همهچیز باید برای سال نو اگر نو نمیشود دستکم پاکیزه و مرتب باشد؛ رسم دیرینهای که هنوز هم زنده است و نه فقط به خانهها که به کوچه و خیابان و شهر شور و حال تازهای میبخشد. همه این ماجرا با سنت خانهتکانی شروع میشود.
خانهتکانی در هر خانهای برای خودش قصهای دارد؛ یک خانواده مبلمانش را عوض میکند، یکی دیگر همه خانهاش را وجب به وجب پاکیزه میکند، دور ریختنیها را دور میریزد و کمد بچهها هم از زیرنظر مادر خانواده دور نمیماند و پدر خانواده برای اینکه سنت نوشدن وسایل زندگی را به جا بیاورد و خوشحالی خانوادهاش را ببیند، شاید یک وسیله کوچک هم برای خانه بخرد. اما خانهتکانی به همین سادگی نیست. پایینآوردن پردهها، تمیزکردن فرشها، قفسههای آشپز خانه و تمیزکردن کمدها کاری نیست که با یکی دو روز تمام شود و اگر احتمالا برخی اعضای خانواده از زیر این کار شانه خالی کنند ممکن است با قصه شلوغ و پرماجرایی روبهرو شویم. بزرگترها اصرار دارند که هیچ جای خانه از چشمشان دور نماند و فرزندان هم ممکن است داستان را داغتر کنند.
خانهتکانی در بعضی از خانهها آسان و کمدردسر است و بعضی خانوادهها هم باید از بالا تا پایین همه دیوارها و گوشههای خانه را وجب به وجب تمیز کنند که معمولا نهتنها از اعضای خانه که از تعدادی از بچههای فامیل هم کمک میگیرند و این کار شاید یکماه زمان ببرد و در نهایت اعضای خانواده و فامیل را خسته و کوفته به استقبال عید میبرد. شاهد زنده این مراسم ترش و شیرین هم پشتبامها، پنجرهها و بالکنهایی هستند که هنگام عبور از کوچه و خیابان درماه آخر سال خبر از حال و هوای خانهای میدهند که صاحبانش به آن تکانی دادهاند؛ از زیرورو کردن سوراخسمبهها گرفته تا نوکردن برخی وسایل را میتوان در این مراسم جا داد. ممکن است در بعضی خانهها، خانمها به تنهایی این کار را به پایان ببرند و در برخی خانهها هم مرد خانه را میبینید که در حال تمیزکردن شیشه در و پنجرهها یا پایین آوردن پرده پذیرایی است و البته بعضی از ما هم بهدلیل نداشتن وقت یا حوصله ترجیح میدهیم از یک مؤسسه خدماتی کمک بگیریم و قال قضیه را بکنیم.
رضوان که چند سالی است زندگی مشترکش را شروع کرده است نگرانی برای خانه تکانی ندارد. او میگوید: همسرم معمولا در کارهای خانه کمک میکند، کف خانه را تمیز و وسایل سنگین را جا به جا میکند. از زیر و رو کردن آشپزخانه هم خوشش میآید. رضوان به گفته خودش یکی از زنان خوشبخت است چون با وجود شاغلبودن، کار خانه اذیتش نمیکند. او ادامه میدهد: زوجهای دیگری را هم میبینم که مرد خانه در خانهتکانی مشارکت میکند و هستند کسانی هم که اهمیتی نمیدهند و خانم خانه ناچار است بهتنهایی تمام کارها را انجام دهد. این زن 30ساله معتقد است که مردهایی که قبل از ازدواج مسئولیتهایی در خانه داشته باشند، در زندگی مشترک هم در امورات خانه بیشتر مشارکت میکنند.
