شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۶ - ۱۵:۲۶
۰ نفر

دکتر علی‌اکبر ولایتی: دیر زمانی است که آمریکا و اسرائیل و طرفداران و متحدانشان می‌کوشند تا منطقه را به سمت و سوی موردنظر خود سوق دهند، اما عملا شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که نتیجه کار برخلاف نظر و هدف آنان شکل بگیرد. برای تبیین چرایی این حالت باید به عواملی چند توجه داشت:

 ضعف فزاینده تئوری تاسیس اسرائیل  

 اساسا هر جریان باطل و مبتنی بر زورگویی و پایمال‌‌کردن حقوق ملت‌ها سرانجام، خود را در بن‌بست خواهد یافت. تئوری‌ اسرائیل بزرگ یعنی از نیل تا فرات دیگر زمینه‌ای برای تحقق ندارد. ایده اسرائیل قدرتمند نیز در پس شکست‌های مکرر آن در دو دهه گذشته و بروز ناتوانی‌های بسیار در این نظام نوپا اما فرسوده عملا منتفی شده است و عمر این آرزوی آقای پرز- که طراح آن بود- با عمر وی به پایان خواهد رسید.

 از سوی دیگر طرح دو دولت – که البته اسرائیل از سال 1967 تاکنون از پذیرش آن سر باز می‌زند – حتی در صورت پذیرش از سوی این رژیم، دیگر نمی‌تواند به عنوان یک سنگر دفاعی برای حفظ موجودیت یک دولت یهودی به کار رود زیرا افزون بر تداخل اجتماعی میان فلسطینیان و یهودیان ترکیب جمعیتی نیز روندی را طی می‌کند که به زیان اسرائیل عمل خواهد کرد؛ از یک‌سو تعداد فلسطینیان رو به افزایش است (یکی از بالاترین نرخ‌های رشد جمعیت در سطح جهان) و از سوی دیگر از آغاز انتفاضه دوم (2000) تاکنون عملا مهاجرت معکوس موجب شده است.

  فقدان کارایی کشورهای عرب طرفدارغرب 

 کارکرد این کشورها برای غرب در آن بود که زمینه سازش با اسرائیل را فراهم کرده و سپس حضور آن در منطقه را عادی کنند. اما عملا به دلیل ماهیت تمامیت‌خواه اسرائیل آنها نتوانستند گام مهمی در این مسیر بردارند و باتوجه به افکار عمومی ملت‌های منطقه نیز قادر نبودند صلح دلخواه اسرائیل یعنی تحمیل اراده آن به کشورهای منطقه را پیش ببرند.
عادی‌سازی حضور اسرائیل نیز با سد بسیار مستحکم اعتراض عمومی ملت‌های منطقه برخورد کرد و عملا به شکست انجامید.

  ناتوانی آمریکا و اسرائیل در مقابله با موج عظیم بیداری اسلامی

جنبش روبه‌رشد بیداری اسلامی توانست قدرت خفته ملت‌ها را به صحنه آورد و عملا آن را به قدرتی شکست‌ناپذیر مبدل کند.

پیروزی حماس در غزه و در دست‌گیری اداره آن یک سرفصل مهم در روند ناکامی‌های پی‌درپی آمریکا و اسرائیل به شمار می‌آید که در چارچوب فوق‌الذکر، معنای خاص خود را دارد.

آنچه ماه گذشته در غزه اتفاق افتاد یک پدیده تاریخی بود. این پدیده مرحله‌ای جدید از سیر تکاملی مبارزه مردم فلسطین را به نمایش گذاشت و می‌توان آن را رویدادی اجتناب‌ناپذیر دانست.

چنان که در خبرها بارها تکرار شده بود، حماس تمایلی به درگیری با فتح نداشت و سعی کرد با خویشتنداری مسیر دولت وحدت ملی را حفظ کند و درست در خلاف این جهت، اسرائیل و آمریکا بارها از همکاری با این دولت سر باز زدند و در این میان بخشی از گروه فتح، زمینه‌ساز جدایی و اختلاف در دولت وحدت ملی شد.

جنبش فتح به عنوان موثرترین سازمان تشکیل‌دهنده حکومت خودگردان، خود ساختاری دوگانه دارد. بخشی از این جنبش همچنان به آرمان اصیل مبارزه برای آزادی فلسطین (آرمانی که فتح براساس آن شکل گرفت) پایبند است و بخشی دیگر که به وضوح نقش آن در برانداختن آتش اختلاف فتح و حماس هویداست؛ از آرمان آزادی فلسطین گذر کرده و به هم‌پیمان اسرائیلی‌ها تبدیل شده است و البته یکی از مهم‌ترین دستاوردهای تسلط حماس بر غزه، دستیابی به اسناد رسمی خیانت این بخش از جنبش فتح به مردم و مقاومت فلسطینی و حتی مرحوم یاسر عرفات بود که منتشر شده است.

از بعد بین‌المللی آتش اختلافاتی که در غزه برافروخته شد، نتیجه الگویی بود که اسرائیل و آمریکا برای کنترل مقاومت دنبال می‌کردند. این مدلسازی پیش از این از سوی اسرائیل درمورد لبنان هم دنبال شد که هوشیاری حزب‌الله مانع موفقیت آن بود. اجرای این الگو درمورد حکومت خودگردان فلسطین با محدودسازی دولت، سردی حماس و سپس دولت وحدت ملی فتح و حماس آغاز شد و با تلاش برای اختلاف‌افروزی گروه‌های امنیتی وابسته فتح به اوج رسید.

از نکات قابل‌تامل و برجسته تحول اخیر این است که پس از قریب 80 سال، از زمان تاسیس نهضت اخوان‌المسلمین توسط حسن‌البناء،  برای نخستین‌بار یک گروه اخوانی (حماس) می‌تواند در یک بخش از هسته اصلی خاورمیانه به حاکمیت دست یابد که به لحاظ جغرافیایی سیاسی، بخشی از حوزه فرهنگی– سیاسی مصر محسوب می‌شود، اخوان اینک قادر است حکومت حماس در غزه را به عنوان الگو به دیگر جوامع عربی خاورمیانه معرفی کند؛ و البته با چنگ و دندان از آن محافظت خواهد کرد.

با شناختی که از منطقه خاورمیانه وجود دارد و وقوف بر قانونمندی حاکم بر تحولات فلسطین، می‌توان گفت که حکومت‌های عربی به‌طور عام و دولت خودگردان آقای ابومازن به طور خاص، در آینده‌ای نه‌چندان دور چاره‌ای جز انطباق خود با شرایط جدید نخواهند داشت. در پی یک دوره پر فراز و نشیب و آکنده از تنش و آرامش، در نهایت فتح و حماس در یک آزمون تاریخی و دشوار عملا رویاروی یکدیگر قرار گرفتند و حماس پیروز میدان بود.

 حال دولت آقای ابومازن پرداخت حقوق کارمندان بسیار دولت را آغاز کرده است و دیگر حماس مسئولیتی در این‌باره ندارد. لذا می‌توان گفت که مشکلات اقتصادی حماس عملا نسبت به گذشته به شدت کاهش یافته است. تحریم غزه نیز نه تنها نسبت به گذشته افزایش نیافته بلکه روند شکست آن آغاز شده و لذا از مشکلات حماس در اداره امور غزه نسبت به گذشته به شدت کاسته شده است.

از سوی دیگر حمایت گسترده ملت‌های عرب و مسلمان از حماس که اینک به عنوان نماد مقاومت شناخته می‌شود موجب تقویت بیشتر آن خواهد شد. البته این همه بدان معنا نیست که گروه‌های اسلامی یعنی حماس و جهاد اسلامی برای ادامه راه خود با هیچ مشکلی مواجه نخواهند بود بلکه برعکس، شاید با مشکلات جدید و بی‌سابقه دیگری رویارو شوند.

مردم فلسطین و گروه‌های مبارز در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود همواره با مشکلات و مصائب فراوان دست به گریبان بوده‌اند ولی می‌توان تحولات اخیر را یک گام بلند به سوی کمال و به معنای احقاق حقوق غصب‌شده فلسطینیان به‌شمار آورد؛ هرچند راه به غایت سختی پیش‌روست.

در این روند آنچه مهم است شکست شدید اسرائیل و آسیب فراوانی است که از طریق سیطره حماس بر غزه بر پیکره این رژیم وارد خواهد شد.

همشهری دیپلماتیک / شماره 15

کد خبر 25969

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز