این اتفاق برای یکتا ناصر در سیامین جشنواره فیلم فجر با «یکی میخواد باهات حرف بزنه» منوچهر هادی افتاد و تقریبا همه از رسیدن جایزه به او راضی بودند. بازیگر جوان دیروز و امروز نخستین بار اوایل دهه 80با بازی در مجموعه تلویزیونی «اولین شب آرامش» احمد امینی درخشید و برای مخاطبان بیشتر شناخته شد؛ سریالی که این روزها برای بار چندم روی آنتن آیفیلم رفته و همچنان تماشایی بهنظر میرسد. ناصر پیش از آن در «با من بمان» هم بازی کرده و البته حضورش در تمام این سالها در تلویزیون پررنگتر از سینما بوده است. او این روزها همراه بهنام و بهرام تشکر در نمایش «دختر یانکی» نخستین تجربه تئاتری خود را در فرهنگسرای نیاوران پشت سر میگذارد. با یکتا ناصر درباره کار و زندگی حرف زدهایم.
- چه شد تصمیم گرفتید وارد تئاتر بشوید؟
برای اینکه تجربه تئاتر را داشته باشم و بتوانم خودم را در این عرصه محک بزنم. البته یک زمانی موج و جوی در بازیگری راه افتاد و خیلی از بازیگران سینما به سمت تئاتر کشیده شدند و من آن موقع نخواستم وارد بشوم. منتظر موقعیتی بودم که یک متن خوب پیشنهاد شود و بتوانم عاشقانه وارد این عرصه شوم. بهخاطر همین صبر کردم و پیشنهادهای زیادی از کارگردانهای خوب را نپذیرفتم تا وقتی آقای بهنام تشکر به من پیشنهاد «دختر یانکی» را دادند. متن را که خواندم خیلی دوست داشتم. البته یک مقدار تردید درونم وجود داشت اما با پیوستن بهکار و حضور کنار بهرام و بهنام تشکر و مجموعه گروه، مطمئن شدم کار خوبی خواهد شد و انتخابم درست بوده است.
- اولین کار تئاتری که دارید انجام میدهید با یک گروه کاملاً حرفهای است. برایتان سخت نبود؟
اتفاقاً خیلی خوشحالم. دوست داشتم در نخستین تجربهام در کنار کسانی باشم که تجربه این کار را دارند. احساس میکردم خیالم اینگونه راحتتر است. اینکه با کسانی کار کنم که بتوانند مرا راهنمایی کنند. هم هیجان داشتم هم از این قضیه خوشحال بودم.
- چرا هیجان؟
خب تئاتر فرق میکند و یک فضای دیگری دارد. اگر تو جلوی دوربین اشتباه کنی شاید متوجه نشوی و بتوانی در برداشتهای بعد آن را اصلاح کنی، اما تئاتر اینگونه نیست. برای همین است که گاهی به بازیگر استرس وارد میشود. اینکه جلوی دوربین بازی کنی تا جلوی مردم خیلی فرق میکند، خیلی هیجانانگیز است. امیدوارم از پسش بربیایم.
- حضورتان در تلویزیون کمرنگتر شده است. بعد از «دختران حوا» که سریال پرطرفداری هم بود، دیگر در تلویزیون بازی نکردید.
من حتی قبل از دختران حوا هم 7سال بود که در تلویزیون کار نکرده بودم. علت هم این بود و هست که اگر احساس کنم دارم کار بهتری انجام میدهم، آن کار را در اولویت میگذارم. بعد از اولین شب آرامش پیشنهاد بهتری نشد و زمانی هم که پیشنهاد میشد، من نمیتوانستم و مشغول کار دیگری بودم. ضمن اینکه متأسفانه شکل سریالسازی الان در تلویزیون بهگونهای است که من اصلاً نمیپسندم. در درجه اول متنها کامل نیست و دیگر اینکه نقشها اغلب مشابه هم هستند.
