کمتر هم پیدا میشود کسی که کارش به پلیس نیفتاده باشد. بالاخره در زندگی پیش میآید که ما سراغ پلیس برویم یا پلیس بیاید سراغ ما؛ یک آدم جدی و قوی که اسلحه و دستبند و احتمالا موتور 1000 هم دارد و خیلی از بچهها آرزو دارند بزرگ که شدند، بشوند او! این از بچهها! اما خیلی از بزرگترها و جوانترها از این آدمها که قرار است ضامن نظم در جامعه باشند، میترسند.
کافی است پلیس ماشینشان را نگه دارد و مثلا گواهینامه بخواهد. همه خلافکاریها و تخسبازیهایشان جلوی چشمشان رژه میرود، هول میکنند و زبانشان بند میآید. بعضیها هم قدبازی درمیآورند و یقه مأمور قانون را میگیرند! این موضوع این قدر جدی است که خلافکارهای باهوش خیلی وقت است که به فکر افتادهاند با لباس پلیس، ملت را بترسانند و هر کاری خواستند بکنند!
اینکه آدم بداند کی از پلیس کمک بخواهد، چطور با پلیس تعامل کند و با چه کلکی پلیس واقعی را از نسخه بدلیاش تشخیص بدهد، خودش یک جور مهارت زندگی است.
وقتی کارمان به پلیس میافتد
کمک، کمک!
پیش میآید که دزد بهتان بزند، کلاه سرتان برود یا شاهد جرم یا جنایتی باشید. اینطور مواقع، لازم است از پلیس کمک بخواهید. مهم این است که، کی، کجا و چطور این کار را بکنید که هم کارتان راهبیفتد و هم به دردسر نیفتید.
نیاز فوری است
110 در همین چند سال به یکی از مشهورترین شمارههای ایران تبدیل شده است؛ شماره مرکز فوریتهای پلیسی.
کار این مرکز درست مثل مرکز اورژانس پزشکی است و تنها برای زمانهایی که کار باید با فوریت انجام شود و ثانیهها هم مهم و حیاتی هستند، باید با آن تماس گرفت و کمک خواست.
مهمترین جرایمی که میشود به پلیس 110 اطلاع داد اینها هستند: 1ـ سرقتهای عادی
2ـ زورگیری، خفتگیری، کیفقاپی، بانکزنی و سایر سرقتهایی که با استفاده از تهدید و زور همراه هستند 3ـ مزاحمتها (ایجاد مزاحمت برای بانوان و کودکان و مزاحمتهای خیابانی)4ـ نزاع و درگیری 5ـ قتل و خودکشی و مرگ مشکوک 6ـ تصادفات برونشهری و درونشهری 7ـ اخبار امنیتی شامل ترور، انفجار، بمبگذاری و...
جرم تابلو است
جرایمی مثل سرقت منزل، سرقت خودرو، کلاهبرداری، چک و... جرایم غیر مشهود محسوب میشوند. مواردی هم هست که به آنها جرم مشهود میگویند و پلیس بدون داشتن دستور قضایی مستقیما میتواند وارد عمل شود.
جرایم مشهود، آن جرایمی هستند که جلوی چشم پلیس صورت گرفتهاند یا آنکه بلافاصله پس از وقوع جرم و درحالی که هنوز آثار جرم وجود دارد، ماموران با تماسهای مردمی یا از طریق منابع خودشان در محل وقوع جرم حاضر شده باشند.
علاوه بر این، جرم وقتی مشهود است که 2 نفر یا بیشتر که ناظر جرم بودهاند یا خود فردی که مورد حمله قرار گرفته و مثلا از وی اخاذی شده، بلافاصله در تماس با پلیس متهمی را معرفی کند که پلیس در اینجا به عنوان جرم مشهود میتواند فرد را دستگیر کند.
نزاعهای خیابانی، قتل، جیببری، کیفقاپی، خفتگیری و سایر جرایمی که بلافاصله بعد از وقوع به پلیس گزارش میشود، جرم مشهود محسوب میشود و پلیس میتواند با حضور در محل، علاوه بر تحقیقات حتی به بازداشت متهمان هم دست بزند.
شکایت لازم است
خیلی از ما هر مشکلی که برایمان پیش میآید یا سریع خودمان را میرسانیم کلانتری یا آنکه تلفن را برمیداریم و آن 3 شماره مشهور را میگیریم؛ 110.
سرمان را کلاه گذاشته اند و چک بیمحل بهمان قالب کردهاند، از خانه یا مغازهمان سرقت شده است، یک آدم مریض مزاحم تلفنیمان شده یا حتی خندهدارتر از این حتی وقتی دعوای زن و شوهریمان خیلی داغ شده، زنگ میزنیم به پلیس110 و توقع هم داریم که پلیس مثل سریال ترش و شیرین چند ثانیه بعد در صحنه حاضر شود و بعد از کشف ماجرای سرقت و یا کلاهبرداری، حق طرف را بگذارد کف دستش و او را کت بسته ببرد زندان و همه چیز به خیر و خوشی تمام شود.
ولی چون اینها جرایمی هستند که به آنها جرایم غیر مشهود می گویند و قضیه در واقعیت اینطوری حل نمیشود و پلیس از ما میخواهد به دادسرا برویم و آنجا شکایت کنیم، حسابی شاکی میشویم و فکر میکنیم بیخودی ما را گذاشتهاند سرکار .
این قبیل پروندهها باید از طریق شکایت در دادسرا یا دادگاه( درباره اختلافات خانوادگی) پیگیری شود و ماموران پلیس بعد از طرح شکایت در دادسرا با دستور قاضی وارد عمل شوند و مثلا طرف مقابل را احضار یا جلب کنند.
البته اگر هم در مواردی مانند سرقت منزل و اتومبیل، پلیس وارد عمل شود، وظیفهاش تنها تهیه گزارش است که با این گزارش شما باید باز هم دست آخر به دادسرا بروید و شکایتتان را در آنجا مطرح کنید و بعد از آن است که عملیات پلیسی آغاز میشود.
وقتی با پلیس روبهرو میشویم
فقط مجرم میترسد
اینبار پلیس به شما مراجعه کرده؛ معنیاش این نیست که شما مجرم هستید.
خیلی راحت همکاری کنید. اتفاقی نمیافتد که.
او مامور است و معذور
مامور پلیس در هر درجهای که باشد یک ضابط قضایی محسوب میشود. تعریف ضابط قضایی به همین زبان خودمانی یعنی اینکه او تنها به دستور و تحت نظر قاضی دادسرا یا همان قاضی تحقیق باید وظیفه خودش را انجام دهد و بنابراین اگر بازداشت یا برخوردی از سوی پلیس صورت میگیرد، تنها با مجوزی است که مقام قضایی و قانون به او داده است.
بنابراین تا این دستور وجود نداشته باشد مامور پلیس نمیتواند دست به اقدامی بزند و مثلا همسایه روبهرویی شما را که با او مشکل دارید و متهمش میکنید خانه شما را سرقت کرده بازداشت کند، یا اینکه راه بیفتد و طرف دعوای شما را که 2 هفته قبل شما را کتک زده دستگیر کند.
البته تنها در موارد محدودی که به آنها جرایم مشهود میگویند، مامور پلیس حق دارد قبل از رسیدن دستور وارد عمل شود و در این موارد هم او باید در اولین فرصت موضوع را به قاضی تحقیق گزارش دهد و حتی در آنجا هم حق ندارد خودسرانه تصمیم بگیرد.
مجوز بخواهید
یکی از موضوعات مهمی که درباره تعامل با پلیس باید بدانیم این است که ماموران پلیس به عنوان ضابط قضایی به هیچوجه بدون داشتن مجوز از قاضی تحقیق، حق ورود به خانه و مغازه افراد را ندارند. حتی در مورد جرایم مشهود هم آنها زمانی میتوانند وارد خانه شوند که صاحبخانه بلافاصله بعد از وقوع جرم ، از ماموران تقاضا کند وارد خانهاش شوند وگرنه باید منتظر دستور قاضی بمانند.
این دستور ویژه قاضی باید به صورت صریح با ذکر نام و مشخصات صاحبخانه، زمان ورود و اجازه بازرسی و تفتیش باشد.
طبق قانون تفتیش و بازرسی باید در حضور مالک صورت گیرد و اگر هم او نبود یا به هر دلیلی از ورود ماموران جلوگیری کرد و در عین حال تفتیش و بازرسی فوریت داشت، تنها قاضی است که میتواند دستور بازکردن محل را بدهد .
در هنگام تفتیش ضابط قضایی یا همان مامور پلیس، تنها حق دارد اوراق، نوشتهها و اشیائی را که با جرم در ارتباط است، مورد بازرسی قرار دهد ولی افشای اسنادی که ارتباطی با جرم ندارند ممنوع است.
رابینهود بازی نکنید
اگر چه فرار متهم از ماموران پلیس - قبل از دستگیرشدن - جرم محسوب نمیشود اما اینکه شما بهعنوان یک دوست یا حتی اعضای خانو
اده متهم، خودتان را بیندازید وسط و او را فراری بدهید، جرم خیلی سنگینی است.
طبق ماده 554 قانون مجازات اسلامی، اگر با اطلاع از جرم متهم، او را از دست پلیس فراری بدهید یا مدارک جرمش را مخفی کنید، 1 تا 3 سال باید بروید آب خنک بخورید! البته در این مورد قانون برای خانواده تخفیف قائل شده است اما با اینحال مجازات فراریدادن متهم و رابینهودبازی خیلی سنگین تمام میشود.
دست به یقه با قانون؟!!
تحت هیچ شرایطی با مامور پلیس درگیر نشوید. حتی اگر احساس میکنید بازداشت شما غیر عاقلانه بوده، سعی نکنید با پلیس درگیر شوید؛ چرا که خودتان را بدجوری توی چاه انداختهاید و در این حالت حتی اگر از اتهام اولیه هم تبرئه شوید، با این محکومیت سنگین روبهرو هستید. بهترین راه این است که در این شرایط با پلیس به دادسرا بروید و در آنجا سعی کنید با ارائه واقعیت خودتان را تبرئه کنید.
طبق قانون هرگونه حمله یا مقاومتی در هنگام انجام وظیفه مامور پلیس، تمرد محسوب می شود و در این حالت اگر - خدای ناکرده - اسلحه و حتی یک چاقوی کوچولوی دسته سفید زنجانی نشان دهید، باید بین 6 ماه تا 2 سال پشت میلههای زندان سوت بزنید.
اگر دست به اسلحه ببرید که دیگر کارتان زار است؛ 1 سال تا 3 سال. در سایر موارد هم حداقل 3 ماه تا یک سال باید آب خنک بخورید. البته اگر در هنگام تمرد، جرم دیگری هم مرتکب بشوید و مثلا با مامور درگیری فیزیکی پیدا کنید، به مجازات هر دو جرم محکوم میشوید.
نکته مهمی هم که در این مورد وجود دارد این است که جرم درگیری با ماموران از آن جرایمی است که جرم عمومی محسوب می شود و این یعنی اینکه حتی اگر مامور پلیس هم خودش بیخیال قضیه بشود و بیاید رضایت هم بدهد، بازهم دادستان موضوع را پیگیری میکند.
علاوه بر درگیری، فرار از دست ماموران هم خیلی کار غیر عاقلانهای است؛ چرا که باتوجه به قانون بهکارگیری سلاح ، پلیس در مواردی که قانون مشخص کرده حق تیراندازی دارد و تازه اگر آنقدر فرز باشید که از گلوله داغ فرار کنید، با این تجهیزات اطلاعاتی پلیس خیلی زود ردیابی و دستگیر میشوید.
وقتی مامور، پلیس نیست
نه همین لباس...
ماموران قلابی حالا یکی از مهمترین مشکلاتی هستند که پلیس با آن روبهرو است. البته این مسئله به این خاطر نیست که آنها آدمهای خیلی زرنگی هستند، بلکه دلیلش این است که خیلی از ما هنوز ابتداییترین مسائل را در برخورد با پلیس نمیدانیم و وقتی که با یک مامور قلابی روبهرو میشویم، آنقدر دستپاچه میشویم که خیلی راحت فریب میخوریم.
در حالی که تنها با درخواست کارت شناسایی و حکم ماموریت و نگاهکردن به رفتار و وسایل طرف میتوانیم بفهمیم که او یک مامور قلابی است یا واقعا پلیس است. در چنین مواقعی تماس با 110 و بیان موضوع و استعلام نام مامور هم می تواند کمک زیادی بکند. این موضوع اهمیت زیادی دارد که بدانیم داشتن اسلحه و بیسیم و حتی بهتنکردن لباس پلیس، به معنای آن نیست که طرف مقابل یک پلیس واقعی است!
بو میکشند!
مأموران قلابی نسبت به بقیه خلافکارها، آیکیوی خیلی بالاتری دارند. آنها بو میکشند تا ببینند در هر موقعیت زمانی، مأموریتهای پلیسی بیشتر در برخورد با چه مواردی است. آنوقت آنها هم گیر میدهند به همین موضوع.
وقتی که بحث جمعآوری ماهواره داغ میشود، آنها به بهانه جمعآوری ماهواره به خانه طعمهها پا میگذارند و دست به اخاذی و رشوهگیری و حتی سرقتهای کلان از صاحبخانه میزنند. وقتی بحث برخورد با بدحجابی میشود تیتر روزنامهها، آنها هم با معرفی خود به عنوان مأمور پلیس، مایه تیله حسابی به جیب میزنند و...
مأموران قلابی هر روز شگرد خودشان را تغییر میدهند تا هم تنوعی در کارشان باشد و حوصلهشان سر نرود و هم اینکه بقیه رفقای همکار روششان را یاد نگیرند و دیرتر گیر بیفتند.
فعلا که بحث جمعآوری ماهواره و ارشاد- هر دو- داغ است، پس مواظب مأموران قلابی باشید که خودشان را به جای مأموران پلیس- که با احترام و قانون با دیگران برخورد میکنند- جا میزنند.
سوتی میگیرند
مهارت اصلی مأموران قلابی، شناسایی آدمهایی است که خودشان مورد دارند و از روبهرو شدن با پلیس و شکایت کردن میترسند.
به جز تعدادی از آدم حسابیها که مأموران قلابی به خاطر به دست آوردن پولهای هنگفت دست به ریسک میزنند و از آنها اخاذی یا سرقت میکنند، آدمهای سابقهدار، آدمهای مشکوک به اعتیاد و دختر و پسرهایی که به محض دیدن مأمور با دستپاچگی خودشان را دخترخاله و پسرعمه یا حتی پدربزرگ و نوه معرفی میکنند و... بیش از همه در دم تیغ مأموران قلابی قرار دارند.
اینجور طعمهها چون خودشان هم زیاد از آفتابی شدن در اطراف کلانتری دل خوشی ندارند، باعث میشوند پلیسهای بدلی دیرتر گیر بیفتند. خب، اگر اهل خلاف نیستید خیالتان کمی راحتتر باشد.
کمین میکنند
یکی از مهمترین شگردهایی که مخصوصا در چند سال اخیر خیلی خیلی توی بورس است، تعقیب مشتریان بانکها و سرقت از آنها به بهانه بازرسی بدنی است.
مأموران قلابی برای این شیوه سرقت، خیلی راحت جلوی بانکها توقف میکنند و در حالی که با طیب خاطر به سیگارشان پک میزنند و تخمه و آبمیوه میروند بالا، منتظر فرصت میمانند. زمانی که آنها در حال استراحت در بیرون بانک هستند، یکی از دوستان عزیز و گرامیشان نیز در داخل بانک، مواظب مشتریانی است که پول قلمبهای میگیرند.
این دوست عزیز با استفاده از تکنولوژی تلفن همراه، ظرف ایکی ثانیه آمار خروج این مشتری را به دوستانش در بیرون بانک میدهد و از این زمان مأموریت سایر اعضای باند که در هوای آزاد منتظر هستند، شروع میشود.
آنها به سراغ این مشتری بخت برگشته میروند و با معرفی خودشان به عنوان مأمور مبارزه با موادمخدر یا مأمور آگاهی، پلیس، بسیج و... دست به بازجویی از این بنده خدا میزنند و به این ترتیب وقتی که مثلا دارند جیبهای او را بازرسی میکنند، ییهو ـ همان یکهوی خودمانی ـ پول و تراولچکهایش را برمیدارند و سوار بر ماشین میزنند به چاک!
خب، وقتی که این همه پول میگذاری توی جیبت و از کسی هم که خودش را مأمور معرفی کرده، کارت شناسایی و حکم مأموریت نمیخواهی، عزیز دل برادر همین میشود!
وقتی از پلیس شاکی میشوید
عریضه، از پلیس به پلیس
پلیس هم یک انسان است و بالاخره ممکن است مواقعی اشتباه کند یا آنکه خدایناکرده از مقام و شغلش سوءاستفاده کند و مرتکب جرمیشود. در این حالت شما میتوانید از این مامور شکایت کنید و مطمئن هم باشید با دیسیپلین سخت نظامی، درصورت اثبات جرمش به شدت با او برخورد میشود.
الو 197
برای شکایت از مامور متخلف - مثلا پلیسی که به شما به عنوان یک متهم توهین کرده است یا درخواست رشوه کرده – راحتترین راه، تماس با شماره تلفن 3 رقمی 197 دفتر نظارت همگانی ناجا یا گرفتن شماره 8727777 با کد 021 است که این 2 شماره به دو صورت اپراتور و تلفن گویا شکایتهای شما را ثبت میکنند و نتیجه را هم به شما اعلام میکنند. خیالتان هم تخت باشد که اگر شکایتتان بجا و بحق باشد با مامور پلیس برخورد میشود.
نامه هم میشود فرستاد
اگر نخواستید تلفنی شکایت کنید، میتوانید از طریق پست شکایتنامهتان را به صندوق پستی دفتر نظارت همگانی ناجا به شماره 1543/15745 بفرستید اما از آن هم باکلاستر اینکه میتوانید به این آدرس Police197@Police.ir ایمیل بزنید.
حضور هم میشود به هم رساند
اما اگر میخواهید کار دو قبضه شود و شکایتتان را تا آخر خودتان پیگیری کنید، میتوانید تشریف ببرید به دفتر مرکزی نظارت همگانی ناجا که در تهران این مرکز در خیابان شهید بهشتی - تقاطع خیابان میرزای شیرازی قرار دارد و در بقیه کشور در مراکز پلیس شهرستان یا استان مستقر است و در آنجا با تحویل مدارک و شکوائیه، از طریق این دفتر پیگیر شکایتتان باشید.
نتیجه این شکایت به دو صورت «تلفنی» یا «مکتوب» به شما اطلاع داده میشود.
پیام هم میشود داد
برای آنکه به شکایت شما از طریق مرکز نظارت همگانی ناجا رسیدگی شود، باید چند نکته را همیشه یادتان باشد: اول از همه اینکه پیامهایتان را به صورت مودبانه و بدون توهین به اشخاص مطرح کنید و از کلیگویی هم خودداری کنید.
در پیام گذاشتن یا شکایت کردن نام و رده انتظامی مامور را که روی اتیکت لباس او نوشته شده است، حتما بیان کنید وگرنه کلیگویی در رسیدن به نتیجه باعث مشکل میشود .
در صورت وجود مدارک و شواهد آنها را نیز حتما مطرح کنید و در اختیار مرکز نظارت همگانی قرار دهید تا پیگیری موضوع به صورتی دقیقتر صورت گیرد.
