بهطور نمونه در خراسانشمالی از پنجهزار خانوار عشایری استان، حدود چهارهزار خانوار کوچ خود را شروع کردهاند و مابقی ثابت هستند ولی گزارشها نشان میدهد هر دو گروه با مشکلات بهداشتی و درمانی روبهرو هستند. در استان خراسانجنوبی نیز بالغ بر 15هزار و 500خانواده عشایری با جمعیتی حدود 80هزار نفر مستقر هستند که در میان آنها عشایر مرزی همچون عشایر روستای بازنجگان در شهرستان زیرکوه از نبود زیرساختهای بهداشتی، برخوردار نبودن از آب شرب سالم، عدمجمعآوری و دفن زباله رنج میبرند. عشایر مرزنشین خراسانجنوبی هم چندین سال است که بهخاطر نبود آب شرب سالم و میزان بالای شوری آب با بیماریهایی همچون سنگ کلیه مواجه هستند. در جنوب هم عشایر که در فصل بهار از سمت خوزستان کوچ خود را آغاز میکنند مثل همیشه در خطر تصادف با خودروهای عبوری قرار دارند. در کرمان و خیلی از مناطق دیگر هم عشایر با مشکلات بهداشتی و نبود آب شرب و حمام روبهرو هستند. این در حالی است که عشایر بیش از آنچه تصور میشود هم در حفظ محیطزیست و هم در پاسداری از مرزهای کشور نقش مؤثر دارند. در این میان سازمان امور عشایری نقش مهمی در تأمین نیازهای عشایر کشور ایفا میکند و چنانچه دولت و مجلس در حل مشکلات موجود جدیتر از قبل با این سازمان همسو شوند شاهد حفظ و رشد استعدادهای عشایر با جمعیتی حدود یکونیم میلیون نفر خواهیم بود. به همین منظور برای اطلاع از آخرین وضعیت عشایر کشور با جهانشاه صدیق، رئیس سازمان امور عشایری کشور گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
- آقای مهندس صدیق کدام استانها بیشترین عشایر کشور را در خود جای دادهاند؟
عمده عشایر کشور در استانهای فارس، خوزستان، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و بختیاری، استانهای آذریزبان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، کرمان، کرمانشاه، خراسانهای رضوی، شمالی و جنوبی و ایلام متمرکز هستند و در سایر استانهای کشور نیز عشایر پراکنده شدهاند که البته نسبت جمعیت آنان کمتر است.
- نقش عشایر در کشور چیست؟
عشایر نقشهای متفاوتی را در کشور ایفا میکنند که در یکتقسیمبندی میتوان گفت:
از نظر اقتصادی، یکی از عمدهترین تولیدکنندگان گوشت قرمز کشور هستند، بهطوری که 20درصد گوشت قرمز کشور را تولید میکنند و در تولید سایر مواد پروتئینی مرتبط با دام نیز به همین میزان در اقتصاد کشور نقش دارند، به علاوه اینکه 35درصد صنایعدستی کشور نیز در مناطق عشایری تولید میشود و پنجدرصد محصولات زراعی و باغی کشور نیز حاصل دسترنج عشایر است.
از نظر سیاسی مرزداران مهم کشور هستند بهطوری که در اکثر نقاط مرزی بهصورت خودجوش و سازماندهی نشده از مرزهای کشور محافظت میکنند.
در عمده نقاط دوردست حضور دارند و حافظ عرصههای دستنیافتنی کشورند.
از نظر حفاظت از مراتع کشور آن مقدار را که در اختیار دارند، امینترین بهرهبرداران بهحساب میآیند.
از نظر حفاظت از انقلاب و نظام اسلامی، اولینها هستند بهطوری که در دوران دفاعمقدس نسبت شهدای آنان بیش از سایر اقشار است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که عشایر معماران بیبدیلی روی کره زمین بهحساب میآیند و نحوه زندگی آنان نهتنها آسیبی به محیطزیست وارد نمیکند بلکه باعث حفظ محیطزیست هم میشود.
- اما از سوی دیگر برخی معتقدند دامهای عشایر یکی از عوامل مهم تخریب مراتع به شمار میآید. نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
اینکه بگوییم عشایر مخرب مراتع هستند قدری بیانصافی است و اگر هم مواردی در نقاطی از کشور اسباب این ادعا باشد، نمیتوان آن را به کل مراتعی که عشایر در اختیار دارند تعمیم داد. سابقه تاریخی بهرهبرداری از مراتع توسط عشایر بهمنظور تعلیف دام نشان میدهد که عشایر متخصصترین بهرهبرداران از مراتع هستند و در جهت مرمت و نگهداری آن قسمت از مراتعی که در اختیار دارند نیز نقش اصلی و عمده را داشتهاند چراکه عشایر مراتع را سفره ارتزاق دام خود میدانند و وجود مراتع غنی و آباد، امکان تولید مناسب را برای آنان فراهم میآورد و آنان به این امر آگاهند و از مخربین مراتع و منابع طبیعی بیزارند. از این نکته هم غافل نشویم که محیطزیست و زندگی عشایر عرصه منابع طبیعی است که این عرصه در مواقع اضطرار به داد عشایر میرسد. طبعاً اگر کارگزاران در تأمین نیازمندیهای عشایر مثلاً سوخت یا مواد غذایی تعلل یا غفلت کنند، عشایر چارهای ندارند جز اینکه نیازهایشان را از عرصه اطراف استقرار خود تأمین کنند.
- در حال حاضر اصلیترین نیازهای عشایر کشور چیست؟
عشایر هم مثل سایر اقشار کشور عزیزمان نیازمندیهایی دارند ولی مطابق با امکاناتی که سایر اقشار کشور در اختیار دارند از زیرساختهای توسعه و رفاه بهرهمند نیستند و در مواردی هم توقع برابری در همه زمینهها را ندارند. اگر چه کارگزاران نظام نباید از تأمین حقوق حقه آنان و در تأمین آموزش، بهداشت، رفاه نسبی و امنیت عشایر غفلت کنند. در بین انواع نیازمندیهای ضروری عشایر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1 - تأمین نهادههای تولید، از قبیل خوراک دام در ایامی که امکان استفاده از مراتع فراهم نیست و تأمین منابع مالی بهمنظور تهیه نهادهها و سایر هزینههای تولید.
2 - تأمین آب شرب سالم و بهداشتی انسان و دام در ایامی که صدمات ناشی از خشکسالی در مناطق عشایری کشور خودنمایی میکند.
3 - خدمات دامپزشکی.
4 - جوابگویی به نیازهای فرهنگی در زمینههای مختلف اعتقادی و اجتماعی.
5 - ایجاد امنیت در زمان کوچ و ایام استقرار در ییلاق و قشلاق.
6 - پوشش صددرصدی بهداشت و آموزش در مناطق عشایری.
7 - تأمین ارزاق عمومی و سوخت موردنیاز به قیمت محل عرضه در شهر یا روستا.
8 - تضمین امکان بهرهبرداری از عرصههایی که در اختیار دارند و اطمینان از واگذار نشدن این عرصهها به غیر.
- آیا بهنظر شما علاقه جوانان عشایری برای زندگی و مهاجرت به شهرهای بزرگ بیشترشده است؟
البته جواب این سؤال که جوانان عشایر به سمت شهرهای بزرگ بروند مثبت بوده و این علاقه طبیعی است چراکه ارتباطات توسعه پیدا کرده و جوانان عشایر زیادی برای کسب تحصیل به شهر میروند و این را میتوان از رشد چشمگیر سطح تحصیلات در جامعه عشایری دریافت. همچنین محدودیت در جامعه عشایری هم خودنمایی میکند و زندگی عشایری هم زندگی سخت و طاقتفرسایی است چراکه درآمد سرانه آنان نسبت به شهرهای بزرگ پایینتر است و برابری نمیکند و به همینخاطر ریسک زندگی عشایری هم بالا رفته است. بنابراین جوانان در جامعه عشایری علاقه بیشتری از میانسالها و سالخوردهها به مهاجرت دارند و علاقه چندانی به دامداری به سبکی که در حال حاضر در زندگی عشایری وجود دارد نشان نمیدهند.
- بهنظر میرسد برخی از عشایر کشور بهویژه عشایر مرزی مثل عشایر زیرکوه از نبود امکانات بهداشتی و مشکلات دفن زباله رنج میبرند. چرا عشایر هنوز با این مشکلات دست به گریبان هستند؟
دفن زباله در مناطق عشایری عمومیت ندارد و موردی را هم که اشاره کردید یک مورد خاص است که با پیگیریهای منطقهای و محلی حل خواهد شد و اگر لازم باشد از طریق سازمان مرکزی هم پیگیری خواهد شد اما کمبود امکانات بهداشتی مناطق عشایری خصوصاً در مناطقی که تا شهرها و روستاها فاصله زیادی دارند از مواردی است که باید بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد و با روشهایی غیراز روشهای معمول، تکمیل امکانات بهداشتی عشایری عملی شود.
- نظر شما درخصوص تصرف غیرقانونی میانبندهای عشایر چیست؟
تصرف میانبندها اشکال مختلفی دارد که نوع پیگیری و برخورد هم با اشکالی از تصرف که پیش میآید باید متفاوت باشد. بخشی از تصرفها بهمنظور احداث سد، بزرگراه یا سایر ابنیههایی است که ازجمله فعالیتهای زیربنایی دولت بهحساب میآیند. در این خصوص طبق مصوبه کمیسیون زیربنایی دولت، حتیالمقدور میانبند جایگزین شده و در اینگونه موارد حق و حقوق عشایر از طرف دولت پرداخت میشود. اما بخش عمده دیگری از تصرفها، مربوط به زارعین است که زمینهایشان نزدیک به میانبندهاست.
- چه مقدار از ایلراههای عشایر تصرف شدهاند و این مسئله چه خطراتی برای عشایر در زمان کوچ در پی خواهد داشت؟
از ایلراههایی که تصرف شده آماربرداری نشده است اما به هر حال این تصرفات وجود دارد. تصرف ایلراه به معنی تغییر مسیر کوچ است که در بسیاری از موارد عشایر را دچار مشکل و مخاطره میکند، ازجمله اینکه در مواردی عشایر بهدلیل تصرف ایلراه ناچار به کوچ ماشینی هستند که خطرات خاص خود را دارد یا اینکه ناچارند دامشان را از جادههای آسفالت و یا بزرگراهها عبور دهند که گاهی دچار تلفات سنگین دام در اثر تصادف با کامیونها و تریلرها و سایر خودروها میشوند. گاهی اوقات نیز مجبور میشوند از مسیرهایی عبور کنند که معارض دارد و در این صورت دچار دعوا و مرافعه میشوند. راهچاره هم خلعید از تصرفی است که اتفاق افتاده یا درصورت عدمامکان خلعید اختصاص ایلراه جایگزین است.
- احداث پل لالی روی دریاچه پشت سد گتوند باعث شده تا عشایر کوچنده که قصد دارند به سمت مناطق سردسیر کشور بروند با خطراتی مواجه شوند. بهعبارتی 20کیلومتر از جاده مسجد سلیمان به لالی زیرآب رفته و عشایر بهویژه عشایر خوزستان از جادهای عبور میکنند که خطرات بسیاری برای آنان دارد. آیا دراین خصوص اقدامی صورت گرفته است؟
طی تعاملی که با مجریان سد گتوند انجام شده، مقرر شده تا در احداث ایل راه جایگزین اقدام کنند و در جهت مرمت و بهسازی مسیر جدید همکاری لازم را داشته باشند.
- چرا هنوز برخی از عشایر بدون توجه به تاریخهایی که اعلام میشود و زودتر از موعد مقرر اقدام به کوچ میکنند؟
موعدی را که مسئولان استانها و مناطق خصوصاً ادارات کل منابع طبیعی بهعنوان تاریخ کوچ تعیین میکنند براساس شرایط منطقهای و ملاحظات فنی است که معیار تصمیم آنها قرار میگیرد و البته در مواردی هم در عین منطقی بودن اینگونه تصمیمات، از نظر علمی و شرایط مراتع مضایقی را برای عشایر ایجاد میکند که نتیجه همان تصرف ایلراهها و میانبندهاست. درهرحال در بحث کوچ، عشایر بین دو منطق شرایط اقلیمی قشلاق و ییلاق گیر افتادهاند. از یک طرف قشلاق امکان پذیرش عشایر را ندارد و بهدلیل گرم شدن و غیرقابل استفاده شدن علوفه مرتعی، ملزم به کوچ هستند. از طرف دیگر، ییلاق هم بهدلیل عدمرشد علوفه مرتعی در تاریخهای زودهنگام (اوایل بهار)، آماده پذیرش عشایر نیست لذا امکان تمکین عشایر از تصمیمات مسئولان اجرایی فراهم نیست و به ناچار زودتر از موعد تعیین شده از قشلاق به ییلاق و برعکس، کوچ زودرس خود را آغاز میکنند. یکی دیگر از دلایل کوچ زودتر از هنگام عشایر، نگرانی تصرف و تعلیف قطب پیشرو (ییلاق یا قشلاق) توسط بهرهبرداران غیرذیحق است که به همینخاطر عشایر تلاش میکنند زودتر به منطقه برسند و از این تعرض جلوگیری کنند.