- این گزیدهکاری و کمکاری برایتان مشکل ایجاد نمیکند بهویژه از نظر اقتصادی؟
قضیه مالی اگر بگویم در رتبه آخر است شاید باور نکنید؛ من سعی کردهام توقعم را از این نظر پایین بیاورم و خدا را شکر تا به حال مشکل جدی پیدا نکردم. اما خیلی وقتها آدم وسوسه میشود بعضی کارها را انجام بدهد. خیلی از کارهایی که تاکنون قبول کردهام به این دلیل نبوده که درآمدی کسب کنم، به این دلیل بوده که به هر حال بازیگرم. مسئله دیگری هم هست؛ مثلاً اگر یک سال کار نکنم شاید ناچار شوم برای دیدن شدن و اینکه مرا فراموش نکنند، نقشی را بپذیرم. خیلی از بازیگرها در دنیا برایشان این وضعیت پیش میآید ولی خدا را شکر من در این موقعیت قرار نگرفتهام و امیدوارم هیچوقت هم قرار نگیرم که بخواهم با بازیگری تجارت کنم.
- با توجه به اینکه در جشنواره امسال هم فیلم دارید، این دوره را چگونه میبینید؟
امسال 2 فیلم بازی کردهام که با توجه به اینکه پارسال کار نکرده بودم، برایم سال پرباری است. «زندگی جای دیگری است» کار آقای منوچهر هادی است که نقشم را خیلی دوست دارم؛ نقش متفاوتی است و خیلی برایش زحمت کشیدم. بعد از یکی میخواد باهات حرف بزنه که دیده شد، دوست داشتم باز هم خودم را محک بزنم. این نقش هم سختتر از آن است هم چالشیتر. یک فیلم دیگر هم با آقای غلامرضا رمضانی کار کردهام که هنوز موفق به دیدنش نشدهام و امیدوارم آن هم کار خوبی از آب درآمده باشد.
- امسال برای گرفتن سیمرغ چقدر بخت برای خودتان قائلید؟
من واقعاً هیچ وقت به سیمرغ فکر نکردهام. البته همیشه خیلی دوست داشتم سیمرغ بگیرم و الان خیلی خوشحالم این اتفاق افتاده و اگر تکرار هم بشود خوشحالتر میشوم. ولی فکر نمیکنم بشود درباره گرفتن یا نگرفتنش قضاوت کرد، چون هنوز نه فیلمها را دیدهام نه داوران مشخصاند. فقط امیدوارم هر کس سیمرغ میگیرد حقش باشد. خوشحالم از اینکه تمام سعیام را برای فیلمهای جدیدم کردهام و در کنار آدمهای بزرگ بودهام. علاوه بر کارگردان و عوامل در کنار بازیگرانی مثل حامد بهداد، نیکی کریمی و پارسا پیروزفر بودن لذتبخش است.
- بین تجربه تئاتر، سینما و تلویزیون، کدام را ترجیح میدهید و به کدام بیشتر علاقه دارید؟
کار خوب. کاری که در آن احساس لذت داشته باشم. فرقی ندارد، چه در تلویزیون، چه در تلهفیلم، چه سینما چه تئاتر. البته نسبت به کارهای شبکه نمایش خانگی یک مقدار گارد دارم. متأسفانه خیلی از فیلمهایی که در این بخش تولید میشوند، بیشتر تجربی هستند. مثلاً کارگردانانی که میخواهند فیلمسازی را شروع کنند به این حوزه میآیند. بیشتر به بخش تجاری قضیه توجه میشود. البته تک و توک کارهای خوب هم ساخته شده است.
- برخی مردم به سمت سریالهای ماهوارهای جذب شدهاند و مانند سابق به تلویزیون خودمان علاقه نشان نمیدهند. فکر میکنید علتش چیست؟ یعنی بازیگران و هنرمندان ما توانایی جذب مخاطبان ایرانی را ندارند؟
من فکر میکنم تقصیر ما باشد. قطعاً ما باید کارهایی انجام بدهیم که مردم مجاب بشوند برای تماشای محصولاتمان. مردم اگر احساس کنند آنچه میبینند به زندگی خودشان نزدیک است و رویکرد واقعی دارد، قطعاً به سمت ماهواره و سریالهای غالباً مبتذل کشیده نخواهند شد. الان آیفیلم دارد بعضی از سریالهای قدیمی را نشان میدهد. با اینکه حدود 7، 8 سال از سریال اولین شب آرامش میگذرد، مردم هنوز من را با آن سریال یا «با من بمان» میشناسند. معلوم است کار اگر خوب باشد، تماشاچی خود را پیدا میکند.
- در خانواده خودتان فاصله بین فرزند و پدر و مادر را احساس کردهاید؟ اینکه اختلاف نظر بین شما باشد؟
حتماً هست. پدر و مادر من در زمینه کاری خیلی به من کمک و از من حمایت کردند. خیلی جاها با هم اختلاف نظر هم داشتیم ولی خدا را شکر، پدر و مادر من چون اهل گفتوگو هستند، میشود با آنها صحبت کرد. به هر حال ما ایرانی هستیم و حجب و حیا نسبت به پدر و مادر داریم و بهنظرم اصلاً چیز بدی نیست و خوب است که آدم حرمتها را حفظ کند. هر چه سنم بالاتر میرود میبینم جاهایی که با من مخالفت کردند، اشتباه نکردند. شاید من خودم هم اگر بچه داشتم همین رفتار را میکردم.
- یعنی با بازیگر شدنتان مخالف بودند؟
نه اصلاً. اتفاقاً خیلی هم مرا حمایت کردند. در زمینه کار هم به من روحیه دادند هم انرژی و من این مسیر را خیلی به آنها مدیونم.
- به هر حال وقتی دختری استقلال مالی پیدا میکند، بهویژه اگر هنرمند باشد و تبدیل به چهره معروف شود، ممکن است بین خانواده ایجاد فاصله کند. این اتفاق برای شما پیش آمده است.
من چون از 17سالگی بازیگری را شروع کردم، مادرم همراهیام میکرد و یکیدو روز اول کار مادرم با من میآمد. کسانی که قدیمترها با من کار کردهاند، مادرم را یادشان هست و احوال او را میپرسند. در مورد استقلال باید بگویم، متأسفانه یا خوشبختانه شرایط بازیگر خیلی فرق میکند. نه اینکه آدم بهتر یا مهمتری باشد، به هر حال هر فیلمی اقتضائات و مسائل خودش را دارد. گاهی این مسئله تداخل ایجاد میکند. چون تو مجبوری کنار خانواده همچنان همان بچه بمانی. بازیگری شغلی است که خیلی در معرض دید و توجه هستی. گاهی فکر میکنم شاید تا قبل از اینکه بازیگری را جدی دنبال کنم، این قدر آدم حساسی نبودم ولی هنر بهویژه بازیگری گیرندههای حسی را درگیر میکند و تو ناخودآگاه به چیزهایی واکنش نشان میدهی که شاید نیاز به واکنش شدید نداشته باشند. حساس شدن این سنسورها شاید در بازیگری کمک کند ولی در زندگی عادی انسان را اذیت میکند. البته خدا را شکر خانواده من تنها تکیهگاه و پناهگاه من بودند و خدا را برای داشتنشان شکر میکنم.
- فرزند چندم خانواده هستید؟
من دومین بچهام. یک خواهر بزرگتر دارم، نیکتا که عکاس است و در زمینه سینما و تلویزیون کارهای مختلفی انجام داده. البته الان کمتر کار میکند. شاید یکی از دلایل راحتی کار من این بود که دائم جلوی دوربین عکاسی او بودم و توانستم راحتتر ارتباط برقرار کنم. برادر کوچکتری هم دارم که فوق لیسانس مهندسی پزشکی میخواند و کار موسیقی میکند. ما خانوادگی به هنر علاقه داریم.
- خیلی از بازیگران زن سینمای ایران سمت ازدواج نمیروند. فکر میکنند خانهداری و بچهدار شدن آنها را از دغدغه اصلیشان که بازیگری است دور میکند. برای شما هم این اتفاق افتاده است؟
اتفاقاً من خانهداری را خیلی دوست دارم. اما موقعیت شغلی من بهگونهای است که فرصت خانهداری برایم بهوجود نمیآورد. به هر حال زندگی کردن با بازیگران سخت است و البته از یک جهاتی هم لذتبخش. وقتی بازیگر درگیر کار میشود، مانند زن خانهدار یا شاغل نیست که صبح میروند و عصر برمیگردند. خود من در اطرافم زنانی را سراغ دارم که اتفاقاً بازیگر هم نیستند اما همچنان مجردند. من فکر میکنم خانمها زیاد در این قضیه مقصر نیستند. بدون اینکه توهینی به آقایان بکنم، فکر میکنم بهدلیل دورانگذاری که در آن هستیم، آنها سردرگمترند. یعنی همزمان توقع دارند تو همانطور که در شغلت موفق هستی در خانهداری هم موفق باشی. همه مسئولیتها را گردن خانم خانه میاندازند. انگار فراموش کردهاند قرار است زن، زن باشد و مرد، مرد. من گاهی پدر و مادر خودم را که میبینم، هیجانزده میشوم که چگونه آنها سالهای زیاد با عشق کنار هم زندگی کردهاند.
- پس کلاً با ازدواج مخالف نیستید و ممکن است حداقل در آینده به آن فکر کنید؟
من فکر میکنم کسی که میگوید من به ازدواج فکر نمیکنم، پرت گفته است. نه بهخاطر خوبی یا بدی ازدواج، بلکه به این خاطر که اگر کسی کنار تو بتواند حال تو را بهتر کند خیلی اتفاق قشنگی افتاده است. ولی من دوست ندارم ازدواج کنم فقط بهخاطر اینکه ازدواج کرده باشم. خب هر کسی دلایل و شرایط و خواستههای خودش را دارد.
- شما جزو معدود بازیگران زن هستید که جراحی زیبایی انجام ندادهاید. احتیاج نداشتید یا علاقه؟
هر آدمی دوست دارد ظاهر زیبا داشته باشد. اما کار من این نیست که به مردم نمایش زیبایی بدهم. به نقش بیش از هر چیزی اهمیت میدهم. البته به این نتیجه هم رسیدهام که ذات و درون انسانها خیلی روی چهرهشان اثر میگذارد. برخی بهنظرت دوستداشتنی میآیند ولی نمیتوانی بگویی چرا دوستشان داری و جذبشان میشوی. من از سن خیلی پایین بازیگر شدم و چیزی در چهرهام نبوده که اذیتم کند. شاید اگر چیزی بود، من هم عمل میکردم و گاردی نسبت به این قضیه ندارم. البته همیشه از خودم خیلی ایراد میگیرم ولی در حدی نبوده که بروم عمل کنم. (میخندد)
- وقتی سن بازیگران بالا میرود، نقشها هم متفاوت میشود و این یکی از دغدغههای هنرمندان است. شما از این واهمه ندارید که وارد دهه چهارم زندگیتان میشوید؟
چرا ولی این چیزی نیست که بتوانی از آن فرار کنی. این مسیری است که اگر خداوند به انسان لطف کند و عمر طولانی بدهد، باید آن را طی کند. من هم گاهی اوقات واقعاً میترسم، چرا که تجربه آن سن را ندارم.
- شما ذاتاً شخصیتی آرام و کم و بیش خجالتی دارید. این با سینما و بازیگری منافات ندارد؟
البته اینگونه بهنظر میآید. این در اذهان عمومی شکل گرفته که برای بازیگر شدن باید پررو باشی. ولی من نهتنها پررو نیستم شاید خیلی بیش از آنچه شما فکر میکنید خجالتیام. گرچه از وقتی بازیگر شدم سعی میکنم این قضیه را مخفی کنم تا کسی متوجه نشود. درونم این روحیه وجود دارد. شاید اگر بخواهی شومن بشوی یا کارهای دیگر، نیاز باشد ولی در بازیگری فکر نمیکنم. البته فکر میکنم برای موفقیت در پشت صحنه کارهایم شاید اگر پررو بودم، موفقتر میشدم. پررو نه بهمعنای بدش!
- با توجه به شخصیت جدیتان آیا احتمال دارد روزی به سمت کمدی بروید؟
بله بله. اتفاقاً تئاتری که دارم کار میکنم طنز است. آنها که نمایشنامه «دختر یانکی» نیل سایمن را خواندهاند میدانند چه میگویم. شاید یکی از دلایلی که تا به حال کار طنز نکردهام این حس باشد که کار طنز جدی و خوب نیست. به هر حال، تا به حال که پیشنهادی نداشتهام ولی خیلی دوست دارم این عرصه را تجربه کنم.