چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۶ - ۱۷:۲۴
۰ نفر

فرزاد بالو: ظاهرا برای نخستین بار این توماس مور انگلیسی بود که واژه‌ اتوپیا یا آرمانشهر( مدینه فاضله) را برای جمهوری خیالی خویش به کار برد، اگر چه اندیشه درباره جایی که همه چیزش نیک باشد قدمت زیادی دارد.

به عنوان نمونه در حماسه سومری گیلگمش که مربوط به هزاره دوم قبل از میلاد است به توصیف نوعی از بهشت زمینی برمی‌خوریم؛ اما باید اذعان کرد که منبع عام اندیشه آرمانشهری را باید در جمهوری  افلاطون جستجو کرد. آنجا که سخن از دولتی به میان می‌‌آید که فیلسوفان بر آن حکومت می‌‌کنند و مالکیت اموال است و... .

شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم که هر انسانی که پا به این کره خاکی گذاشته و می‌‌گذارد و از توانایی خرد و اندیشه برخوردار بوده و هست، لااقل در تنهایی‌های خویش از وضع موجود چندان راضی نبوده و به وضعیت مطلوب می‌‌اندیشیده و در اعماق ذهن خود جامعه‌ای را تصویر می‌‌کرده که با آرمان‌ها و آرزوهایش در تناسب و تطابق باشد و از آنجا که عموم مردم در تعریف و تبیین جایگاه خود در عالم هستی، یا به زبان بهتر، در برابر پرسش‌ها‌ی بنیادینی که با کجایی و چیستی و چرایی این عالم و آدم مربوط می‌‌شوند عاجز و ناتوانند، لذا نگاه‌ها و به تبع آن دل‌ها در پی کسی یا کسانی دوان می‌‌گردد که از تشتت و جهل نسبت به خود و دنیای پیرامون خود به در آمده، به رمز و راز هستی دست یازیده باشند.

چرا که با پناه بردن به چنین آدمیانی- که البته شمارشان بسیار اندک است- خود را از بی‌آغاز و انجامی مبهم و نامعلوم خارج می‌‌سازند و به الگویی برای چگونه زیستنی مطلوب دست پیدا می‌‌کنند. در واقع رفته‌رفته تعریفی کاربردی از نوع انسانی شکل می‌‌گیرد و طبیعی است که در این تعریف کاربردی، میان انسان شرقی و غربی بنا به بافت فکری و فرهنگی خاصشان تفاوت‌هایی وجود داشته باشد. بنابراین هر انسانی طرز تلقی خاصی از جامعه و انسان ایده‌آل خود در ذهن دارد که به تناسب توان فکری و اندیشگی اش از ارزش و اهمیت برخوردار است.

کد خبر 27470

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز