اگرچه این موضوع از زوایای گوناگون قابلبررسی است اما یک تحلیل اجمالی از روند اتفاقات چندساله در این منطقه میتواند از اهداف کوتاهمدت و بلندمدت آمریکا پرده بردارد.
اول: اینکه آمریکا ابتدا به برخورد تمدنها آن هم تمدن بزرگی چون اسلام میاندیشید و به همین دلیل ابتدا سعی نمود با خلق گروهی به نام طالبان چهره اسلام را مخدوش و نزد ملتهای جهان بهعنوان دینی بیمنطق، خشن و غیرمنطبق با خواست ترقیخواهانه بشریت جلوه دهد که با شکست این ترفند، کلید پروسه یازدهسپتامبر زده میشود و در اولین ساعات این اتفاق، آقای بوش در صفحه تلویزیون حاضر و جهان اسلام را مورد حمله و توهین و افترا قرار میدهد و فضای مسموم و تبلیغاتی را علیه مسلمانان شکل میدهد.
دوم: ناکامی آمریکا در هجمه به مسلمانان و به اسلام او را به این مسیر هدایت میکند که رمز موفقیت او برای مبارزه با اسلام تحولخواه و اسلامی ترقی خواه ،ایجاد اختلاف در بین مسلمانان است تا بتواند از این طریق به مقاصد خود نائل آید که به بعضی از این مقاصد اشاره میکنم:
1 - آمریکا حضور خود در منطقه را دنبال میکند دلیل آن وجود قسمت اعظم انرژی جهان در این منطقه است که در آینده، انرژی منبع مهم اقتدار میباشد و آمریکا نمیخواهد که این اقتدار را در دست رقبای خود یا کشورهای مقتدر منطقه ببیند.
2 - انسجام اسلامی کشورها خطر بسیار بزرگی برای آمریکا رقم خواهد زد که در سایه این انسجام قدرت و نفوذ آمریکا در منطقه کاهش مییابد.
3 - وجود اختلاف در منطقه و ایجاد جو رعب و وحشت نسبت به اقتدار جمهوری اسلامی ایران که زمینهساز فروش دهها میلیارد دلار از تجهیزات نظامی آمریکا به کشورهای ثروتمند منطقه را میسر خواهد نمود و شرکتهای ناراضی داخلی آمریکا را نیز راضی خواهد نمود.
4 - قطببندی جدید بر مبنای تسلیحات نظامی و نیز با حضور معنادار آمریکا در منطقه بوجود خواهد آمد که موجبات تداوم حضور آمریکا در منطقه را فراهم خواهد نمود.
سوم. با توجه به موارد فوق و برنامهریزی آمریکا در منطقه استراتژی جدید آمریکا ایجاد اختلاف بین کشورهای اسلامی و نیز مسابقه تسلیحاتی و در نتیجه برنامهریزی برای آینده انرژی در این منطقه خواهد بود.
*عضو کمیسیون
امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس