دنیا قسمت شده است به کشورها، شهرها، کوچهها و خیابانها. به جنگلها و زمینهای بایر و سوخته. شاید حتی کل جهان تقسیم شده باشد مثلاً به مکانهایی که هوا دارند و جاهایی که هوا ندارند. به سیارههای گدازان و سیارههای یخبندان.
بعضی از این تقسیمبندیها طبیعی است، از همان اول بوده. یا کمکم خودش شده. مثلاً کمکم یخهایی آب شده و جاهایی خشکی شده. آنوقت جانوران دریازی از بین رفتهاند و جای خود را به دایناسورها دادهاند.
بعضی از این قسمت کردنها هم کار آدمها بوده. مرزها و تقسیم کردن کشورها به استانها، شهرستانها و دهستانها و دیوار کشیدن بین خانهها و حتی حصار کشیدن دور خود آدمها.
دنیا قسمت شده است و هر تکه از آن ظاهراً مال کسی است، اما همهاش از آن یکی است.
تو مالک تمام جهانها هستی. این دنیا و آن دنیا از آن توست. هفت طبقهی آسمان مال توست و زمین از روی کشتزارها تا هستهی مذاب مرکزیاش فقط یک صاحب دارد که تویی.
تو جهان را بین آدمها و گیاهان و جانوران تقسیم کردهای و به هر کس سهمی دادهای. حتی به ریزترین و عجیبترین جانوران دنیا هم که نه دیده میشوند و نه حس میشوند، جای کوچکی بخشیدهای و فقط از همه انتظار داری که نسبت به دیگران به عادلانه و براساس عدالت رفتار کنند!
* * *
چه کسی به سهم خود قانع است؟ چه کسی مرزهای خود را میشناسد؟ چه کسی چشمش به سهم دیگران نیست؟ چه کسی شکرگزار سهم خودش از جهان است؟ اگر همهی آدمها را در یک گروه بزرگ بگذاریم نسبت به شیرها و یوزپلنگها، درناها و نهنگها، نسبت به کاکتوسها و پیچکها چه رفتاری دارند؟ هر انسانی را اگر در یک گروه به تنهایی بگذاریم نسبت به سهم دیگران چگونه رفتار میکند؟ سهم دیگران از جان، هوا، زمین، مهربانی و آب!
سؤال سختی است و همه چیز را کمی پیچیده میکند. چهقدر خوب است که سهم هر کسی از خداوند به اندازهای است که خودش بخواهد. چهقدر خوب است که خداوند تمام شدنی نیست. از ابد است تا ازل. هر چهقدر بخواهی میتوانی به او نزدیک شوی و سهم بیشتری از او برای خودت داشته باشی، بدون اینکه سهم دیگران کم شود.
خداوند مثل آب نیست. آب ممکن است یک روز تمام شود و همه را در تشنگی محض بگذارد. با خداوند میتوانی همیشه سیراب باشی. او مثل گندم نیست که یک وقت آفت بزند، بخشکد، باد آن را ببرد و مردمان را در حسرت خودش بگذارد. خداوند همیشه در رویش است. همیشه میتواند دوباره در قلب آدم سبز شود. رشد کند. بزرگ شود و تازه بماند.
خداوند حتی مثل هوا نیست که بتوانی سهم دیگران را آلوده کنی، جایی باشد و جایی نباشد. خداوند همه جا هست. هیچ از او کم نمیشود. حضورش عین عدالت است و هر چیز را که آفریده از اقیانوس و کویر و درخت و هوا برای همه آفریده است.
به قول قیصر امینپور عزیز:
خدا پر داد تا پرواز باشد
گلویی داد تا آواز باشد
خدا میخواست باغ آسمانها
به روی ما همیشه باز باشد
خدا بال و پر پروازشان داد
ولی مردم قفس را آفریدند
خدا هفت آسمان باز را ساخت
ولی مردم قفس را آفریدند!