«خواب میدید در سرزمین ناشناسی است. از گرما عرق کرده، پیراهنش به تنش چسبیده، از تشنگی له له میزند. درختهای ناشناختهای را میبیند که برگهایشان سوخته، شاخههایشان شکسته... سایه ندارند... «هستی» منت یک درخت سوخته را میکشد و زیرش مینشیند.
سایهای در کار نیست اما میتوان به درخت تکیه زد. زیر درخت پر است از گنجشکهای مرده، بال شکسته... انگار خون هم ریخته. پوکه فشنگ هم که فراوان است. چند تا گربه و سگ میآیند و کاری به کار هم ندارند.
یا دست ندارند یا پا چشمهای همهشان کور است... هستی از دیوار خرابهای، از روی آجرها و پوکههای فشنگ رد میشود و به چمن سوختهای میرسد... یک ساختمان فرو ریخته از دور پیداست. چند تا در بسته پیداست. هستی خود را میبیند که روی زمین دست میمالد. اما کلیدی پیدا نمیکند. صدایی میگوید: آنها که ریسمان دستشان بود، آنها که کلید داشتند همهشان گم و گور شدند.»
این جملات شاید برای شما هم آشنا باشد؛ قسمتهایی از نخستین صفحههای «جزیره سرگردانی» سیمین دانشور. نویسنده خواب «هستی» شخصیت اصلی داستان را خودش بر اساس دلمشغولیهای هستی میسازد. آیا خوابهای ما هم نمود دغدغههایمان هستند؟ آیا ما میتوانیم نویسنده خوابهای خودمان باشیم؟
در ادامه شماره قبل که بیشتر روی نظریههای رؤیا تاکید کردیم این بار میخواهیم بگوییم رؤیاها به چه دردی میخورند.
یونگ میگوید همه خوابها یک داستان دارند. در یک مکان و زمان البته عجیب و غریب اتفاق میافتند. یک یا چند شخصیت دارند. اتفاقاتی برای این شخصیتها پیش میآید که یا به نتیجه خاصی منجر میشود، یا نیمهتمام رها میشود.
این عناصر داستانی را میتوانید وقتی که به خواب دوستتان گوش میدهید تشخیص دهید. اما واقعا این داستانی که غالبا بیسر و ته و بیمعنا مینماید میتواند معنای خاصی داشته باشد؟ در این که خوابها معمولا عجیب و غریب هستند شکی نیست.
شاید به این علت که همانطور که در شماره قبل هم گفتیم در رؤیاها فرایندهای ذهنی و شناختی ما یکجور دیگر سازماندهی میشوند. خوابها مثل اسطورهها هستند: بیمکان، بیزمان و بدون منطق خاصی در علت و معلول رویدادها.
شاید برای همین است که یونگ میگوید در هر فرهنگی نمادهای خاص آن فرهنگ در ناخودآگاه انباشته میشوند و البته یکی از راههای دستیابی به آن ناخودآگاه جمعی همین رؤیاها هستند. اما نکاتی از عقاید یونگ که بیشتر به درد ما میخورد؛ اول اینکه خوابها بیمعنی نیستند.
همه خوابها معنی دارند، ما باید بتوانیم با کمک تداعیهایی که از یک خواب به ذهنمان میآید این معنی پنهان را کشف کنیم. دوم اینکه خوابها از دغدغههای ما که به گذشته نزدیک و دور ما مربوطند، به وجود میآیند. لااقل از نظر روانشناسی علمی هیچ خوابی نمیخواهد آینده را پیشبینی کند. حتی اگر در زمان خواب ما از الان خودمان بزرگتریم و کارهایی مربوط به آینده را انجام میدهیم، این رؤیاها نمود دغدغه ما در مورد آن مرحله از زندگی یا آن کار است.
دغدغههایی که از گذشته ما به وجود آمدهاند نه از قدرت پیشگویی رؤیاها. حرف سوم یونگ هم که خیلی میتواند به درد ما بخورد این است که گاهی رؤیاها برای جبران آنچه در ما نیست به وجود میآیند. یعنی رؤیاهای یک آدم لامذهب ممکن است تمهای مذهبی داشته باشد یا ممکن است که در خوابی عاشق کسی بشویم که از او متنفریم.
