچهها را بهطور کلی رفع کرد یا آنها را از سیستم مخرب، به سمت و سوی سازنده و مطلوب تغییر داد.
هرچند حاجیبابایی تلاش کرده در ریتم و روند کار به رسم همیشگی نمایشهای کودکانه، بهترین کاربری را از موسیقی، اشعار، دیالوگ و موقعیتهای طنز داشته باشد تا فضایی شاد و سرخوشانه به قصه و شکل اجرایی نمایش ببخشد ولی جالب است که از قضا مخاطبان اصلی کار(بچهها) از آنجا که بهشدت با مضمون و مسئله شخصیت «نیک» همذاتپنداری میکنند، در طول اجرا لحظهای پلک نمیزنند و ماجراها را با دقت پیگیرند. با اینحال، اهمیت موضوعی نمایش، دلیل نمیشود کارگردان و بازیگران از اصالت و پرداختن به ساختار تئاتری کار غافل شوند. طراحی فانتزی و تا حدودی کارتونی نمایش، خیلی خوب از کار درآمده و با جهان ذهنی و رویاپرداز کودکان مطابقت دارد. همچنین گریم و تیپسازی شخصیتها توی ذوق نمیزنند و با دکور و فضای خارجی نمایش تناسب دارند.«دوست شگفتانگیز نیک» نمایشِ کودکانه مهمی است که به آنچه بچهها نیاز دارند، پاسخ میدهد. گرچه این پاسخگویی به دغدغه بچهها، فقط در قالب رفع شخصیت پلید «دوگ بیلین» از روابط و رفاقت نیک و تامی باقی میماند و نمایش به پرسشهایی که فیلم مطرح میکند، پاسخ نمیدهد اما حرف و عقیدههای کودکانِ فیلم مستند، در حد ضرورت تکلیف را برای مخاطبان کمسنوسال تئاتر روشن میکند؛ پیامدی که طی سالهای اخیر میان نمایشهای بزرگسالان به ندرت دیده میشود.