نه تنها عذر موجهی بر استمرار حضور نیروهای آمریکایی در خاورمیانه و عراق نتوانست فراهم کند بلکه بار دیگر از زبونی و شکست سیاستهای رئیس جمهوری آمریکا در منطقه حکایت داشت.
در واقع همچون دفعات گذشته که هر گاه آمریکا در توجیه شکست سیاستهایش به درهای بسته برمیخورد با لفاظی و واژه پراکنی به دلیل تراشی روی آورده و سعی در القاء این تفکر داشت که عامل دیگری مانع از توفیق سیاستهایشان در منطقه بوده است، این بار نیز ایران به عنوان مانع برون رفت شان از مشکلات پیش آمده در عراق معرفی شد.
بی اساسی و بی اعتباری این سناریوهای تکراری بیش از پیش برای افکار عمومیمشخص است و همانگونه که در بازتاب اخبار سخنرانی بوش دیدیم جایگاهی برای این لفاظیها نه در محافل سیاسی داخل آمریکا و نه در افکار عمومیجهان وجود ندارد.
سخنان و ادعاهای کاذب بوش از یک سو و اقدامات نابخردانه آمریکا در داخل خاک عراق در مواجهه با ایرانیان که نمونه آن را روز سه شنبه در دستگیری 7 تن از کارشناسان وزارت نیرو دیدیم از دیگر سوی و سیاستهای آمیخته با بدبینی آمریکا در مواجهه با دولت قانونی و مردمینوری المالکی فضایی را دامن زده است که منجر به اظهار نظر برخی کارشناسان داخلی مبنی بر تجدید نظر و در واقع قطع ادامه مذاکرات با آمریکا درباره عراق شده است.
در اینکه آمریکا در پایبندی به تعهداتی که طی دو دور مذاکره مطرح شده بود سستی ورزیده شکی نیست. اما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که سیاست خارجی ایران در مذاکره با آمریکا درباره مسئله عراق مبتنی بر حل مسائل و مشکلات مردم عراق بوده و خود در این مذاکرات به هیچ وجه ذینفع نبوده است.
بنابراین ارتباط دو موضوع مذاکره با آمریکا و ادامه سیاستهای خشونت طلبانه ایالات متحده علیه ایران شاید چندان زیاد نباشد؛ چه دولت نوری المالکی هم هنوز بر نقش ایران در حل مشکل عراق مصر است و سیاست ایران از ابتدا انجام مذاکره با آمریکا با محور عراق و ادامه گفتگو فارغ از مسائل فیمابین بوده است.
*رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس