اگر این مذاکرات به نحوی باشد که زمینه مساعدی برای ادامه آن فراهم شده و قرارهایی ردوبدل شود، حاکی از آن است که طرفین درباره نتایج مذاکرات امیدوار شدهاند. البته این امر بستگی به نتایج عملی هم دارد. یعنی توافق در گفتار لازم است اما کافی نیست و باید دستاوردها در عمل مشاهده شوند.
تا زمانی که رسماً شکست و پایان مذاکرات اعلام نشود و دو طرف نسبت به ادامه آن امیدوار باشند این وضعیت حاکی از آن است که شرایط مذاکره برای طرفین نویدبخش بوده است. بنابراین باید در آینده نزدیک منتظر محصول توافقات دو طرف باشیم. اگر در آینده نزدیک اخباری منتشر شود که مؤید مثبت بودن نتایج مذاکرات باشد، در آن صورت سطح مذاکرات میتواند ارتقاء یابد. مهم فرایند عملی مذاکرات است.
با وجود آنکه آمریکاییها تاکنون ادعا کردهاند که اعمال ایران با گفتههایش تفاوت دارد، اما اکنون قرائن بسیار کوچکی بهوجود آمده است که نشان میدهد عزم طرفین برای حل بحران عراق جدیتر شده است. اگر این مذاکرات به نتیجه برسد و آثار عملی خود را بروز دهد زمینهای برای حل مشکلات ایران و آمریکا خواهد شد.
کاهش سطح مذاکرات در دور اخیر از سطح سفیران به سطح کارشناسی اهمیت ندارد، مهم فرایند درخواست مذاکره است که اگر ترجمان خارجی یابد چارچوب جدیدی پیدا میکند که در عرصههای دیگر نیز میتواند زمینهساز رفع اختلافات باشد.
از سوی دیگر با آنکه آمریکا در حال مذاکره با ایران بر سر مسائل عراق است اما مشاهده میشود که وزیران خارجه و دفاع این کشور به منطقه سفر میکنند و بحث فروش سلاح در برابر تهدید ایران پیش میآید. به نظر میرسد مقصود اصلی از این سفرها راضی کردن اعراب و رفع نگرانیهای آنها بود.
آمریکا در کنفرانس شرمالشیخ سعی کرد خواستههای اعراب را تامین کند. اعراب نسبت به قانون اساسی عراق نظر مساعدی ندارند، اصلاح این قانون و بازنگری در استراتژی بعثیزدایی در عراق که اجازه نمیدهد بعثیها وارد سیستم حکومتی شوند و تصمیم منصفانه نسبت به تقسیم درآمد نفت از جمله خواستههای اعراب در عراق است. نگرانی دیگر آنها تشکیل هلال شیعی در این کشور است.
عربستان نسبت به کشورهایی که جایگاه مسلط در عراق داشته باشند بهویژه ایران، نظر خوشی ندارد. برهم خوردن سرشت عربیت عراق و استقرار نظام فدرالی آن نیز از دیگر مشکلات اعراب بهویژه عربستان در عراق است. عربستان همچنین خواستار تجدید نظر در ترتیبات سیاسی عراق شده که آمریکا هم آن را پذیرفته است.
علت اینکه هدف از سفر وزیران خارجه و دفاع آمریکا به منطقه مقابله با خطر ایران عنوان شد برای این بود که موضوع حمایت اعراب از بعثیها و سنیها در عراق عمده نشده و آنها عامل اصلی بحران عراق قلمداد نشوند تا پذیرش خواستههای آنها آسانتر باشد.
آمریکاییها در سایه سفر به منطقه، گفتوگو با ایران را هم آغاز کردند. نمونه تاریخی زیادی وجود دارد که برای انجام صلح ابتدا شعار جنگ داده میشود.
ژنرال دوگل وقتی بر سر کار آمد با اعلام سیاست نظامی در الجزایر به سمت گفتوگو و حل مشکل الجزایر حرکت کرد.
نیکسون نیز در سایه حمله نظامی به ویتنام مذاکره با این کشور را آغاز کرد. آمریکا در حال حاضر همین سیاست را در مورد ایران نیز بهکار میبرد حال چهقدر به نتیجه برسد قابل بحث است.