در گزارش حاضر از سلسله گزارشهای «برنامهای برای پیشرفت و عدالت» چشمانداز و سیاست خارجی ژاپن مورد توجه قرار گرفته است که در ادامه میخوانیم.
با وجود تفاوتهای جدی شرایط ملی، منطقهای و بینالمللی کشورهای جهان طی چند دهه گذشته، ماموریتهای کلی و اصولی سیاست خارجی و دیپلماسی خارجی آنها در جهان در چارچوب اسناد چشماندازهای ملی کشورها، در مجموع ثابت باقی مانده است. این ماموریتها را بهطور کلی میتوان در چند منظومه زیر خلاصه کرد:
مشارکت مؤثر در تأمین ثبات و امنیت ملی.
همکاری مؤثر در تحقق اهداف و پیشرفت اقتصادی.
دفاع از نظام ارزشها و هویت ملی بهرهمندی کارا و بههنگام از آن در تحقق اهداف ملی.
به منظور بررسی تطبیقی چشماندازهای تدوین شده در جهان با توجه به ویژگیهای بخش سیاست خارجی و بهرهگیری از درسهای آن، چشمانداز کشورهای منتخب در مراحل مختلف توسعهیافتگی مورد مطالعه قرار میگیرد:
چشمانداز و سیاست خارجی ژاپن
ژاپن کشوری توسعه یافته در آسیا و بنیانگذار یکی از سه الگوی نظام بازارهای آزاد در کنار سرمایهداری اروپایی به رهبری آلمان و فرانسه و الگوی انگلوساکسونیزم آمریکایی و انگلیسی است. نخستین کشور پیوسته به جریان پیشرفت و توسعه جهان در خارج از حوزه این کشورها در انتهای قرن نوزدهم و مدعی الگوی منحصربهفرد و فرهنگی پایه که در عین حال رویارویی با چالشهای خاص مرحله توسعهیافتگی سریع که شناخت آن برای هر کشوری که به پیشرفت میاندیشد به خصوص با الگوهای فرهنگ محور درسهای آموختنی بسیاری دارد.
مهمترین سند چشمانداز این کشور با افق سال2050 تهیه شده است و معتبرترین نهاد فکری این کشور بهدلیل جایگاه علوم و تکنولوژی در روند حرکتش به سوی آینده، یعنی شورای علوم و تکنولوژی ژاپن مسئولیت تدوین آنرا برعهده داشته است.
ژاپن، کشوری که از لحاظ منابع اولیه فرایند رشد و توسعه و انرژی خود به شدت فقیر بوده، در فاصله چند دهه به یکی از معدنیترین کشورهای جهان بدل شده ولی برای ماندگاری دستاوردهایش در اوج آن چیزی که از لحاظ تکنولوژیک پیشرفت شناخته میشود، به آیندهای کاملا متفاوت و به توسعه انسانی فکر میکند. بنابراین برای ایران اسلامی که به پیشرفت برپایه فرهنگ خودی میاندیشد و برخوردار از تمامی منابع مختلف توسعه است درسهای فراوان دارد.
مبانی و پیشینه تاریخی چشمانداز
بیتردید چشمانداز ژاپن برای سال2050 بیش از هر عاملی تحتتأثیر پیشینه تاریخی و نگاه رهبران این کشور در آغاز رشد سریع ژاپن و الگوی تقلیدی آن در اواخر قرن نوزدهم است. تا اواسط قرن نوزدهم، ژاپن تحتتأثیر تعالیم دوران امپراتوری توکوگاوا قرار داشت که از اوایل قرن هفدهم و برای مدتی بیش از 250سال در این کشور حاکم بود؛ تعالیمی که اصولا به جدایی و انزوای کامل ژاپن از جهان خارج میاندیشید. از این رو مهمترین ویژگی دوران تجدیدنظرطلبی میجی اساسا به تغییر این نگاه و روش مدیریت اجتماعی در این کشور بازمیگردد.
نخستین استراتژی پیشرفت ژاپن تحت عنوان «طرح یا برنامهای جهت توسعه اقتصادی»توسط مایدا ماسانا طراحی و در اواخر قرن نوزدهم در این کشور به اجرا گذاشته شد. برنامه مزبور که سند گویایی از شناخت وضع موجود و کموکیف توسعهنیافتگی ژاپن در مراحل قبل از فرایند توسعه و راهحلهای بدیع برای خروج از بنبستها و تنگناهای مطرحشده است را بسیاری از صاحبنظران در حد و اندازههای نظریه عمومی اشتغال و بهره و پول جانمیناردکینز و سرمایهکارل مارکس برای ژاپن ارزیابی میکنند.
ادبیات توسعه اقتصادی در ژاپن، دوره میجی
(1911-1868) را دوره حاکمیت ایدئولوژی پیشرفت و توسعه میشناسد؛ دورهای که با وجود تفاوتهای فرهنگی محسوس، اصول و مبانی توسعه غرب و تجربیاتش بهطور کامل بهعنوان چارچوب سیاستگذاری اقتصادی ژاپن انتخاب میشود. ژاپن به جستوجوی علم و دانش در سراسر جهان پرداخت. استادان خارجی، مهندسان کشتی، بازرگانان خبره و نهادهای غربی و تکنولوژی آنها به شدت و سرعت مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
برای انجام اصلاحات آموزشی اولیه، از تجربیات آمریکا و متخصصان آن استفاده شد. برای بانکداری ابتدا سیستم بانکداری آمریکا و متعاقب آن نهاد بانکداری مرکزی فرانسه مورد استقبال قرار گرفت. از انگلستان، متخصصان صنایع دریایی و صنایع راهآهن و سایر صنایع وارد ژاپن شدند. از آلمان سیستم نظامی این کشور و سرانجام الگوی امپراتوری آلمان و اتریش برای تقویت دولت ژاپن به خدمت گرفته شد. برای کسب دستاوردهای مزبور دولت ژاپن تمامی هزینههای اجتنابناپذیر را پذیرفت.
با وجود تصویر روشن مطرح شده در بعد اقتصادی و صنعتی، نظامی و خارجی در بعد فرهنگی و داخلی میتوان کاملا با جمعبندی زیر که همچنان نیز از ویژگیهای برجسته الگوی توسعه ژاپن میتواند محسوب شود، موافقت کرد:
بی تردید، آنچه دولت ژاپن در فرایند تصمیمات اقتصادی دنبال کرده است تثبیت یک نظام آزاد به مفهوم غربی آن نبوده که بنیانهای آن بر فردگرایی بالا در نظام سرمایهداری استوار است. مردم ژاپن در چنان شرایطی بیشک ایدهای که اکنون به نام سرمایهداری و جهان مرتبط با آن میشود را در ذهن نداشتند. آنچه بیش از همه برای آنها جالب بود نه فلسفه کار در نظام غرب بلکه بالندگی اقتصادی آنها بود که متکی بر نظام بنگاهداری اقتصادی استوار میشد. سیاست آزادسازی اقتصادی بهعنوان ابزاری جهت پیشرفت اقتصادی- اجتماعی ژاپن و برای تحقق سریع انباشت سرمایه و تقویت بنیاد دفاعی آن کشور و با هدف غایی، قرار گرفتن در جمع کشورهای پیشرفته به خدمت گرفته شد. این سیاست در واقع بسان ملیگرایی سنتی ژاپن در چهرهای جدید توجیه میشد.
در چنین چارچوب نظریای، در کنار تلاشهای همهجانبه غرب جهت تسلط بر سایر کشورها و تمدنها، ژاپن نیز تعرض و جنگ با همسایگانش ازجمله روسیه و چین را آغاز کرد و در سال 1985بر تایوان مسلط شد و سپس شبه جزیره کره را در سال1910 به ضمیمه خاک ژاپن در آورد. تحتتأثیر شرایط جهانی در قرن نوزدهم، این کشور قدرت پذیرش دیگران و سایر فرهنگها را از دست داد. همین واقعیت حتی ژاپن را نسبت به روندهای سیاسیای بست که علیه این کشور در حال شکلگیری بود و هم اکنون نیز در بخشهای عظیمی از آسیا حاکم است. شکست سنگین ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم، عملا نتیجه همین ناتوانی یعنی عدمجامعبینی فرایند پیشرفت و توسعه و شرایط متحول محیطی آن بود. با پایان جنگ، ژاپن تحت حاکمیت آمریکا در آمد و در نتیجه تعاملات مختلف با تلاش بیوقفه از لحاظ اقتصادی به شرایطی دست یافت که امروز بهخوبی ماهیت آن برای جهانیان شناخته شده است.چشمانداز 2050ژاپن با توجه به این پیشینه تاریخی تدوین شده و بدون آن شاید مبانی آن قابل درک نباشد.
چشمانداز 2050ژاپن
هدف ژاپن تا سال2050، تبدیل شدن به کشوری است باشکوه و شایسته احترام و اعتماد کشورهای آسیایی.
ماموریتهای اصلی تحقق چشمانداز
توسعه منابع انسانی متکی بر ارتقای راهبردی بهرهبرداری از علوم و تکنولوژی و تربیت انسانهایی سازگار با الزامات آن در آینده.
مسئولیتپذیری و ایفای نقش مؤثر برای مقابله با چالشهای اصلی قرن 21بشر، رشد بالای جمعیت و محدودیت منابع، تداوم افزایش شکاف میان شمال و جنوب و تفاوتهای ملی در جوامع مختلف و چالش همگانی و فزاینده محیطزیست.
چالشهای اصلی تحقق چشمانداز
مهمترین چالشهای تحقق چشمانداز ژاپن در چارچوب برنامههای پنجساله دنبال میشود که به قرار زیر است:
چگونگی اصلاح نظام آموزشی: هرکسی که از دانشگاههای مطرح ژاپن فارغالتحصیل میشود مطمئن است که جایگاه خوبی در جامعه بهدست خواهد آورد. بااینحال سیستم آموزشی ژاپن هیچگاه شکوه نیافریده است. افراد تحصیلکرده بینش عمیق و درک وسیع لازم در عرصه یک دانش و شناخت قابل اتکایی از فلسفه و تاریخ آن کسب نمیکنند. از این رو ایشان به چرخ دندههای ماشینی که آنرا سیستم اجتماعی مینامند بدل شدهاند. چهکسی در جهان فکر میکند ملتی که کودکان را تنها برای اینکه چرخدنده یک ماشین که اجتماع نامیده میشود رشد میدهد شکوهمند است؟ هر انسانی متفاوت است و ارزشهایی را داراست و از تواناییهای منحصربهفردی برخوردار است که باید در نظام آموزشی به آن ارج نهاده شود. نظام آموزشی ژاپن شهروند جهانی تربیت نمیکند. باید اذعان کرد که مردمانی که فاقد یک محور یا قطب برای جایگاهشان در سطح جهانی هستند از سوی بقیه جهان جدی گرفته نمیشوند. زمانی ژاپن آماده ورود به رقابتهای جهانی است که تمام جهان خواستار ورود به سیستم دانشگاهیاش باشند و راه این کار هموار باشد و بهصورت متقابل ژاپنیها برای این کار شجاعت لازم را داشته باشند.با صداقت تمام باید گفت در عصر جهانی شدن همچنان ژاپنیها بسته و کوتاهنظرند. کودکان ظروفی خالی نیستند که آنها را باید پرکرد بلکه هدف آموزش آن است که این توانایی در کودکان ایجاد شود که بتوانند تمام ظرفیتهای خود را به نمایش بگذارند.
تحکیم مبانی امنیت ملی و امنیت فارغ از ترس: پس از جنگ جهانی دوم، ژاپن امنیت خود را از طریق عضویت در یک جهان آزاد و همکاری با ایالات متحده که نقش رهبری را برای ژاپن ایفا کرده، تضمین کرده است. سالهاست که دیوار برلین فروریخته است، قدرت اقتصادی و گستره آن در اروپا دگرگون شده و قدرتهای نوظهوری چون چین و آسیا با وجود مشکلاتش به سرعت در حال شکلگیری است.واقعیت این است که قانون اساسی ژاپن به کارگیری زور را در حل و فصل تعارضات بینالمللی تقبیح میکند. بنابراین ژاپن نیازمند تجدید نظر کامل در استراتژی خود به منظور تأمین امنیت ملی است. در این استراتژی قدرت ملی ژاپن در کنار سایر عوامل، باید اساس حضور در روابط بینالمللی و دفاع ملیاش تلقی شود تا نهتنها برای تقویت اقتصادی و بنیه نظامی کشور ژاپن موثر باشد بلکه برای درک فرهنگی و بررسیهای تاریخی مفید واقع شود. در این قدرت، تقویت پیوندها با آسیا مهمترین انتخاب ژاپن است. ارتقای صلح و ثبات در آسیا و جهان هدف مهمی است ولی در این زمینه برعهده گرفتن مسئولیت پروژههای علمی و تحقیقاتی بزرگ با مشارکت منطقهای و جهانی از مهمترین نقاط قوت ژاپن است.
توسعه زیربناهای ضروری یک زندگی سالم.
مسیر تدوین سیاستهای مناسب صنعتی، اقتصادی و اشتغال کامل.
