این شبها برای پلنگها خیلی مهماند. پلنگها میآیند نوک کوه. شاید حتی نفسشان را هم حبس کنند. به تاخت میآیند بالا و در آبشار نور ماه خیره میشوند. غرق در حبابهای نور. رؤیابین میشوند و نوک چنگالهایشان به خارش میافتد.
پلنگها تسلیم زیبایی میشوند. افسانههایی هم که دربارهی ماه و پلنگ هست، افسانههایی دربارهی عشق و زیبایی است و زیبایی متعلق به خداوند است.
* * *
شبهای ماهنشان صورت گرد و کامل ماه از پشت شیشهها معلوم میشود. این شبها برای مادرها خیلی مهماند. مادرها، بچههای کوچک را که بوی پودر و شیر و فرشته میدهند بغل میگیرند و ماه را با انگشت به آنها نشان میدهند. بچهها حواسشان به ماه پرت میشود و کمکم لالایی در گوششان اثر میکند.
ماه، منبع رؤیاست. از ماه است که افسانهها به گوش کودکان میرسد و مادرها میتوانند با خیال راحت بچهها را به ماه بسپارند و خودشان چرتی بزنند. ماه توپ دور از دسترس بچههاست و اگر شبی به خوابشان بیاید با آنها بازی میکند و راز آسمان را به آنها میگوید. لالاییهایی که ماه میخواند رازآلود است و همهی رازها را خداوند بزرگ می داند.
* * *
وقتیکه ماه رؤیت میشود، عید بزرگ ماست.
ما ماه را به مهمانی بزرگمان دعوت میکنیم. به ماه نازک و کوچک میگوییم که تو برای ما نشانهی روزهای تازه هستی. برای ما که روزه داشتهایم، آمدن ماه نشانهی یک سال تازه است. انگار که ماه رمضان برای ما فروردین دوباره است و با آمدن عید، ما که سرنوشتمان در شبهای قدر برای سالی دیگر دوباره رقم خورده، تقویم تازهای برای خود و زندگیمان داریم.
در تقویم جدید ما که با عید شروع میشود جملههای زیادی نوشته شده. تصمیمهایی جدید برای روزهای تازه، نشانههایی که از شبهای قدر گرفتهایم، اندوهناکترین دعاهایی که به ما سفارش شده، حاجتهای کوچک و بزرگی که سالهای زیادی است داریم و هنوز برآورده نشدهاند، دعاهای کوچک و ناگفتهای که مستجاب شدهاند، خوابهای سیاه و سفید و رنگی که در آن انگار صدای خداوند را شنیدهایم یا روز قیامتمان را دیدهایم و وقتی از خواب بیدار میشویم تا مدتی کرخت و متعجبیم و طول میکشد که چشممان به دنیا عادت کن.
در این تقویم، صورت ماه است که میخندد. ماه نشانهی ماست. نشانهی سال جدید ما و تزیین همهی آن چیزی که در مهمانیمان داریم.
این مهمانی را خداوند برای ما گرفته است. همهی مهمانی را، عیدش را، ماهش را و حتی چشمهایی که ماه را رؤیت میکنند. خوراکیهای روز عید را و طاقت ما را برای طی کردن روزهای گرم و صبوری زبانهایی که از خشکی کلمات را گم کرده بودند و آبی که سر هر اذان از لیوانهای شیشهای پایه کوتاه، روزهداران را از تشنگی درمیآورد، همه را خداوند به ما هدیه داده است. سحر را او آفریده و تقویم جدیدمان را او امضا کرده است.
همه چیز به نام اوست و ماه نشانهی این است که هیچکس در این دنیا و آن دنیا به اندازهی خداوند باسلیقه نیست.