آزاده نجفیان: خیلی‌ها فکر می‌کنند کلاسیک یعنی قدیمی و رمان‌های کلاسیک، داستان‌های قدیمی و یا ماجراهای کهن است. خیلی‌ها هم وقتی می‌گویند این کتاب یا این فیلم کلاسیک است، منظورشان کتاب یا فیلمی مشهور است.

سلام بر رمان‌های کلاسیک

کلاسیک اسم یکی از مکتب‌های ادبی غربی هم هست که از مهم‌ترین اصول آن در آفرینش هنری و ادبی، تقلید از طبیعت و عقل‌گرایی است. اما درست‌ترین معنی برای رمان‌های کلاسیک، داستان‌هایی است که بدون در نظر گرفتن زمان نوشته‌شدن آن‌ها، به‌عنوان بهترین رمان‌ها در طول تاریخ از سوی منتقدان و خوانندگان جدی کتاب انتخاب شده‌اند و از آن‌ها به‌عنوان سرمشق و الگویی در داستان‌نویسی یاد می‌شود.

ما هم می‌خواهیم، هربار یکی از رمان‌های کلاسیک دنیا را معرفی کنیم. شاید فیلم یا سریالی را که براساس آن‌ها ساخته شده‌ است دیده باشید، اما برای نویسنده‌شدن هیچ‌کاری بهتر از خواندن و لذت بردن از کلمات نیست!

* * *

آرزوهای دنباله‌دار

آرزوهای بزرگ، ابتدا به‌مدت یک‌سال به‌صورت داستان دنباله‌دار در هفته‌نامه‌ی «سراسر سال» چاپ شد. وقتی چارلز دیکنز محبوبیت این داستان را بین مردم دید، تصمیم گرفت آن را به‌شکل یک رمان مستقل چاپ کند. یکی از دست‌کاری‌های اساسی دیکنز در آرزوهای بزرگ که متن کتاب را با نسخه‌ی دنباله‌دارش متفاوت می‌کند، پایان‌بندی داستان است. دیکنز پایان امیدوارکننده‌ای برای کتاب نوشت، چون معتقد بود شخصیت‌های داستان به اندازه‌ی کافی سختی کشیده‌اند که مستحق پایانی خوش باشند! دیکنز فکر می‌کرد آرزوهای بزرگ بهترین اثر اوست و خیلی‌ها معتقدند پیپ جوان، بسیار شبیه دیکنز در سال‌های جوانی است.

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۱

 

آرزوهای پیپ، در خانه‌ی خانم هاویشام

همه‌ی ما آرزوهای بزرگ و کوچکی داریم؛ اصلاً مگر می‌شود آدمی پیدا کرد که آرزویی نداشته باشد؟ بعضی‌ها معتقدند بزرگی آدم‌ها به بزرگی آرزوهایشان ربط دارد. هرچه آرزوی کسی بزرگ‌تر باشد، آدم بزرگ‌تری است. اما آرزوها از کجا می‌آیند و ما را با خودشان به کجا می‌برند؟

پیپ، پسربچه‌ی هفت‌ساله‌ی یتیمی است که پیش خواهر سخت‌گیر و شوهرخواهر مهربانش، آقا و خانم گارجری، زندگی می‌کند. یک‌روز وقتی برای سرزدن به قبر پدر و مادرش به قبرستان می‌رود، زندانی فراری‌ای به اسم مگوویچ جلوی او را می‌گیرد و با تهدید از پیپ می‌خواهد برایش سوهانی بیاورد تا زنجیرهایش را باز کند. پیپ هم از روی ترس و دلسوزی سوهان و کمی غذا برای زندانی می‌برد و فرار می‌کند. مدت‌ها بعد، یک‌روز خبردار می‌شود که خانمی ثروتمند به نام خانم هاویشام دنبال پسربچه‌ای می‌گردد که هفته‌ای یک‌بار به خانه‌ی او برود و با دختر خوانده‌اش اِستلا که هم‌سن و سال پیپ است، بازی کند. آشنایی پیپ با خانم هاویشام و استلا باعث می‌شود کم‌کم بفهمد چه زندگی ساده و فقیرانه‌ای دارد و نجات از این زندگی به یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایش تبدیل شود. طولی نمی‌کشد که این آرزو برآورده می‌شود؛ یک‌روز صبح وکیلی سراغ آن‌ها می‌آید و به خانواده‌ی گارجری خبر می‌دهد که یک ناشناس، هزینه‌ی زندگی و تحصیل پیپ را در لندن قبول کرده‌ است. پیپ با شتاب به سمت سرنوشت جدیدش حرکت می‌کند، بی‌خبر از اتفاقات عجیب و غیرقابل پیش‌بینی‌ای که در انتظارش است.

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۱

 

از روزنامه‌نگاری تا نویسندگی

روزنامه‌نگاری، شغل مورد علاقه‌ی چارلز دیکنز بود. دیکنز در ابتدای قرن نوزدهم در انگلستان به دنیا آمد و کودکی سخت و آرزوهای بزرگی داشت. به‌خاطر پدرش که به‌دلیل بدهی زندانی شده بود، مجبور شد مدرسه را ترک کند تا در یک کارخانه‌ی قایق‌سازی کار کند؛ اما مثل همه‌ی هم‌سن و سال‌هایش دوست داشت وکیل بشود تا بتواند از زندگی فقیرانه‌اش نجات پیدا کند. پس در سن ۱۵سالگی کار در یک دفتر وکالت را شروع کرد، اما خیلی زود فهمید وکالت، آن‌چیزی نیست که می‌خواهد. سرنوشت برای او اتفاقات هیجان‌انگیزتری رقم‌زده بود. چارلز جوان به‌عنوان گزارش‌نویس، کار در روزنامه را شروع کرد و کم‌کم به شهرت رسید. او اولین طرح‌های داستانی‌اش را در روزنامه چاپ کرد، با دختر یک روزنامه‌نگار ازدواج کرد و از او صاحب ۱۰ فرزند شد. دیکنز روزنامه‌های هفتگی خودش را با نام‌های «سخنان خانگی» و «سراسر سال» راه انداخت.

او در طول ۶۸ سال زندگی خود، تعداد زیادی داستان کوتاه و ۱۷رمان نوشت که بیش‌تر آن‌ها مثل «الیور توییست»، «دیوید کاپرفیلد»، «خانه‌ی قانون‌زده» و... از مشهورترین آثار داستانی ادبیات جهان هستند.

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۱

 

برای بچه‌های کار

دیکنز کودکی سختی داشت و بهتر از هرکسی می‌فهمید فقر و گرسنگی چه معنایی دارد. به‌خاطر همین، حتی وقتی به جایی رسید و از بدبختی نجات پیدا کرد، هرگز فراموش نکرد که چه‌کسی بوده‌است. او در همه‌ی عمرش برای بهبود وضع زندگی بچه‌های خیابانی، بی‌خانمان‌ها و کارگرها تلاش کرد. چه‌طوری؟ با نوشتن! دیکنز، نه‌ تنها یادداشت‌ها و مقاله‌های مهمی در روزنامه‌ها درباره‌ی این افراد نوشت، بلکه در همه‌ی داستان‌هایش با توصیف شرایط سخت زندگی آن‌ها، این گروه را به مردم معرفی و توجه‌ها را به سمت آن‌ها جلب کرد. به‌خاطر همین، داستان‌های دیکنز فقط نوشته‌هایی برای سرگرمی نیستند، بلکه در قالبی هنری و حساب‌شده‌ شرایط اجتماعی مردم قرن نوزدهم را نقد می‌کنند. جالب این‌جاست که در بیش‌تر داستان‌های دیکنز، درست وقتی که خواننده انتظار ندارد، اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی و خوبی برای شخصیت اصلی داستان می‌افتد که مسیر زندگی او را کاملاً تغییر می‌دهد. دیکنز اعتقاد داشت که این حوادث ناگهانی، نشانه‌ای از امیدواری همیشگی بشر هستند، به‌همین دلیل باید در داستان وجود داشته باشند؛ چرا که همیشه خوبی است که بر بدی پیروز می‌شود.

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۱

 

کی مثل اسکروچ است؟

خیلی‌ها معتقدند بعد از شکسپیر، چارلز دیکنز بزرگ‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی زبان است. آن‌ها هنر دیکنز را در آفریدن شخصیت‌های ماندگاری می‌دانند که فقط در کتاب‌ها و بین سطرها و کلمه‌ها زندگی نمی‌کنند؛ بلکه آن‌قدر طبیعی و مشهورند که همه آن‌ها را می‌شناسند و حرف‌ها و کارهایشان، گاهی به‌شکل ضرب‌المثل درآمده‌ است. مثلاً شنیده‌اید بعضی وقت‌ها بزرگ‌ترها می‌گویند: «فلانی مثل اسکروچ است؟» اسکروچ شخصیت اصلی کتاب سرود کریسمس دیکنز است که به‌خاطر خسیس بودنش مشهور است. شخصیت‌هایی مثل الیور توییست، دیوید کاپرفیلد، خانم هاویشام، نل (شخصیت داستان مغازه‌ی عتیقه‌فروشی) و خیلی‌های دیگر، آدم‌هایی داستانی هستند که دیکنز آن‌ها را ساخته‌ است؛ اما آن‌قدر هنرمندانه و طبیعی خلق شده‌اند که ما بی‌آن‌که متوجه باشیم، با آن‌ها زندگی می‌کنیم.

همشهری، هفته‌نامه‌ی دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۳۱

کد خبر 248207
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز