اغلب هم خیلی زود، کلنگ برمیداشتند میافتادند به جان دیوارها تا نقشه را عوض کنند. اما حالا چند وقتی است که وقتی میخواهند خانه بسازند، معمارها را جدیتر میگیرند و نظرشان را میخواهند؛ اینقدر که غیر از طراحی اتاقها و معلومکردن جای سرویسهای بهداشتی از آنها درمورد رنگ خانه، چیدمان مبلمان، نوع و نقشه لامپها و... هم میپرسند.
اصلا کار تا اینجا پیش رفته که میتوانی خانه رویاییات را نساخته، با شبیهسازی کامپیوتری ببینی. منتها اینها خرج برمیدارد. اول باید بگردی توی بیلبوردهای بزرگ شهر یا آگهیهای مختلف تا یک آرشیتکت کاردرست به پستت بخورد. اینطوری میتوانی خانهای داشته باشی که از در و دیوارش هنر و سلیقه بریزد و همه چیزش به خودت بیاید.
در کار لوکس و شیک طراحی داخلی خانه، حرف اول را پول میزند؛ بعد، داشتن سلیقه و فن کار. برای همین تا مدتها فقط خانه آدمهای پولدار بالای شهر جای این کارها بود؛ از همانهایی که مبلمانشان به اندازه تمام خانه آدمهای پایینشهر میارزد!
اما کمکم همه جای شهر پر شده از آدمهایی که مدعیاند میتوانند با درانداختن طرحی نو، خانههای قدیمی و آپارتمانهای تنگ و ترش را تبدیل کنند به کلبهای عروسکی که چشم همه فامیل را دربیاورد.
پای این آدمها از حدود سال 77 توی زندگی مردم عادی باز شد؛ از وقتی که بازار ایران پر شد از جنسهای متنوع، لوکس و گران خارجی که خرید و استفادهاش نیاز به مشورت یک آدم اینکاره داشت.
باید میدانستی چه بخری و کجا بگذاری که دستآخر، این همه خرج نکنی که تازه خانهات بشود بازار مکاره هفترنگ! جوانترها و آدمهایی که پول حسابی بالای خرید جنسهای لوکس میدادند، کمکم عادت کردند خرج یک آرشیتکت را هم بدهند که همه اینها را برایشان توی خانه «دیزاین» (طراحی) کند.
اینطوری آرشیتکتها درمورد همهچیز حتی رنگ اتاق خواب و اندازه تختخواب آدمها و ... هم نظر دادند تا نور و فضای خانه جوری نباشد که خدای ناکرده خانم خانه افسردگی بگیرد یا کلاس کار آشپزخانه و شومینه در شأن اهالی منزل نباشد.
دست کی توی کار است؟
توی اکثر کشورهای دنیا، یکی از گرایشهای بچههای معماری همین طراحی داخلی است. اما در ایران، رشته مشخصی برای این بازار تازه وجود ندارد. به همین دلیل، هرکی دستش آمده که چطور میشود مشتری جذب کرد، وارد بازار شده است.
مدیرعامل یکی از شرکتهای فعال در این زمینه که خودش معماری خوانده، درمورد همصنفهایش میگوید: «از گرافیست داریم تا طراح صنعتی و نقاش. حتی اصناف مرتبط هم از قافله عقب نماندهاند؛ مبلفروش، پردهفروش و... جنس که میفروشند، نظر کارشناسی هم میدهند».
همین آدمهای نابلد و تازهکار، بازارشان را خراب کردهاند. خودش توی مؤسسههایی که دورههای طراحی داخلی برگزار میکنند، تدریس میکند، با این وجود هیچکدام از شاگردهای این دورهها را قبول ندارد: «آخرش از اینها چیزی درنمیآید. درسها متفرقه و حتی بیربط است. هرچند همهشان توی بازار کار مدعی هستند و برای گرفتن کار، قیمت پایین میدهند. 95 درصد مشتریها هم نمیدانند فرق کار خوب و بد چیست».
جدای از فن کار - قبل از هر چیز - باید پول و اعتبار باشد تا کسی بتواند توی این کار قد علم کند. خودش میگوید: «لااقل 100 هزار تومان لازم است. البته با این پول فقط میشود شرکت ثبت کرد و مهر و سربرگ گرفت. اما برای اینکه حداقل بتوانی کار طراحی و خدماتی بگیری به حدود 20 میلیون سرمایه نیاز داری. به همین دلیل، کمتر بچههای معماری میآیند کار خصوصی بکنند. بازار هنوز برای این حرفها روبهراه نیست».
کی خریدار است؟
مشتریهای عمده طراحی داخلی، 2 دسته مشخصاند: ادارهها و شرکتهایی که متوجه شدهاند داشتن فضای آرام و تقسیمبندی اصولی محیط کار، روی بازده کارمندانشان تأثیر مثبت میگذارد. اینها خوب هم خرج میکنند و مبلغ قراردادشان شاید حتی برای یک سال یک شرکت طراحی کافی باشد. دسته دوم، آدمهای پولدار بالای شهرند. بالاخره ویلای 400، 300 متری را یکی باید بیاید طرح بدهد که چهکارش کنند.
هرچند هنوز تعداد کمی از مردم به این مشاورهگرفتنها عادت دارند. آقای طراح میگوید: «توی اروپا، مردم دستشان آمده طراحی داخل خانه، کار هر کسی نیست. فقط خواستههایشان را به آرشیتکت میگویند، کلید را هم میدهند و چند روز بعد میآیند خانه را حاضر و آماده تحویل میگیرند. اما در ایران، خانم خانه حرف اول و آخر را میزند.
ما میشویم مجری اوامر ایشان! آخرش هم معلوم نمیشود این طراحی ماست یا سلیقه آنها! خیلی وقتها هم کار، سعی و خطا میشود. یکبار رنگ یک اتاق را 3بار عوض کردیم. آخرش نپسندیدند و یک دست گچ کشته رویش کشیدیم و رفتیم پی کارمان، خلاص».
50 درصد مشتریها از طریق فامیل و دوست و آشنا و همسایه پیدا میشوند. دلیلش هم واضح است؛ خانه همدیگر را میبینند و خوششان میآید. به این هم فکر نمیکنند که آن طرح به خانهشان میآید یا نه؟ مهم این است که از همدیگر کم نیاورند.
«اکثرشان چیزی از طراحی شنیدهاند و 4تا جنس لوکس هم نشان کردهاند که بخرند. اینهم که به خانه آنها نخورد یا به فرهنگ ما نیاید اصلا مهم نیست. تازگی مد شده «وان» 3 میلیونی ایتالیایی میخرند. این وانها جای دوش ندارند و حمامگرفتناش مکافات است. خیلیها هم تا قیمت را میگوییم پاپس میکشند. بعضی زوجهای جوان هم طرحهای فانتزی و خوبی توی ذهنشان است اما از این پولها اصلا توی بساطشان نیست».
بازار چطور میچرخد؟
شرکتهای طراحی داخلی، ترجیح میدهند کاری بگیرند که تازه سقف کاریاش تمام شده باشد. اینطوری تمام جزئیات و ظریفکاریهای «توکاری» ساختمان تا موکتکردن و چیدن مبل، پای خودشان میافتد و طبیعی است که سودشان هم بیشتر میشود.
اگر با یکی از این شرکتها که آگهیشان در اینترنت و بیلبوردهای شهر پیدا میشود، برای این کار تماس بگیرید، به شما خواهند گفت که خانه خاک و خلی را تحویل میگیرند و جارو کشیده تحویل میدهند. معمولا قیمت را هم با تلفن نمیگویند. باید بیایند کار را ببینند و انتظارات شما را بسنجند، بعد قیمت بدهند.
مستقیما پول طراحی هم بهصورت درصدی از هزینه تمامشده کار حساب میشود؛ به این صورت که اگر خرج خرید مصالح و آمادهکردن خانه آنطور که شما خواستهاید، بشود 20 میلیون تومان، معادل 10 تا 20 درصدش یعنی 2 تا 4 میلیون پول طراحی میگیرند. البته این فرمول برای کارهای درشت و پرسود است.
اما به محض اینکه آنها متوجه شوند کار فقط در حد طراحی است، پول طراحی را جدا حساب خواهندکرد. یکی از همین شرکتها حداقل مبلغ قرارداد برای آنکه هزینه طراحی را جداگانه حساب نکند، 30 میلیون تومان اعلام میکند، آخر مکالمه هم اینطور تمام میشود که: «البته تا 6 ماه دیگر وقت نداریم!». یک توضیح اضافی اینکه بعد از سفارش کار و دیدن خانه، آنها طرح پیشنهادیشان را با استفاده از نرمافزار 3Dmax جزء به جزء به مشتری نشان میدهند.
خفنترینها
با همه اینها فکر میکنید شرکتهای طراحی داخلی کسی را پیدا میکنند که با خیال راحت، معادل پول خانهاش بابت طراحی و تزئین داخل آن پول بدهد؟
بزرگترین کار مهندس جوانی که برای خودش دفتر و دستکی درست کرده، یک میلیارد و 200 میلیون تومان هزینه برداشته است! لطفا به تعداد صفرها توجه کنید! البته او از مقدار پولی که گرفته دلخور است: «فقط 100 میلیون برای کف خانه سنگ خریدیم. ولی وقتی میخواست پول طراحی بدهد، احساس میکرد پول زیادی است.
همهچیز را هم اصرار داشت حتما گران بخرد. کاری با نظر ما نداشت، میگفت هیچ گرانیای بیدلیل نیست! خانهاش 5 هزار متر زیربنا داشت با 30 اتاق و 34 سرویس بهداشتی.» توی بازار، شرکتهای تازهکار یا آنها که هنوز حس کار هنریشان بر پول غلبه دارد، کارهای کوچک هم انجام میدهند.
یکی از آرشیتکتها معتقد است که پردهزدنشان هم اصول دارد و باید طراحی داشته باشد.
ظریفترین کارش هم، طراحی یک آپارتمان 54متری است؛ طوری که خانه شبها 2خوابه باشد و در طول روز، یک خوابه! طراحی را طوری انجام داده بود که دیوار بین یکی از این اتاقخوابها با پذیرایی، روزها تامیشد و میچسبید به سقف.
توی خانه و زندگی همه مردم شهر نمیشود سرک کشید و متوجه شد آنها هم مشتری طراحهای داخلی بودهاند یا خودشان کارشان را راه انداختهاند اما بیلبوردهای فراوانی که کنار خیابانها و اتوبانهای شهر، مردم را به خرید وسایل لوکس برای خانهشان و البته گرفتن خدمات طراحی میخواند، نشان میدهد این صنف از معمارها، دیگر جای خودشان را توی جامعه پیدا کردهاند؛ بازاری که حالا کمکم دارد از تهران به همهجای کشور سرایت میکند. شمال، با ویلاهایی که اکثرا همین تهرانیها مالک یا میزبانش هستند، پیشقراول این کار است. حالا دیگر همهجا معمارهای جوان را با طرحهای فانتزیشان برای چیدمان خانه، بیشتر جدی میگیرند.
طراح شوید، در 120 ساعت
معماری داخلی و طراحی دکوراسیون، یکی از شاخههای فنی ساختمان است که این روزها، مؤسسههای آموزشی خصوصی و دولتی برایش دورههای فنی حرفهای برگزار میکنند. کافی است لااقل دیپلم داشته باشید تا در یک دوره فشرده 120 ساعته، با حدود 360 هزار تومان شهریه ناقابل، هفتهای 2 بار سرکلاس بنشینید و همهچیز دربارة معماری داخلی حتی کار با نرمافزارهای مربوطه مانند اتوکد و 3Dmax را آموزش ببینید. اگر استعداد داشته باشید، در کوتاهترین زمان ممکن طراح میشوید.
4 نما از طراحی داخلی
طراحی داخلی یک خانه اصول ریز و درشتی دارد اما 4 رکن اصلی آن، رعایت اصول فرهنگی، رنگشناسی، نورپردازی و سبکشناسی است.
فکر میکنید اینها چقدر مهم باشند؟
طرح داخلی، فرهنگ بومی
بدیهی است که مدرنیسم اروپا را نمیشود در خانههای ایرانی پیاده کرد؛ آنها در اتاق خوابشان، وان هم میگذارند یا آشپزخانهشان «اوپن» است؛ چیزی که علیرغم مد شدن در ایران غلط است؛ آنها اکثرا غذای آماده و بیدردسر میخورند و آشپزخانهشان بیشتر دکور است، اما کافی است یک بار توی این آشپزخانهها قورمهسبزی بار بگذاری تا بویش همه خانه را بگیرد.
رنگشناسی
برای طراحی داخلی باید روانشناسی رنگ را لحاظ کرد. اکثر مردم، توی کاتالوگها یا فیلمهای خارجی، رنگ خانههای بزرگ را میبینند و همان کار را در آپارتمان کوچکشان پیاده میکنند؛ مثلاً بر میدارند همه را قرمز میکنند که خیلی زود خستهشان میکند.
رنگ را نباید فقط بنابه سلیقه انتخاب کرد؛ اصول دارد؛ هم باید با روحیه آدمهای خانه سازگار باشد، هم به دیگر وسایل خانه بیاید. این اواخر، رنگهای تند و تیره مثل زرشکی، قهوهای، نسکافهای و آبی نفتی مد شده است.
سبکشناسی
سبک طراحی داخلی با چیدمان مبلمان کامل میشود که در ایران زیاد به کار نمیآید؛ چون اغلب مشتریها نصفه نیمهکار را تحویل میگیرند. آخر کار هم آشپزخانه لوکس و مدرن را کنار مبلهای سنتی و کلاسیک میگذارند.
نورپردازی
خیلی مهم است اما این یکی هم در ایران زیاد استفاده نمیشود. کار برقکاری را باید یک مهندس برق انجام بدهد و چیدمان لامپها و قدرت نورشان و... را تنظیم کند. اما اکثرا این کارها را خود آرشیتکتها انجام میدهند. البته نورگیری از پنجرهها و... هم شرط است.