مردخانه و خانهتکانی
اما هستند خانهای که در آنها خانهتکانی به پایان خوشش نمیرسد. مثلا در خانهای که یکی از اعضای خانواده با زرنگی از زیر آن در میرود و بعید نیست با این کارش پروژه خانهتکانی نیمهکاره رها شده و تعطیل شود. مریم که مادر یک خانواده چهارنفره است سال گذشته در اعتراض به عدمهمراهی همسر و فرزندانش خانهتکانی را تعطیل کرد و به مسافرت رفت. او از مشکلات خانهتکانی برای ما میگوید: من در یک خانه قدیمی که نسبتا بزرگ هم هست زندگی میکنم و مادر همسرم در طبقه بالا ساکن است. تصور کنید خانه تکانی برای خانواده ما در واقع تمیز کردن دو خانه است و من سالها به تنهایی و گاهی هم با کمک بچهها این کار را انجام میدادم که بهنظرم بسیار سنگین و طاقتفرسا بود و آزاردهندهتر اینکه همسرم در این کار هیچ کمکی نمیکرد. سختی کار خانهتکانی هر سال پیش از آغاز سال نو، آنقدر تکرار شد تا اینکه مریم سال گذشته تابوشکنی کرد و بیخیال خانهتکانی شد و ترجیح داد با مادرش به سفر برود.
این زن که قدم به سن 50سالگی گذاشته و تجربه ازدواج یکی از فرزندانش را هم دارد معتقد است که مردان همکاری و کمک کردن به همسرشان را معمولا پیش از ازدواج و در خانه پدریشان میآموزند. مریم میگوید: در خانوادههایی که اغلب پدر خانواده همسرش را در انجام کارهای خانه همراهی میکند و برای خانواده صبر و حوصله بهخرج میدهد، پسر خانواده این رفتار را میآموزد و در آینده همسرش را در خانهداری تنها نمیگذارد. فرزند مریم دو سال از ازدواجش میگذرد و شاغل است. سپیده خوشحال است که با مردی زندگی میکند که در امور خانه کمک میکند و او را تنها نمیگذارد. این زن جوان یکی از دلایل این رفتار همسرش را تربیت مادر او و اصرارش بر استقلال فرزندانش میداند. بهنظر سپیده پشت سرگذاشتن سختیهای زندگی دانشجویی، پسران را برای زندگی مشترک و همکاری با زن خانه بیشتر آماده میکند.
شهریار، پدر دو فرزند 22 و 14ساله است، کار آزاد دارد و همسرش نیز شاغل است. این خانواده چهار نفری هم برای روزهای خانهتکانی سناریوی جالبی دارند. مادر خانواده کاری بهکار بچهها ندارد و فقط به فکر خانهتکانی در آشپزخانه و اتاقپذیرایی است. آرمین و شیما باید خودشان اتاقشان را تمیز کنند آنهم به این شرط که مورد تأیید مادر خانواده باشد. شیما این کار را سخت نمیداند، او میگوید مادر شاغل داشتن آدم را مستقل میکند. من از بچگی مجبور بودم همه کارهای خودم را انجام بدهم چون تا مادرم از سر کار برمیگشت دیگر برای انجام تکالیفم دیر شده بود و این روند در همه زندگی من تأثیر گذاشت. آرمین که در سن نوجوانی است بهنظر میرسد در حال فراگیری درسهایی مانند مشارکت در خانه و همراهی با خانواده و پذیرش مسئولیت است. مرد خانه آویزانکردن پردهها و تمیزکردن اتاق پذیرایی، مبلمان و کتابخانه را بر عهده گرفته است و در جدول تنظیم کارهای خانهتکانی که توسط همه اعضای خانه امضا شده است مادر خانه آشپرخانه را تمیز میکند و شیما میخواهد به مادرش کمک کند. فرزانه زن خانه این برنامهریزی هر ساله را مدیون همسرش است که خانه تکانی را یکی از آداب خوب و مفید در فرهنگ ایرانی میداند.