در صورتی که تلفنی یا از طریق نامه با مرکز تماس میگیرید، حتما نام و شماره تلفن و آدرس خودتان را بیان کنید تا نتیجه بررسیها به شما اعلام شود.
پلیسبازی، با اهداف نامعقول
مدتهاست که با وجود هشدارها، موارد بسیاری از آزار و اذیت سیاه گزارش میشود که در جریان آنها مأموران قلابی با ورود به خانه، دست به آزار و اذیت صاحبخانه زدهاند و بعد با سرقت پولهایش زدهاند به چاک.
تو باید ارشاد بشی
در یکی از سیاهترین و دلخراشترین پروندههای مأموران قلابی که در ماههای اخیر در دادگاه محاکمه متهم اصلی آن برگزار شد، یک مرد جوان با معرفی خود به عنوان مأمور بسیج، نوجوانان دانشآموز را سوار موتور خود میکرد و آنها را بعد از انتقال به ساختمانی نیمه کاره مورد آزار و اذیت قرار میداد.
بهانه این مأمور قلابی مخوف هم آن بوده که نوجوان دانشآموز، مزاحم دختر جوانی شده و باید همراه او به پایگاه بیاید و آنوقت دانشآموزان هم که از ماجرا بیخبر بودهاند و نمیدانستهاند در مقابل مأمور قلابی چطوری باید رفتار کنند، با تهدیدهای این مرد سیاه با او همراه میشدهاند و آنوقت...
تعداد پروندههای مجرمانه این مرد موتورسوار هر روز بالا و بالاتر میرفت تا اینکه سرانجام در پانزدهمینبار نقشه سیاهش فاش شد.
به دام انداختن شوهر
عجب دوره و زمانهای شده است. در این آشفته بازار پلیسهای قلابی که هر کدامشان به نوعی برای سرکیسه کردن مردم، خودشان را پلیس جا میزنند، یک خانم هم برای آنکه از قافله عقب نماند، زد توی کار پلیس قلابی اما به عنوان اولین پلیس زن قلابی در مشهد دستگیر شد.
این زن که توسط پلیسهای زن گشت پلیس بانوان مشهد دستگیر شده است، با لباس پلیس زن با درجه سروانی قصد داشت بعد از تصادف 2 خودرو، پلیسبازی دربیاورد که گیر افتاد. فکر میکنید انگیزه این خانم برای پوشیدن لباس پلیس چه بود؟ بله، انگیزهای که با انگیزه همه پلیسهای قلابی دیگر فرق داشت؛ ایشان فقط میخواسته مرد مورد علاقهاش را برای ازدواج با خودش متقاعد کند!
او یک فرشته بود
یکی دیگر از شیوههای اخاذی مأموران قلابی، یک شگرد تلفیقی است. در این شگرد پس از آنکه طعمه موردنظر که راننده یک خودروی مدل بالاست، از روی دلسوزی ـ لطفا فکر بد نکنید ـ یک زن تنها را که کنار خیابان ایستاده است سوار خودرویش میکند، با پیشنهاد او برای آنکه یک چایی بخورد به خانه این زن میرود، اما هنوز چایی آماده نشده است که مردی که خودش را مأمور پلیس معرفی میکند جلوی خانه سبز میشود و با تهدید میهمان به آنکه آبرویش را میبرد، دست به ربودن خودروی او یا اخاذی میلیونی میزند!
میهمان که اول دستپاچه شده است به حرفهای مأمور قلابی گوش میکند اما وقتی که از خانه میزند بیرون و حالش جا میآید، متوجه سناریو میشود و حدس میزند که زن و مأمور با هم همدست بودهاند تا جیب او را مورد نوازش قرار دهند!
ردههای نظامی پلیس
خیلی برایتان پیش آمده روبهروی پلیسی باشید که ندانید چقدر مهم است. در تمام نیروهای نظامی، برای آنکه ردة مسئولیتی هرکسی معلوم باشد، درجههایی طراحی میکنند. اینها هم درجههای پلیس: