تجربه شکستن دل یا شکسته شدن آن را همه دارند، شرایط زندگی همیشه به کام دل همه انسانها نبوده،نیست و نخواهد بود و در این میان متناسب با روحیه و قدرت روحی افراد، دل بسیاری شکسته خواهد شد. شاید این عبارت به دلیل تکرار زیاد در گفتگوهای روزمره و حتی ادبیات شکلی عادی به خود گرفته باشد و توجه چندانی به هویت حقیقی آن نشود، اما نکته قابل توجه درباره این پدیده این است که دلشکستگی مفهومی غیرفیزیکی و صرفا ذهنی نیست، زیرا زمانی فردی دل فرد دیگری را به هر دلیلی میشکند، یا به احساسات او ضربهای مهلک وارد میآورد، فرد دلشکسته درد فیزیکی واقعی را در قفسه سینه، شکم و قلب خود احساس میکند. همه انسانها دستکم چند باری چنین دردهایی را تجربه کردهاند.
ذهن و بدن انسان در موجودیتی واحد قرار گرفتهاند و دیگر اندامها،ماهیچهها و نسوج بدن نیز در همان موجودیت واحد کنار هم قرار گرفتهاند. تمامی این پازل داخلی بدن با یکدیگر متصل بوده و نسبت به هم واکنش نشان میدهند، و در این میان یکی از آنها،ذهن، قدرتمندترین عضو بوده و بر دیگر اعضا و اندامها اثرگذار است.
ذهن دستور انجام هرکاری را به اعضای مختلف بدن ارسال میکند،برای مثال به دهان دستور میدهد برای بیان افکار واژههایی را که در ذهن ساخته شدهاند را بیان کند،اما آنچه معمولا درباره کارایی مغز و ذهن انسان به فراموشی سپرده میشود،چندکاره بودن آن است،مغز میتواند درحین ارسال دستور به دهان برای صحبت کردن، به ریهها دستور تنفس کردن و به قلب دستور چرخش دادن خون را بدهد و از ماهیچهها بخواهد که در وضعیت آرامش یا انقباض قرار بگیرند. ذهن قدرتمندترین بخش بدن انسان است از این رو هر رویدادی که در آن رخ دهد برروی دیگر بخشهای بدن نیز تاثیر مستقیم و فوری میگذارد.
با توجه به این حقایق میتوان بهتر این پدیده را درک کرد که چرا زمانی که فردی دلشکسته می شود،دردی واقعی را احساس میکند نه ذهنی.
رابطه میان فشار خون بالا و زخم معده با استرس مدتها است که آشکار شدهاست. دردی که پس از شکسته شدن دل در قفسه سینه احساس میشود، ناشی از پریشانی احساسی است که به فرد در اثر ضربه عاطفی وارد شده و این پریشانی خود عامل ایجاد احساساتی مانند ترس، نگرانی،عصبیت و ناامنی در ذهن خواهد بود. این احساسات چه خودآگاهانه باشند چه ناخودآگاهانه، سیگنالهایی را به سیستم عصبی بدن ارسال میکنند و در نهایت علائمی مانند دلدرد، گرفتگی قفسه سینه، تنگی نفس و دیگر نشانهها در بدون بروز میکنند. این پدیده با نام اضطراب شدید نیز شناخته میشود.
اضطراب شدید نشانههایی مانند بالا رفتن طپش قلب، گرفتگی عضلات، تنگی نفس، تعریق، تهوع، کاهش قابلت تصمیمگیری، ناتوانی در بیان احساسات، احساس ناامنی در وضعیت عادی اجتماعی، احساس طرد شدگی، ترس از مرگ،احساس بی تفاوتی و ترس از مرگ را به دنبال دارد. یادآوری دوباره عاملی که منجر به دلشکستگی فرد شده نیز میتواند دوباره این عوارض را در فرد برانگیزند. این عوارض متناسب با شدت ضربه عاطفی که به فرد وارد شده میتوانند شدت یابند و سندرم قلب شکسته را به وجود آورند.
آشنایی با سندروم قلب شکسته
این سندروم نوعی اختلال به شدت نادر است که یک تا دو درصد از بیمارانی که تحت درمانهای قلبی قرار میگیرند،مبتلا به آن هستند. ابتلا به این اختلال در میان زنان از رواج بیشتری برخوردار است و براساس گزارش انجمن قلب آمریکا، زنان مسنتر از 55 سال نسبت به زنان جوان 2.9 بار بیشتر در معرض ابتلا به آن قرار دارند.
سندروم قلب شکسته که با نامهای کاردیومیوپاتی ناشی از استرس یا کاردیومیوپاتی تاکوتسوبو نیز نامیده میشود، میتواند در افراد کاملا سالم نیز رخ دهد. احتمال اینکه زنان بیشتر از مردان دچاردرد ناگهانی قفسه سینه،واکنشی به یورش ناگهانی هورمونهای استرس در زمان قرار گیری در شرایط پرتنش؛ مبتلا شوند بسیار بیشتر است. این شرایط پرتنش میتواند مرگ عزیزان، طلاق، جدایی از فرد مورد علاقه،مواجه شدن با خیانت و یا پسزدگی عاطفی باشد. این اختلال حتی میتواند پس از یک اتفاق خوب رخ دهد.
ممکن است این اختلال به اشتباه به عنوان حمله قلبی تشخیص داده شود،زیرا نشانهها و نتایج آزمایشی این دو اختلال مشابهند. در حقیقت آزمایشها تغییرات قابل توجهی را در ریتم ضربان قلب و حجم خون تشخیص میدهد که این تغییرات در حملات قلبی نیز رایج هستند،اما برخلاف حمله قلبی هیچ نشانهای از انسداد عروق در سندروم قلب شکسته وجود ندارد.
در این سندروم بخشی از قلب دچار انبساط شده و خون را به خوبی پمپ نمیکند، اما بقیه بخشهای قلب عملکردی عادی و یا با انقباض بیشتر ماهیچهای خواهند داشت. محققان تحقیق درباره این سندروم را به تازگی آغاز کردهاند تا دلایل دقیق ابتلا به آن را تشخیص داده و از آن برای درمان تاثیرگذار بیماری استفاده کنند. این سندروم میتواند همچنین به آسیبدیدگی جدی و طولانیمدت ماهیچه قلب منجر شود، اما این بیماری معمولا قابل درمان است و اکثر افرادی که به آن مبتلا شدهاند طی چند هفته بهبود یافتهاند. اما در مواردی نیز این بیماری میتواند منجر به مرگ شود.
شایعترین نشانه ابتلا به این بیماری درد در قفسه سینه و تنگی نفس است که میتواند در افرادی که هیچ نوع سابقه بیماری قلبی ندارند نیز ظهور کند. بینظمی ضربان قلب یا شوک کاردیوژنیک از دیگر اختلالاتی است که میتواند در اثر بروز این سندروم در فرد بروز کند. در این اختلال قلب که به صورت ناگهانی ضعیف شده قادر نخواهد بود خون مورد نیاز بدن را تامین کند و در صورتی که به سرعت تحت درمان قرار نگیرد میتواند کشنده باشد.
نشانههای سندروم قلب شکسته و حمله قلبی تفاوتهایی با یکدیگر دارند برای مثال الکتروکاردیوگرافی قلب مبتلا به سندروم قلب شکسته با بیمار حمله قلب یکسان نیست. آزمایش خون هیچ نشانی از آسیبدیدگی قلب در خود ندارد و هیچ نشانی از انسداد عروق در آن دیده نمیشود. آزمایشها همچنین در بخش پایین و چپ قلب تورم و حرکات غیر عادی را ثبت میکنند. بهبود این بیماری سریع بوده و فرد معمولا پس از یک چند روز تا چند هفته کاملا درمان میشود.
اولین تشخیصهای سندروم قلب شکسته در سال 1990 در ژاپن رخ دادهاست، البته اولین گزارش به ابتلا به این اختلال در سال 1998 در آمریکا ثبت شدهاست. پس از آن بود که توجه دانشمندان نسبت به این بیماری افزایش پیدا کرد. برای مثال در سال 2000 تنها دو مقاله درباره این بیماری منتشر شد درحالی که در سال 2010 تعداد مقالات مرتبط با این بیماری به 300 رسید. این سندروم امروزه اختلالی شناخته شدهاست که ابتلا به آن از کشورهای مختلفی مانند فرانسه، بلژیک، مکزیک، استرالیا، اسپانیا، کره جنوبی، ژین، برزیل، آلمان،آفریقای جنوبی،ترکیه و ایسلند گزارش میشود.
تاکنون شیوه استانداردی برای درمان سندروم قلب شکسته ارائه نشدهاست و شیوههای درمانی این سندروم مشابه با شیوههای درمان حمله قلبی است و مبتلایان به آن تا زمان بهبود در بیمارستان بستری میشوند. زمانی که پزشک سندروم را تشخیص داد داروهایی برای کاهش فشار روی قلب به بیمار داده خواهد شد و معمولا بیمار طی مدتی کوتاه بهبود خود را به دست خواهد آورد.