انسان پس از شکست و ناکامی احساس یأس و ناامیدی و بعضاً سرخوردگی میکند که این امر کاملاً طبیعی است و در واقع این حالت واکنشی است که بدن در مقابل این حس ناخوشایند از خود نشان میدهد و علامت هشدار دهندهای برای غلبه بر شکست و ناکامی است به شرط اینکه بتوان با اقتدار، پشتکار و جسارت شکست را به پیروزی دلچسب تبدیل کرد، حتی بعضی از افراد پیروزی و موفقیت خود را بعد از شکست بیش از هر چیز مرهون پشتکار و مقاومت خود میدانند.
در این وادی انسانها به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اول کسانی هستند که بدبین و دچار ضعف شخصیتی هستند. این افراد بر این باورند که شکست و عدم موفقیتشان همیشگی و ماندنی است و احساس میکنند که دیگر به پایان راه رسیدهاند و تمامی درها به رویشان بسته شده است. در این لحظه به مرور گذشته میپردازند و مرتباً خود را سرزنش میکنند که اگر فرضاً این کار را میکردم، حتماً موفق میشدم اما غافل از اینکه بر اگرها نتوان نشست.
اما دسته دوم افرادی هستند که با علم به اینکه شکست و عدم موفقیت امری کاملاً طبیعی و جزء جداییناپذیر نظام بشری است با درایت به دنبال دلایل شکست میگردند، در واقع این دسته از افراد با تجربه کردن نقاط روشن و تاریک و فراز و نشیب زندگی به حیات خود معنا و مفهوم میبخشند زیرا که انسان مقتدر تشنه مقابله کردن با سختیها و غلبه کردن بر آنهاست.
این افراد هرگز تسلیم شکست نمیشوند و امید خود را از دست نمیدهند. شاهد زیبایی رنگینکمان بودن نیاز به صبر و تحمل دارد.