بچههای دیروز
بچههای امروزی هم در این داستان غایب نیستند. بهنظر میرسد آنها زندگی شخصیتری نسبت به بچههای نسلهای قبل دارند و طبعا باید مسئولیت بیشتری پذیرفته باشند. بعضی اتاقشان آنقدر منظم و مرتب است که کار کمی برای روزهای خانهتکانی دارند، برخی هم حتی اگر در تمام طول سال، تمیزکردن اتاقشان را سر همبندی کرده باشند بالاخره در روزهای آخر سال گیر میافتند. اما بچههای دیروز جور دیگری از این مراسم یاد میکنند. شقایق که برای تعطیلات به ایران سفر کرده است، دلش پر میکشد که روزهای نزدیک به سال نو را در ایران باشد. این زن 40ساله که خانهتکانی بخشی از خاطرات کودکیاش است، میگوید: خانه تکانی فرصت بیشتری به بزرگترها میداد تا برای برخی کارهای سبک به کوچکترها اجازه مشارکت بدهند و ما احساس میکردیم بزرگ شدهایم و خودمان را به آنها نزدیکتر میدیدیم. به گفته این زن، خانهتکانی برای آنها فرصتی بود تا برخی مقررات خانه را نادیده بگیرند و در این روزها از این طرف به آن طرف بدوند. اتاق مشترک با خواهر دیگر، کار مرتبکردن را تقسیم میکرد و در این روزها آنقدر رفتوآمد برای کمک کردن و کمک گرفتن بود که این وسط بچهها میتوانستند کمی هم بازی کنند.
خانهتکانی تقریبا تمامماه آخر سال را بهخودش اختصاص میدهد و حتما باید پیش از شروع سال نو همه خانه پاکیزه شده باشد. دکتر محمود روحالامینی، مردمشناس در تعریف خانه تکانی در تحقیقات خود آورده است: خانهتکانی بیشتر به شستن و تمیز کردن لوازم خانه مثل فرش و لباس و همچنین بهخریدن وسیلههای نو و تعمیرکردن وسایل مربوط میشود. کوشش خانواده برای تمیز کردن وسایل خانه یک فعالیت گروهی است و سالی یکبار آنها را به بهانه جشن سال نو و تمیزکردن اسباب خانه دور هم جمع میکند. خانه تکانی ازجمله سنتهایی است که در طول سالیان سال در جامعه ایرانی باقی مانده است و یکی از نشانههای اعتقادات و هویت ملی ماست.
رسم کهن
خانهتکانی رسم ارزشمندی است که در طول تاریخ ماندگار شده و البته کارکردهای متنوع این رسم میتواند دلیل اصلی ماندگاری یک رفتار یا ویژگی فرهنگی در یک سرزمین باشد. با خانهتکانی فقط وسایل و اشیا، تمیز و پاکیزه نمیشوند بلکه ما بخشی از وسایلمان را که احتیاج نداریم میبخشیم و وسایل بدون استفاده یا آسیب دیده را که به دلایلی نگه داشتهایم دور میریزیم. این کار که معمولا با مشارکت اعضای خانواده انجام میشود آنها را به هم نزدیکتر میکند. با تغییراتی که در خانه انجام میدهیم خودمان را برای سال جدید و برنامهها و تصمیمات بهتر آماده میکنیم.خانهتکانی روحیه کار دسته جمعی را میان افراد خانواده بالا میبرد و به آنها آموزش میدهد خانهتکانی و مسئولیت پاکیزه نگهداشتن خانه نباید تنها بر دوش یک نفر باشد و بهتر است سایر اعضای خانواده با هم همکاری کنند. در این صورت یک نفر احساس خستگی و نارضایتی نخواهد کرد. وقتی که تمام خانواده با یکدیگر همکاری میکنند، جو صمیمانهای پدید میآید. شاید بهتر باشد بزرگترهای خانه از اعضای خانواده بخواهند تا خودشان اتاق و وسایل شخصیشان را تمیز و مرتب کنند. در این صورت اعضای خانواده خصوصاً کودکان مسئولیتپذیری را فراخواهند گرفت و احساس مشارکت برای آنان درونی میشود. بهنظر میرسد با اهمیت و ارزش فرهنگیای که خانهتکانی دارد، بالاخره این مراسم هر سال در اغلب خانوادهها به سرانجام میرسد اما آنچه در پایان قصه میماند مشارکت یا عدممشارکت اعضای خانواده در این مراسم شب عیدی است که حرف و حدیثش میتواند نقل شبنشینیهای روزهای اول سال نو باشد.