شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که نخستین اثر یک کارگردان جوان بتواند اینقدر خوب باشد که جایگاه سوم فیلم منتخب تماشاگران را بهخود اختصاص دهد و در کنار آن بتواند در 13رشته این جشنواره نیز کاندیدای دریافت سیمرغ شود اما این اتفاق افتاد و دهلیز با توجه به پرداخت خوب قصهاش، بازیگران و کارگردانی توانمندش، توانست نگاههای بسیاری را به آینده پربار شعیبی امیدوار کند. هرچند که بهنظر میرسد داوریهای جشنواره فجر خیلی هم در رابطه با دهلیز منصفانه نبوده و کمی عجیب بهنظر میرسد فیلمی در 13رشته کاندیدا باشد، اما تنها موفق به دریافت 2سیمرغ از این جشنواره شود؛ اتفاقی که کارگردان جوان اعتراضی به آن ندارد و میگوید: «به رأی داوران احترام میگذارم»! اکران عمومی این فیلم بهترین بهانه است که دقایقی پای صحبتهای بهروز شعیبی بنشینیم تا از روزگار گذشته دهلیز برایمان بگوید.
- از روزهایی بگویید که قصه دهلیز در ذهنتان متولد شد و مراحلی که طی کرد تا جلوی دوربین برود؟
حدود یکی، دوسال بود که به قصه دهلیز فکر میکردم و طرح اولیهای برای آن داشتم که خب خیلی پخته نبود. تا اینکه در شروع سال91، این قصه را با آقای اصغری که نویسنده فیلمنامه هستند، مطرح کردم. این اتفاق همزمان شد با اینکه قرار بود من تلهفیلمی را برای آقای رضوی بسازم. در همان زمان با ایشان صحبتهایی داشتم و طرح اولیهام را مطرح کردم و در چند جلسه با آقای رضوی توافق کردیم که این فیلم ساخته شود. پس از آن هم نوشتن فیلمنامه شکل جدیتری پیدا کرد و بهدنبال آماده شده متن، شروع به ساخت دهلیز کردیم.
- دهلیز، قصهای نیست که تا به حال مورد توجه قرار نگرفته باشد و آثار دیگری نیز داشتهایم که با این تم ساخته شدهاند اما نوع نگاه شما در این فیلم متفاوت است؛ این نگاه متفاوت از کجا آمد؟
این اتفاق مختص دهلیز نیست. من معتقدم در سینما و ادبیات تعداد قصههای ما محدود است و این نوع نگاه افراد هنگام نوشتن قصههاست که آنها را از هم متمایز میکند. در واقع به یقین میتوانم بگویم قصهای نیست که فیلمسازی به سراغاش برود ولی آن تم و ایده قبلا از جانب شخص دیگری مطرح نشده باشد و ساختار و شکل پرداخت به قصه است که کار نویی را بهوجود میآورد. در دهلیز هم ایده اصلی که قبلا نیز به آن پرداخته شده بود دلیل اصلی کار ما نشد، بلکه نوع نگاه ما به قصه بود که باعث شد تصمیم به ساخت آن بگیریم.
- قبل از شروع ساخت، تحقیقات میدانی هم در رابطه با قصه فیلم داشتید؟
از آنجا که نمیخواستیم قصه به شکل مستند و براساس پروندههای واقعی پیش برود، خیلی سراغ افرادی که این پروندهها را داشتند، نرفتیم. بیشتر سراغ مشاور روانشناسی، مشاور امور زندانها، وکلا و بخشهای قضایی رفتیم و دنبال اتفاقاتی که تا به حال افتادهاند، نبودیم. بیشتر میخواستیم نگاه خودمان را در قصه دنبال کنیم. کمااینکه طی نشستهایی که با مشاور امور زندانها داشتیم پروندههایی شبیه این داستان را در اختیارمان قرار دادند اما خیلی از آنها استفاده نکردیم. این توضیح را هم اضافه کنم که این دوستان مشاور، وقتی فیلم را دیدند همگی به ما گفتند خیلی ملموس است و قبلا شبیه این اتفاق و آدمها را دیدهاند.
- یکی از انتخابهای قابل تامل شما در دهلیز، رضا عطاران است؛ بازیگری که شاید مخاطب او را بیشتر یک کمدین بداند اما شما او را برای بازی در نقش یک شخصیت کاملا جدی و مغموم انتخاب میکنید و شاید بتوان گفت دست به ریسک بزرگی هم میزنید زیرا اگر مخاطب نمیتوانست با شخصیت جدید عطاران ارتباط برقرار کند، فیلم با این استقبال روبهرو نمیشد.
راستش این کار برای من خیلی ریسک محسوب نمیشد زیرا از قبل رضا را میشناختم و در سالهای گذشته با هم همکاری داشتیم؛ من در نقش دستیار کارگردان و او بهعنوان بازیگر. واقعیت این است که سیر کاری عطاران در کارگردانی و بازیگری همواره رو به پیشرفت بوده و حضور موفقاش در فیلم آقای کاهانی نشان از توانمند بودن این بازیگر دارد. رضا بهدلیل شناخت خوبی که از تصویر، سینما و ژانر دارد، وقتی سر هر کاری حاضر میشود میداند جنس بازیاش در آن اثر باید چگونه باشد تا به نقشی که بر عهده گرفته، نزدیک شود. عطاران تفاوت کمدی را از ژانرهای دیگر خوب تشخیص میدهد و به همین دلیل وقتی سیر بازیگریاش را میدیدم، انتخابش برایم خیلی شکل ریسک نداشت. این نوع از اتفاقها میتواند بارها برای بازیگران رخ دهد زیرا بازیگران ما افراد توانمندی هستند که میتوانند نقشهای بسیار متفاوت از هم را ایفا کنند اما متأسفانه اتفاقی که افتاده این است که سطح خواست ما از آنها محدود شده؛ یعنی اگر پرسوناژی را میبینیم که از عهده ایفای نقشی به خوبی برآمده، پیشنهادهای دیگری هم که به او میدهیم در دایره همان شخصیت و حداقل همان ژانر است و این باعث میشود توانایی بازیگران ما به درستی دیده نشود. از انتخاب آقای عطاران بسیار راضی هستم؛ بهدلیل اینکه خیلی خوب توانسته با مخاطبش ارتباط برقرار کند و حضورش نه تنها لطمهای به فیلم وارد نکرده بلکه بازخوردهای خوبی را به همراه داشته است.
- از انتخاب هانیه توسلی بگویید. چگونه به این نتیجه رسیدید که این دو نفر میتوانند زوج هنری مناسبی برای این نقشها باشند؟
اولین دلیلش توانایی شخصی و نوع بازیگری خانم توسلی بود. بعضی از بازیگران هستند که به تنهایی از عهده ایفای نقششان به خوبی برمیآیند اما وقتی مقابل شخصیت دیگر قصه قرار میگیرند نمیتوانند آن کاری را که باید، انجام دهند اما از آنجا که من سر فیلم شبهای روشن آقای فرزاد موتمن با کار و تواناییهای خانم توسلی آشنا شده بودم و طی صحبتهایی که قبل از شروع کار با او داشتم، مطمئن بودم از عهده ایفای این نقش برخواهد آمد و میتواند به خوبی مقابل رضا عطاران و محمدرضا شیرخانلو قرار گیرد و تعریف جدیدی از بازیگریاش ارائه دهد. واقعیت این است که حضور در نقش یک دوست، یک همسر و... دایره مختصاتی مشخص و محدودی دارد که با رعایت آنها یک بازیگر میتواند کار قابلقبولی ارائه دهد اما وقتی قرار است نقش یک پدر یا مادر را ایفا کند مختصات این دایره باز میشود و بستگی به توانایی آن بازیگر دارد که بتواند نقش را باورپذیر ایفا کند تا مخاطب او را بپذیرد. خانم توسلی خیلی خوب این نقش را گرفت و پیش رفت با اینکه پیش از این نقش مادر، آن هم مادری که باید براساس توانمندیهای خودش زندگی را اداره میکرد، بازی نکرده بود و با قرار گرفتن در این موقعیت جدید باعث شد اتفاق خوبی هم برای فیلم و هم برای کارنامه کاریاش بیفتد.
- در بین پاسخهایتان به نکته مشترکی اشاره دارید که آن هم استفاده از تجربیات گذشتهتان در سمت دستیار کارگردان است. فکر میکنید تجربه آن سالها تا چه اندازه به شما در موفقیت دهلیز کمک کرده است؟
من وقتی وارد کار سینما شدم تحصیلات آکادمیک در این رشته نداشتم. اگر بخواهم از ابتدای حضورم بگویم، من قبل از آنکه دیپلم بگیرم بهعنوان بازیگر وارد سینما شدم و پس از آن هم در دانشگاه رشته دیگری خواندم اما از آنجا تحصیلم که به سینما ارتباط نداشت در ترم دوم درسم را رها کردم و کار سینما را جدیتر گرفتم و به شکل تجربی این کار را آموختم. اگر مطالعهای هم میکردم حین کارهایم بوده و به شکل طبقهبندی شده مطالب را نیاموختم. به همین دلیل هم نقش دستیار کارگردانی برایم خیلی مهم بوده؛ چه به لحاظ کارگردانی و آشنایی با این حرفه و چه به لحاظ ارتباطاتی که در سینما پیدا کردم. تجربه کارهای قبلی به من کمک کرده تا امروز با نوع کار عوامل ساخت یک فیلم و روحیات و سبک کاری آنها آشنا شوم. موضوع دیگری که دوست دارم بیان کنم این است که با کارگروهی و تقسیم کار برای به سرانجام رسیدن هر چه بهتر یک اثر موافقترم تا اینکه بخواهم یک کار را به شکل فردی پیش ببرم.
- بازخورد تماشاگران را در جشنواره فیلم فجر پس از دیدن دهلیز چطور ارزیابی کردید و فکر میکنید در اکران عمومی بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؟
فیلم ما در جشنواره فیلم فجر بازخوردهای خیلی خوبی داشت و بهعنوان سومین فیلم منتخب از دیدگاه تماشاگران انتخاب شد. همچنین موفق شد در 13رشته کاندیدا شود و 2سیمرغ را هم از آن خود کند. این اتفاق برای ما خیلی امیدوارکننده بود و فکر میکنم با توجه به تم خانوادگی بودن دهلیز و اینکه روابط یک خانواده را به تصویر میکشد بتواند در اکران عمومی هم موفق عمل کند؛ زیرا تجربه نشان داده تماشاگران از فیلمهایی که روابط خانوادگی را محور قرار دادهاند، استقبال میکنند.
- فکر میکنید در سیویکمین جشنواره فجر داوری منصفانهای در مورد دهلیز صورت گرفت؟
هر جشنوارهای قواعد داوری خودش را دارد و خیلی علاقهمند نیستم نقد داوری کنم. اگر قرار بوده فیلم ما از 13رشته، 2جایزه بگیرد، به این تصمیم احترام میگذارم. این سالها خیلی مد شده که همه ما روحیه اعتراض پیدا کردهایم و این خوب است اما شخصا ترجیح میدهم بیشتر اوقات روحیه احترام را با موضوع دیگری عوض نکنم.
- از شرایط اکران و تبلیغاتی که برای فیلم انجام میشود راضی هستید؟
بله، کاملا رضایت دارم. خوشبختانه تهیهکننده و دفتر پخشی داریم که انرژی خوبی برای اکران موفق دهلیز گذاشتهاند، در کنار اینکه ما به تبلیغات زودهنگام معتقد نبودیم اما مهمترین بخش تبلیغات بر عهده مخاطبان است و امیدوارم این اتفاق برای فیلم ما بیفتد؛ اینکه مردم خودشان بعد از دیدن دهلیز آنقدر رضایت خاطر داشته باشند که دیدنش را به دوستان و آشنایانشان هم پیشنهاد دهند. بهنظرم این بهترین نوع تبلیغات است که میتواند برای یک اثر، انجام گیرد.
- فیلم شما و 2 اثر دیگر یک هفته زودتر از موعد مقرر به اکران درآمدند. فکر میکنید این اتفاق تا چه اندازه میتواند به بهتر دیده شدن دهلیز کمک کند؟
کمک زیادی میکند زیرا باعث میشود فیلم با حضورش در سینما برای خود تبلیغات کند. بهنظر تصمیم خیلی خوبی است و برای معرفی بیشتر دهلیز به تماشاگران نقش مهمی دارد.