برقراری همزیستی پایدار با طبیعت و احیای آن.
احیای سرزمین و برقراری تعادلهای منطقهای بهتر.
توسعه اطلاعات و سیستمهای ارتباطی کاراتر: در مسیر ایجاد جامعهای دموکراتیک ژاپنیها باید جهان را آنگونه که هست ببینند و جهان نیز باید واقعیتهای ژاپن را ببیند که برای تحقق این هدف گردش همهجانبه اطلاعات و برقراری ارتباطات در قدرت ملی ژاپن نقشی استراتژیک را بازی میکند.
تأمین امنیت انرژی: ژاپن در قرن بیستویکم در صدر کشورهایی است که به دنبال تنوع منابع انرژی خود میگردد. برای تداوم این برتری باید تلقی ژاپن از ارزشهای زندگی و نحوه آن بازهم بازنگری شود و انگیزههای بیشتری برای تلاشهای گذشته ایجاد کند. باید در این زمینه ژاپن بهعنوان یکی از پیشرفتهترین کشورهای جهان الهام بخش کشورهای آسیایی و الگوی آنها شود.
سیاستها و جهتگیریهای اصلی چشمانداز
اولویت تام مسائل زیستمحیطی: در قرن بیستویکم مطمئنا یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی جهان موضوعات مرتبط با محیطزیست است. در این ارتباط ظرفیتها و تواناییهای تکنولوژیک ژاپن نقطه قوتی جهانی است. سیاستهای علمی و تکنولوژیک مناسب ژاپن را کشوری باشکوه و موفق در تداوم رشد پایدارش به جهان معرفی میکند.
اولویت تام توسعه علمی و تکنولوژیک: توسعه علوم و تکنولوژی نهتنها کلید اطمینان تداوم حیات و بقای ژاپن است بلکه تلاشهای هماهنگ با سایر کشورهای آسیایی در تأمین منابع انرژی دریایی، اطمینان از سلامتی و امنیت، ایجاد جوامع اطلاعاتی و حل معضلات سالمندی که در آنها ژاپن از نقطه قوت برخوردار است میتواند در ساخت یک جامعه باشکوه و در عین حال امیدوار به اعتماد آسیایی کمک کند.
تحقق همکاریهای آسیایی: همکاری با کشورهای آسیایی مهمترین بخش چشمانداز بلند ژاپن و خطمشی بهرهبرداری از سیاستهای علمی و تکنولوژیک این کشور خواهد بود. آسیا با 60درصد جمعیت جهان در سالهای آینده، موتور رشد اقتصادی جهان خواهد بود. آسیا بزرگترین خاستگاه فرهنگی غیرمسیحی را دارد که بر پایه فرهنگ چینی بنا نهاده شده و بالاخره برجستگی دیگر آسیا جمعیت مسلمان و هندوی آن است.
اجرای طرحهای عظیم علمی و تکنولوژیک: همه کشورهای جهان قادر به تأمین سرمایه فعالیتهای علمی و تکنولوژیک و تحقیقاتی مؤثر در زمینه برنامههای فضایی، ماهوارههای تحقیقاتی، تلسکوپهای قدرتمند، سوپرکامپیوترها، رمزگشایی ژنتیک و تحقیقات انرژیهای نو و قطبی نیستند. دانش و ظرفیتهای ژاپن نقطه قوتی است که به غیر از موضوعات محرمانه سطح بالا که به امنیت ملی ژاپن مرتبط است و باید به روی جامعه علمی و تحقیقاتی جهان بازگردد. تشکیل یک شبکه از پژوهشگران آسیایی و مشارکت آنها ضمن توجه به موضوع توسعه منابع انسانی، ژاپن را به برپایی یک جامعه بینالمللی با ثبات که برای آینده ژاپن بسیار مهم است کمک میکند.
ایجاد قدرت نرم اجتماعی: حضور در صحنههای بینالمللی تحت عناوینی چون اعزام دانشجو، تبادل محقق در حوزههای ویژه مطالعاتی و عملیاتی کردن پروژههای مشترک علمی و تحقیقاتی با کشورهای آسیایی و جهان که سرمایه تحقیقاتی آنها از سوی ژاپن تأمین میشود، ژاپن را قادر خواهد ساخت شبکه قدرتمندی از پژوهشگران غیردولتی را فارغ از محدودیتهای مرزهای ملی تشکیل دهد که از مجرای آن روابط گستردهای که ناشی از اعتماد بین این افراد است برای آینده شکل گیرد.