وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از نفت خام و سایر فراوردههای این صنعت، پیامدهای ناگواری برای رشد اقتصادی پایدار کشور در پی داشته است. وابستگی شدید کشور به درآمدهای نفتی و نبود تراز عملیاتی در بودجه سالانه که امسال ظاهرا رقمی حدود 29هزار میلیارد تومان برآورد میشود، یکی از مهمترین آثار اقتصاد نفت محور است.
چسبندگی اقتصاد ایران به درآمدهای حاصل از نفت در حالی بهصورت روزافزون افزایش یافته که غرب بیشترین توان عملیاتی برای فشارهای اقتصادی را معطوف به تعدیل مزیت اقتصادی ایران کرده است اما اینک این دیدگاه عمومی وجود دارد که سیاستگذاران برای کاهش سطح آسیبپذیری اقتصاد ایران در برابر تکانههای ادواری بازار نفت و مدیریت کنترل تشدید محدودیتهای اقتصادی، مناسب است که در سبد درآمدهای ارزی تنوع ایجاد کنند تا از گزند فشارهای پیرامونی در امان باشیم. برهمین اساس رویکردهای عملی و تجربه شدهای برای متنوعسازی درآمدهای حاصل از صنعت نفت و افزایش درآمدهای ارزی غیرنفتی وجود دارد که حمایت از بنیانهای تولید و همچنین صنایع دارای مزیت صادرات غیرنفتی یکی از این راهکارهاست. در حوزه صنعت نفت و گاز، بخش تولید و ساخت تجهیزات صنعت نفت با دسترسی به فناوریهای نوین، به پشتوانه تعامل (هرچند اندک) با نظام کارفرمایی و اشتیاق برای مشارکت در طرحهای بزرگ نفت و گاز، اکنون به نقطهای رسیده که میتواند در زمینه صدور محصولات و تجهیزات صنعت نفت گامهای بزرگی بردارد. تحقق این ایده بزرگ، نیازمند اراده سیاستگذاران برای تقویت بنیانهای صادراتی با توجه به ظرفیتهای موجود است؛ تصمیمی که در تعامل با وزارت نفت، وزارت صنعت، معدن و تجارت و تشکلهای صنعتی مادر قابلتحقق است. برای باور کردن این ایده ارزشمند کافی است که به مزیتهای رقابتی و مطلق کشور در سرمایهگذاری در بخش توسعه ساخت تجهیزات صنعت نفت توجه شود.
خوشبختانه ایران از نظر موقعیت جغرافیای سیاسی با داشتن بیش از 14همسایه در مرزهای خاکی و آبی که یا دارنده ذخایر نفتی هستند یا وابسته به آن، میتواند برای صدور تجهیزات صنعتی نفت (صادراتگرا شدن این صنعت) یک پایگاه یا هاب منطقهای در جنوب کشور را انتخاب کرده و بهعنوان مرکز تحقیق، توسعه، تولید، بازاریابی و فروش و خدمات پس از تجهیزات نفتی، فعالیتش را آغاز کند. این طرح به واسطه بیش از یکصد سال وابستگی اقتصاد به نفت، مستندسازی تجربه ایجاد بزرگترین تمدن صنعتی در عسلویه، تجاریسازی تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت، سرمایهگذاری روی واحدهای تحقیق و توسعه، راهاندازی شرکتهای دانش بنیان و دستاوردهای خوداتکایی قابلتحقق بوده و دور از دسترس نیست.
برای اینکه باور کنیم تا چه اندازه این ایده از جنس رویاپردازیهای پوچ نیست، کافی است که برای نمونه به روند حرکت صنعت کشتیسازی در کشور بنگریم؛ مسیری که حداقل در خودروسازی طی نکردیم. 10سال قبل وقتی کشتیسازان تلاش کردند از وزارت بازرگانی وقت و شرکت کشتیرانی سفارش ساخت بگیرند، آنها از هر 10سفارش ساخت و خرید به آلمان، کرهجنوبی و چین حاضر نبودند یک سفارش را به کشتیسازان داخلی بدهند اما کشتیسازان داخلی با تمام چالشهایی که درخصوص کمبود نقدینگی، تورم، نیرویانسانی و نبود سفارش کار داشتند، از هیچ تلاشی برای چانهزنی و ایجاد باور در میان تصمیمگیران فروگذاری نکردند تا اینکه سرانجام در همکاری با شرکتهای خارجی توانستند فناوری آن را وارد کشور کرده و با ساخت کشتی، توانمندیشان را با وجود تمام چالشها نشان دهند. بنابراین ایده تبدیل شدن ایران به صادرکننده فناوری صنعت نفت را نباید آرمانگرایی صرف دانست. اگر این پیشنهاد با حمایت دولت و سیاستگذاران محقق شود، در واقع میتوان با صدور خدمات و تجهیزات صنعت نفت از دل و بطن وابستگی به درآمدهای نفتی یعنی صنعت نفت، مزیت نسبی یا مطلق را برای کسب درآمدهای غیرنفتی پایدار ترسیم کرد. تحقق این ایده با اراده بخشخصوصی دور از دسترس نیست. بخش خصوصی فقط با برنامهریزی و چشمانداز سرمایهگذاری میکند. اگر امروز سهم سرمایهگذاری بخش خصوصی کاهش یافته، بیانگر این است که برنامه مناسبی برای سرمایهگذاری در فراروی خود نمیبیند.
زمانی که هند برنامه توسعه نفوذ خود در بازار جهانی نرمافزار را تدوین و اجرا کرد، کسی تصور نمیکرد بعد از یک دهه این کشور بتواند سهم بالایی از درآمدهای خارجی را از قبال تربیت و راهبری متخصصان هندی در این عرصه بهدست آورد.
* فعال اقتصادی صنعت نفت