یونگ میگوید اینجا ناهشیار ما دارد در مورد حسهای سرکوبشدهمان هشدار میدهد. برای خود یونگ این قضیه آنقدر مهم بود که اسم زندگینامه خودنوشتش را گذاشت: «خاطرات، رؤیاها، اندیشهها و...» به هر حال ما بیشتر مطلب هفته را گذاشتهایم برای شرح کارآمدی رؤیاها.
اراده کنید، خواب ببینید
شاید با دیدن عبارت «مدیریت رؤیا» تعجب کنید. البته این قضیه به صورت نسبی امکانپذیر است. اگر شما عجایب هفتگانه رؤیا را در شماره قبل خوانده باشید از این عبارت شگفتزده نمیشوید. ما در مدیریت رؤیا هم قبل از خواب و هم بعد از خواب را هدف گرفته ایم. هم معنای رؤیاها و هم دستکاری در به یاد ماندن و خوشایندتر شدن رؤیاها.
1 به یاد ماندن یا نماندن رؤیا، مسئله این است! همانطور که در شماره قبل هم خواندید خیلی تکلیف دانشمندها با رؤیا معلوم نیست. شما اول تکلیفتان را مشخص کنید. آیا مثل عصبشناسها میخواهید رؤیاها از یادتان برود؟ خب هیچ کاری نکنید! کافی است جایی بخوابید که اول صبح خیلی شلوغ باشد.
حتی میتوانید این کار را بهصورت اختیاری انجام دهید. مثلا یک آهنگ دوستنداشتنی را بگذارید روی زنگ موبایلتان و صبح با این آهنگ از خواب بیدار شوید! یا به نامزدتان بگویید اول صبح 8-7 تا اساماس خالی پشت سر هم برایتان بفرستد تا با صدای دنگدنگ آنها بیدار شوید.
اینجوری رؤیاها خود به خود از یادتان میرود یا از کسی که بیدارتان میکند بخواهید که وقتی چشمهایتان تکان تکان میخورد از خواب بیدارتان نکند. چون اگر همان موقع بیدار شوید خواب به یادتان میماند. اگر هم مثل روانشناسها به فایده رؤیا و تعبیر رؤیا معتقدید اولین کاری که میکنید این است:
2 رؤیاهایتان را یادداشت کنید! شاید شما با این کار به شهرت فروید نرسید و «رؤیا و تعبیر رؤیایتان» تحولی در روان درمانی به وجود نیاورد، ولی این یک کار را که میتوانید مثل او انجام دهید! یک قلم و کاغذ بگذارید کنار دستتان بعد بخوابید.
روانشناسان معتقدند این کار باعث میشود ذهن یاد بگیرد که ما این اطلاعات را میخواهیم و نباید از بینشان ببرید. اگر این کار را انجام ندهید، ذهن پیشفرضاش این است که با شما لج کند و رؤیاها را به فراموشی بسپارد.
سعی کنید رؤیاهایتان را همان اول صبح با تمام جزئیات کامل شامل زمان، مکان، رنگ اطراف، آدمها و لباسها و مخصوصا اتفاقاتی که بین آنها رخ میدهد یادداشت کنید. خلاصه یک داستان را با شاخ و برگهایی که معمولا در همه رؤیاها وجود دارند شرح دهید. اول صبح ما فکر میکنیم که رؤیا آنقدر مهم یا هیجانانگیز بوده که تا ابد یادمان میماند ولی ظهر موقع ناهار هیچچیز یادمان نیست.
3 رؤیاهایتان را برای یک سنگ صبور تعریف کنید! تعریف رؤیا برای دیگران مخصوصا وقتی هنوز کامل به یادمان مانده است هم میتواند به حفظش کمک کند. کسی که رؤیایمان را میشنود با آنها مثل اطلاعات دیگر برخورد میکند و مخصوصا اگر از او بخواهیم، به یادش میماند. اما مغز ما به هر نحوی دوست دارد رؤیاها از یادمان برود.
شاید به قول فروید به این خاطر که پشت رؤیاها چیز اضطرابانگیزی خوابیده است. تعریف رؤیاها برای دیگران همچنین باعث میشود که حسابی هیجانمان تخلیه شود و به قول معروف دلمان سبک شود البته به طریقه غیرمستقیم. فقط از طرف نخواهید که برایتان معنی و مفهوم خوابتان را بگوید، علتش را در بخش بعد میبینید.
4 در مقابل تصاویر رؤیاها، تداعی آزاد کنید. به جای اینکه به کتابهای ابن سیرین و حتی فروید سرک بکشید، به معنای شخصی رؤیا فکر کنید. سگی که به خوابتان میآید، ممکن است برای شما که روز قبل از رؤیا سگی گازتان گرفته است معنای متفاوتی داشته باشد تا از نظر یک چوپان. شاید نمادهای مشترک بسیار کمی بین تمام افراد دنیا وجود داشته باشد.
در سطحی وسیعتر از معنای فردی رؤیا شاید معنای فرهنگی آن هم بتواند کمک کند. خواب گاو دیدن برای یک هندی معنای کاملا خاص و مذهبی دارد، اما برای یک استرالیایی شاید بیشتر معنایی اقتصادی داشته باشد! خیلی چیزها هستند که میتوانند روی معنای یک رؤیا، اثر داشته باشند.
مثلا ضربالمثلهایی که با یک تصویر همراهند ممکن است با همان معنای نمادینشان به خوابتان بیایند: گیر کردن شما در یک کلاف سر درگم احتمالا نشاندهنده این است که مشکل خاصی دارید که خیلی پیچیده شده است و نتوانستهاید تاکنون کاری برایش بکنید. بعضی افراد هم هستند که احتمالا لااقل در نگاه اول یک معنای مشترک دارند.
مثلا رئیس قطار یا پلیس در این رؤیا احتمالا نماد مرجع قدرت در گذشته بیننده رؤیا بوده است: فردی در رؤیایی دیده بود که در صدد رفتن به مسافرتی بوده و از فکر از دست دادن قطار بسیار مضطرب شده و در نهایت زمانی به مقصد رسیده که رئیس ایستگاه یا پلیس با ترشرویی بیصبرانه منتظر او بودهاند.
اما مثلا اگر شخصیتی که در کازابلانکا همفری بوگارت نقشش را بازی میکند خواب ایستگاه قطار را ببیند، اولین معنا برای او معنایی عاشقانه است. به هر حال سعی کنید همه صحنههایی که در مقابل یک تصویر رؤیا در بیداری به ذهنتان میآید را ردیف کنید. بالاخره با این تداعی آزاد به جایی میرسید. یادتان باشد که هیچ رؤیای بیمعنیای وجود ندارد و بهترین تعبیرکننده رؤیایتان خودتان هستید.
5 به رؤیاهای تکراری بیشتر بها بدهید! شنیدهاید که محمد اصفهانی میخواند «دیده بودمت هزار بار تو یه رؤیای قدیمی» یا این ترانه مانی رهنما که میگوید «تو رو یک عمره تو خوابم میبینم...». بگذریم از این که شاعران ترانهها به یک عقیده جاافتاده در فرهنگ ما - اینکه رؤیاها پیشبینیکننده آیندهاند - توجه داشتهاند، اما در یک لایه هم به تکراریبودن و بنابراین مهمبودن این رؤیاها اشاره کردهاند. روانشناسان میگویند رؤیاهای تکراری اغلب بیانکننده مشکلات حل نشده هستند .
البته رؤیاها میتوانند یک امپیتیری از مجموعه مشکلاتی باشند که در یک رؤیا گنجانیده شدهاند. مثلا مردی به یاد میآورد که وقتی پسر کوچکی بوده، رؤیای تکراری و بینهایت ناخوشایند داشته، او در آن رؤیا به طور بینتیجهای به سختی میکوشیده تا یک شبکه از تکههای نخ یا پشم که طرح درهمبافته غیرعادیای داشته و در آن، رشتهها به طرز غیر قابل گشودنی در هم پیچیده بودند، را از هم باز کند. این رؤیا بر احساس درماندگی ناتوانکنندهای دلالت میکرد که در آن رؤیا، بیننده حس میکرد هیچ کوششی در شکافتن و از هم گسستن گرهها مؤثر نخواهد بود.
6 گاهی راهحل مشکلتان در رؤیاهایتان است. وقتی که تمام شب به یک مشکل فکر کنید تعجبی ندارد که ذهنتان حتی هنگام خواب هم دست از سر آن مشکل و راهحلهایش بر ندارد. احتمالا در مورد دانشمندانی که نتایج مسائلشان را در خوابها یافتهاند چیزهایی شنیدهاید. رؤیاها گاهی الهامی برای حل خلاقانه مسائل هستند.
مثلا ککوله، کاشف بنزین، بعد از اینکه خواب دید دایرهای از مارها هر کدام دم مار بعدی را در دهان دارد، موفق به کشف ساختمان شیمیایی بنزین شد. ساختمانی که حلقوی است نه خطی. پس رؤیاها همیشه هم تصویری از آرزوهای سرکوفته نیستند.
7 تا میتوانید قبل از خواب به چیزهای بد فکر نکنید! همه نظریهپردازان خواب قبول دارند که بیشتر رؤیاها مایههاشان را از آخرین تحریکات مغزی قبل از خواب میگیرند. دیدن یک فیلم ترسناک، فکر کردن به احتمالات بدی که در آینده ممکن است رخ دهند و فکر کردن به دلخوریهای گذشته باعث میشود به جای رؤیا کابوس ببینید.
8 رؤیاهایتان را از دست ندهید! چه بخواهید که رؤیاها به یادتان بماند و چه نخواهید، به هر حال سعی کنید جوری بخوابید که بیشترین مدت خواب REM را داشته باشید. هر چه بیشتر و بهتر بخوابیم تعداد مراحل خواب REM طبیعیتر میشود. ضمن اینکه خواب REM باعث میشود اطلاعاتی که روز قبل به حافظه سپردهایم در حافظه بلندمدت تحکیم شوند، در نتیجه نمره امتحانمان بهتر شود. برای اینکه بهتر و به اندازه بخوابیم در شماره17، یک مطلب مفصل در همشهری جوان چاپ شده است.
رؤیا دیدن از نگاه اسلام
رؤیاها یا همان چیزهایی که در خواب میبینیم، در متون اسلامی به 2 دسته تقسیم میشوند: دسته اول «اضغاث احلام» یا رؤیاهاى کاذبهاند؛ یعنی خوابهایی که تعبیر خاصی ندارند؛ همان صحنههای درهم و برهمی که وقتی با شکم پر میخوابیم سراغمان میآیند و دسته دوم رؤیای صادقه یا خوابهایی هستند که به حقیقتهایی اشاره میکنند. گاهی این حقیقتها را صریح برایمان میگویند، گاهی هم با زبان استعاره. بعضیها میگویند این رؤیاها نتیجه ملاقات روح ما با فرشتگان است.
پیامبر(ص) فرموده رؤیا «گاهى بشارتى از ناحیه خداوند است، گاهی وسیله غم و اندوه از سوى شیطان و گاهی چیزهایی است که انسان در فکر خود مىپروراند و آن را در خواب مىبیند». خواب شیطانى تعبیر ندارد اما خوابهایی که از طرف خداوند هستند، قرار است برای ما از آیندهمان خبرهای خوشی بیاورند.
رویاهای ما و نزدیکی آنها به حقیقت، به ظرفیت درونی ما بستگی دارد. برای اینکه در عالم رؤیا بتوانیم از خودمان و از تصویرهایی که «نفس»مان برایمان میسازد کنده شویم، یعنی از عالم ماده بیرون برویم و خودمان را به عالم غیب متصل کنیم، به «مراقبه» نیاز داریم:
پاکیزگی و طهارت، خواندن قرآن و بعضی دعاها و محاسبه اعمال روزانه خودمان میتوانند خوابهای ما را بهتر و شفافتر کنند. به طور کلی خوابیدن در اسلام آداب زیادی دارد که رعایتکردن آنها کیفیت رؤیاهای ما را بالا میبرد؛ مثل خوابیدن به پشت یا به طرف راست، دستشویی رفتن قبل از خواب و وضو گرفتن قبل از خواب.
اما بعد از همه اینها، تعبیر رؤیا هم شرایطی دارد. هر کسی نمیتواند خواب را تعبیر کند. تعبیرکننده خواب باید بتواند تشخیص بدهد که اصلا خواب شما قابل تعبیر هست یا نه و بعد باید بتواند این حقیقتهایی را که ما در لباس دیگری میبینیم، به شکل حقیقی خودشان ببیند؛ کاری که از دست هر کسی ساخته نیست. پس رؤیاهای گرانبهایتان را به دست هر کسی نسپارید.