سه‌شنبه ۸ خرداد ۱۳۸۶ - ۱۷:۳۶
۰ نفر

محمد رضا ارشاد: دهمین همایش بزرگداشت حکیم صدر‌المتالهین که در نخستین روز از ماه جاری در مجموعه فرهنگی وزارت کار برگزار شد، میزبان اندیشمندان و پژوهشگران بی‌شماری از ایران بود.

 در این همایش که در دو نوبت صبح و عصر برپا شد، افرادی چون: دکتر حمیدرضا آیت‌اللهی، دکتر کریم مجتهدی، دکتر مصطفی محقق داماد، دکتر رضا اکبریان، دکتر حسین کلباسی، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، دکتر محمدتقی فعالی، دکتر طوبی کرمانی
و ... درباره موضوعات مختلف اندیشه ملاصدرا به ایراد سخنرانی پرداختند.

در چنین مواقعی غالبا  مرسوم این است که خبرنگاران به  گزارش سخنرانی‌ها می‌پردازند؛ اما به جای این کار، شایسته دیدیم که با برخی از اندیشمندان حاضر در همایش درباره اهمیت ملاصدرا در دوران معاصر به گفت وگو بنشینیم.

 استاد آیت‌الله  سید محمد خامنه‌ای؛ رئیس دهمین همایش بزرگداشت حکیم صدر‌المتالهین در پاسخ به این پرسش که طرح آرای ملاصدرا امروزه چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد، گفت: « ملاصدرا از این حیث که قهرمان میدان  تفسیر، حدیث، فلسفه، عرفان و دیگر عرصه‌های معرفت است، و نیز توانسته مکتبی فراهم آوردکه جامع همه این علوم است، برای استفاده همه نسل‌ها در همه زمان‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است.

 البته این به آن شرط است که افراد توانایی دریافت پیام او را داشته باشند. بنابراین، این امکان در فلسفه ملاصدرا برای همه وجود دارد. از این رو همایش‌هایی از این دست می‌توانند در جهت رشد مفاهیم مورد نیاز جامعه از آرای ملاصدرا موثر افتند. »

ریاست  بنیاد حکمت اسلامی صدرا در ارتباط با مهمترین پیام ملاصدرا برای عصر حاضر اظهار داشت: «بزرگترین پیام ملاصدرا برای انسان معاصر لزوم خودشناسی است؛ زیرا اگر  کسی بخواهد خدا را بشناسد، باید حتما خود را بشناسد.

این پیام مهمی است؛ یعنی بشر همواره باید از شناخت خودش شروع کند و از آنجا به ابعاد دیگر شناخت روی‌آورد. از این رو توصیه می‌شود که  مردم روح این پیام مهم را بگیرند تا بدانند که غیر از این زندگی مادی، حیات دیگری نیز وجود دارد و در این راه بی‌تردید باید در راه خودشناسی که مقدمه خداشناسی است، قدم بردارند.»

رئیس همایش«حکمت متعالیه و انسان» در پایان با اشاره به اینکه ملاصدرا آخرین فیلسوف مهم اسلامی است و امروزه به موازات ترجمه و نگارش فلسفه‌های مدرن و پست‌مدرن متاسفانه کمتر به فلسفه اسلامی، به ویژه آرای ملاصدرا توجه می‌شود، یادآور شد:« بی‌تردید پیام برجسته ملاصدرا در میان فلسفه‌های معاصر این است که با هم‌اندیشی و از طریق عقل و استدلال به حقیقت برسیم. این سخن اسلام است که حرف همه را گوش کنید و بهترین ها را برگزینید.

ما به فیلسوفان‌ معاصرغرب می‌گوییم که ما آنچه را که می‌گویید، درک  می‌کنیم و از حسن و عیب شما آگاهیم؛ اما شما هم به نوبه خود به  فلسفه اسلامی و به خصوص آرای ملاصدرا نزدیک شوید و بکوشید آن را درک کنید، شاید به کارتان آید، که به نظر ما حتما مورد استفاده‌شان قرار خواهد گرفت.»

کمال فلسفه اسلامی
دکتر سلیمان حشمت، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی درباره اهمیت و جایگاه ملاصدرا در فلسفه و حکمت در جهان اسلام گفت: «بی‌تردید ملاصدرا از ستون‌های حکمت و فلسفه اسلامی است و همانگونه که می‌دانیم، فیلسوفی است که حکمت اسلامی با او به کمال رسیده است و بنابراین آثار وی مشحون از نکات قرآنی، فلسفی و عرفانی است و کاملا قابل استفاده برای همه دوران‌ها.»

وی در ادامه با رد تعبیر«قرون وسطای فلسفه اسلامی» که برخی از آن استفاده می‌کنند، افزود: «بی‌تردید تعبیرهایی از این قبیل که فلسفه اسلامی را مربوط به قرون وسطای اسلامی می‌دانند، تعابیر درستی نیستند؛ زیرا فلسفه از نوع دستاوردهای فناورانه نیست که مدل‌های پسین‌اش، مدل‌های پیشین را از رونق بیاندازد. همان‌گونه که می‌دانید، بیشترین کتاب‌ها در مورد افلاطون نوشته شده و هنوز هم نوشته می‌شود.
درباره ملاصدرا هم جا دارد که بیشتر تامل صورت گیرد و در واقع معانی‌ای که در مطاوی آثار وی است، به نحوی در اذهان مردم و اهل علم حاضر شود تا انسان‌ها نسبت به وی خودآگاهی پیدا کنند.»

وی آنگاه در پاسخ به این سئوال که با توجه به آنکه ملاصدرا و دکارت هم‌ زمانند و در واقع، با ظهور ملاصدرا یک دوره تاریخی- معرفتی به پایان می‌رسد و با ظهور دکارت، دوره جدیدی که تا امروز تداوم دارد، آغاز می‌شود، آیا می‌توان نسبتی میان آرای فلسفی ملاصدرا با تمدن مدرن پیدا کرد؟ گفت: «به نظرم این تعبیر که با ظهور ملاصدرا یک دوره به پایان می‌رسد، چندان درست نباشد، اما این نظر از یک جهت می‌تواند درست باشد ؛ چرا که فلسفه اسلامی با وی به کمال می‌رسد.

نکته مهم این است که ما باید به نحو تطبیقی به فلسفه ملاصدرا و فلسفه معاصر توجه داشته باشیم و بسیاری چیزها در فلسفه جدید وجود دارند که هنوز به لحاظ تاریخی دارای اهمیت‌اند. از این رو فکر می‌کنم که تطبیق فلسفه ملاصدرا با فلسفه‌های جدید ما را در فهم بسیاری از مسائل فلسفی امروز و گذشته یاری می‌کند.»

انسان ایده‌آل صدرایی
دکتر سیدمحمد دامادی، استاد ادبیات فارسی و یکی از سخنرانان که با موضوع «ضرورت نقد فلسفی و لزوم آ‌راستگی به منطق علمی در راستای اعتلای شئون انسانی» به ایراد سخنرانی پرداخت و در ارتباط با ضرورت شناخت فرهنگ فلسفی ایران و به ویژه آرایه  ملاصدرا گفت: «همایش‌هایی از این دست، فرصت مناسبی فراهم می‌آورد تا یک بازشناسی از فرهنگ فلسفی ایران صورت گیرد؛ زیرا حکمای اسلامی بدون توجه و اعتنا به سوابق علمی پیشینیان، اقدام به تالیف نمی‌کردند. وقتی آثار ملاصدرا را می‌خوانید در واقع نه قرن فرهنگ فلسفی حکمی ایران اسلامی را مطالعه می‌کنید. افزون بر آن، ابتکاراتی را که صدرالمتالهین در حکمت متعالیه انجام داده، حاوی نوآوری‌هایی است که می‌تواند برای انسان معاصر حرف‌های تازه‌ای داشته باشد.»

دکتر دامادی در ادامه با اشاره به مهمترین پیام ملاصدرا برای انسان معاصر افزود: «انسان امروز گرفتار تفکر مادی شده است. ملاصدرا به اهمیت مقام انسان در آثارش توجه دارد. هنگامی که آثار ملاصدرا را مطالعه می‌کنیم، متوجه داستان دلبران در حدیث دیگران می‌شویم، بدین معنا که پی می‌بریم که چه اندازه تغییرات نامطلوب کرده‌ایم و شگفت آن‌که این استحاله به گونه‌ای بوده که خودمان هم از آن آگاه نبوده‌ایم. بنابراین وقتی آرای ملاصدرا را می‌خوانیم - به قول ارسطو - دچار پالایش روانی می‌شویم؛ یعنی موجبات بازگشت به خویش و نوعی تحول روحانی برای انسان فراهم می‌شود. از این رو، از فرهنگ فلسفی و حکمی نمی‌توان انتظار برآورده شدن توقعات مادی را داشت.»

وی در ادامه با رد این نظر که ملاصدرا آخرین فیلسوف اسلامی است، افزود: «این حرف بجایی نیست. 

 حاج ملاهادی سبزواری که بعد از ملاصدرا آمده است، فیلسوف برجسته‌ای است. بنابراین، این نظر از روی مطالعه دقیق صورت نگرفته است. از سویی دیگر، درست است که شرایط زندگی بشر تغییر کرده است؛ اما ماهیت وی ثابت مانده است. بنابراین نمی‌توان گفت که مثلا فیلسوفان بعد از ملاصدرا حرف‌های تکراری گفته‌اند، بلکه براساس زمان، حرف‌های اساسی گذشته بازسازی شده است.»

دکتر دامادی آن‌گاه در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان مابین انسان امروز که بیشتر با مسائل آنی و ملموس سر و کار دارد و انسان مورد نظر ملاصدرا که بیشتر در ساحت عرفانی و عالم انتزاع گام برمی‌دارد، قایل به نسبت و پیوند شد، اظهار داشت:« انسان در عین رفع نیازهای مادی نباید از حقیقت وجودی خود غفلت کند.

 امروزه روانشناسان و علمای تعلیم و تربیت می‌گویند که باید در پرورش انسان به درجه‌ای رسید که افراد بیشتر استشعار پیدا کنند و کمتر غفلت. بدین معنا که هم‌اکنون هدف این است تا از غفلت آدمی بکاهند. با این‌که به هر حال انسان اشتباه می‌کند.

چنان‌که برنارد شاو می‌گوید: محال است که آدمی در شبانه‌روز یک ساعت ابله نباشد. فرزانگی و عقل در آن است که از یک ساعت تجاوز نکنیم. بنابراین هدف فیلسوف و حکیم این است که افراد انسانی به مقامی برسند که از اشتباهاتشان کاسته شود و بر خردمندی‌شان افزوده، نه این‌که فیلسوفان بخواهند نیازهای مادی را در برابر نیازهای غیرمادی انکار کنند.

 هیچ فیلسوفی چنین حرفی نزده است. در صورتی که وقتی شرایط انسان تغییر کند، احوال وی نیز تغییر می‌کند.

فیلسوفان می‌گویند اگر شرایط تغییر کرد، باید ویژگی‌های مطلوب انسانی ثابت و پایدار بماند. بنابراین انسان دائما باید هوشیار باشد تا قلب ماهیت روی ندهد. حکمت و فلسفه این نقطه عطف را در انسان ایجاد می‌کند که همواره در حال استشعار شخصیتش باشد. از این رو، این درست نیست که بگوییم انسانی که ملاصدرا به ترسیم آن از خلال آثارش پرداخته، انتزاعی و دور از دسترس است. در واقع ملاصدرا انسانی را به تصویر می‌کشد که پیوسته ایده‌‌آل همه دوران‌هاست.»

پرسش‌های جدی از ملاصدرا
دکتر محمدتقی فعالی که با عنوان «مراتب  انسانی، خلاقیت الهی» در این همایش به ایراد سخنرانی پرداخته بود، در پاسخ به این که پیام ملاصدرا برای انسان معاصر چیست؟ گفت: «این سئوال بسیار خوب و گسترده‌ای است. یکی از وظایف مهم ما این است که نگاهی جامع و عمیق به مکاتب فلسفی و عرفان داشته باشیم.

ملاصدرا هم از این زمره است. لذا باید آرای وی را دقیق بازشناسی کنیم و به پرسش‌های وی پی ببریم، چرا که فیلسوفان بزرگ سئوال‌های بزرگ و جدی طرح کرده‌اند. اصلا ذات فلسفه پرسش است، نه پی‌جویی پاسخ. راسل هم فلسفه را طرح پرسش‌های جدی‌ای که حیات بشر را به چالش می‌کشد، می‌داند. از این رو، پیشنهاد من این است که اندیشمندان ما پرسش‌های جدی خود را به حکمت متعالیه ملاصدرا عرضه کنند و ذیل آن، پاسخ مناسب خود را دریافت کنند.این را می‌توان نگاه جدید به حکمت صدرایی نام نهاد. وگرنه تکرار است.

 پس، راه برون‌رفت از تکرار آن است که سئوال‌های جدید مطرح کنیم؛ یعنی با چشمی به بیرون و  فلسفه غرب، پرسش‌ها را استخراج و آنها را به منابع غنی حکمی خود عرضه کنیم.»

وی آنگاه در ادامه با اشاره به آزمودن هر تفکری جهت ارزیابی میزان توانمندی‌اش در رویارویی با مسائل جدید افزود: «اگر پرسش‌ها را به فلسفه ملاصدرا عرضه کردیم و توانستیم از آن پاسخها و تبیین‌هایی به دست آوریم، نشان از قوت تفکر صدرا می‌دهد وگرنه نشانه عجز آن است. اما هنوز این کار صورت نگرفته است.»

نویسنده کتاب«ایمان دینی در اسلام و مسیحیت» با اشاره به اینکه مسائل بی‌شمارند و یکی از پرسش‌هایی که امروزه برای ما مطرح است، رابطه عقل و ایمان و وحی است، اظهار داشت: «ایمان در نگاه مسیحی به ویژه از دوران کی‌یرکگارد به بعد، رابطه‌ای با عقل ندارد. اساسا ایمان مسیحی ضدعقل است.

از این رو، در غرب معاصر یا ایمان بدون عقل مثل ایمان ویتگنشتاین را داریم یا ایمان ضد عقل یا ایمان افرادی چون کی‌یرکگارد را. این سئوال یکی از پرسش‌های جدی ملاصدراست؛ یعنی نسبت ایمان و عقل. فکر می‌کنم که ملاصدرا از پس این پرسش به خوبی برآمده است؛ اما هنوز نیاز به بررسی‌های بیشتری در این خصوص داریم.»

دکتر فعالی با اشاره به این‌که ما هنوز در  آغاز راه آزمودن ملاصدرا هستیم، یادآور شد:« به نظرم همایش‌هایی از این دست، تا آنجا موفق خواهند بود که به طرح پرسش‌های جدی بپردازند.

ما هنوز هیچ کتاب جدی‌ای درباره ملاصدرا نداریم؛ چون نگاه جدید به او نمی‌شود.»
وی در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان  فلسفه سیاسی خاصی از آرای ملاصدرا را استخراج کرد، یادآور شد:« حکمت متعالیه یک فلسفه وجودی است. اگر بتوان از فلسفه وجود، فلسفه قدرت و سیاست استخراج کرد، به تبع آن از فلسفه ملاصدرا هم می‌توان چنین کرد. مثلا در غرب، برخی از متفکران از آرای هایدگر که یک  فیلسوف وجودی است، فلسفه سیاسی خاصی بیرون کشیده‌اند.

شاید این کار را بتوان درباره ملاصدرا هم صورت داد. البته اخیرا نگاه‌های سیاسی به ملاصدرا شده است ولی هنوز شکل عمیق‌تر به خود نگرفته است. باز هم تکرار می‌کنم اگر ما بتوانیم با نگاهی عمیق به فلسفه ملاصدرا پرسش‌های مهم خود را به آن عرضه کنیم و پاسخ آنها را جویا شویم، متوجه می‌شویم که این فلسفه قابلیت گسترش دارد وگرنه باید به فکر جایگزین آن باشیم. این کار هنوز صورت نگرفته  و این از وظایف مهم امروز ماست.»

نسبت ما و صدرا
دکتر حسین کلباسی؛ استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی که با عنوان
« صیرورت انسان از نظرگاه حکمت متعالیه» به ایراد سخنرانی پرداخته بود، در ارتباط با اهمیت بازشناسی ملاصدرا در دوران معاصر گفت:«اساس این‌که ما از یک میراث فلسفی برای پاسخگویی به پرسش‌های معاصر استفاده بکنیم، این است که نسبت‌مان را تصحیح و تعدیل بکنیم. به عبارت ساده‌تر؛ ما باید یک قرائت نوین از سنت حکمی و فلسفی‌مان داشته باشیم. در مورد حکمت متعالیه هم این‌گونه است.

 واقعیت این است که اگر هنوز قدر و اهمیت حکمت متعالیه شناخته شده نیست، به این دلیل است که به طور دقیق نسبت‌مان را با این سنت و سنت‌های مشابه روشن نکرده‌ایم.»وی در ادامه با اشاره به این‌که ما امروزه به جای نوآوری صرفا به تکرار نسبت‌ها و قرائت‌های گذشته می‌پردازیم، افزود: «تکرار نسبت‌های گذشته از یک جهت خوب است و از جهت دیگری، بد. 

از این جهت خوب است که سنت چارچوبه‌ای دارد که هیچ‌گاه نمی‌توان آن را از دست داد ولی در عین حال همواره تجدید یک سنت می‌تواند پاسخگوی برخی نیازهای فعلی باشد. در غیر این صورت ما را به بن‌بست می‌کشاند. به همین دلیل فلسفه صدرایی ظرفیت‌هایی دارد که برای نسل امروز ما ناشناخته مانده است.»

وی با اشاره به ظرفیت‌های فلسفه صدرایی ادامه داد:«همین همایش امروز تحت عنوان یک سئوال اساسی قابل طرح است و آن این‌که نگاه حکمت متعالیه به انسان چگونه است؟ در واقع آیا می‌توان آن روایت انسان‌محوری که در غرب وجود دارد، با یک زمینه دینی و الهی تصحیح و تعدیل کرد و گفت که حکمت متعالیه که معتقد است انسان جامع همه مراتب هستی یا  کون جامع یا نسخه الهی است؛ یعنی انسانی که آینه تمام‌نمای مراتب هستی است، مقام انسان را بسیار جامع‌تر از دیدگاه اومانیستی فلسفه غرب می‌نگرد؟ اما این‌که بتوانیم نقاط تمایز انسان صدرایی را با انسان اومانیستی بیابیم، باید مقدمات و مفروضات خود را تصحیح کنیم.

یکی از آن مقدمات این است که به زبان نگاه عرفانی خودمان توجه بیشتری بکنیم.  لازمه این نگاه عرفانی مقداری تسامح و دیدن مشترکات و دوری از تمایزات است؛ چرا که در فلسفه صدرایی انسان ذومراتب است و در واقع جامع مراتب هستی است. این مراتب هستی در یک مراتب تشکیکی با یکدیگر ارتباط دارند. از این رو، تمایزات واقعی نیستند، بلکه اعتباری هستند.

بنابراین با فلسفه صدرایی، نگاه ما به انسان، جامعه، سیاست و ... ممکن است تغییر کند؛ اما اگر بخواهیم با کمک فلسفه صدرایی برخی تصورات و تلقی‌هایمان را به اثبات برسانیم، کار درستی نیست؛ اما بر مبنای فلسفه صدرایی می‌توان برخی از تلقی‌های رایج را
تصحیح کرد.»

کد خبر 23125

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز