بچههايي كه اين لطمه بزرگ آنقدر زندگيشان را دچار حادثه كرده كه خيليهايشان از مسير عادي زندگي خارج شدهاند و كمتر كساني بين آنها پيدا ميشوند كه راه موفقيت را به سادگي طي كنند و ستارههاي درخشان كشور بشوند. بچههاي ديگري هم هستند كه بدسرپرست بودهاند. با پدر و مادرهايي كه آنقدر غرق گرفتاريهاي خودشان هستند كه صلاحيت اداره كردن زندگي خودشان را هم ندارند، چه برسد به جمع و جور كردن زندگي يك بچه كوچك. آن بچه كوچك محتاج مهر پدرش ميماند و محتاج عاطفه مادرش و آن پدر و مادر هم نهتنها براي آن بچه زندگي عادي را رقم نميزنند، كه او را درمانده ميكنند و كاري ميكنند كه كمترين حدي از شيريني زندگي را هم نتواند بچشد. حالا آن بچهها چه بايد بكنند؟ چهكسي دردهاي آنها را ميشنود؟ چهكسي حداقل شرايط را براي زندگاني عادي و ساده آنها فراهم ميكند؟ چهكسي به آنها آرامش تحصيل و زندگي را برميگرداند؟
در كشور هستند مؤسسههايي كه با خيرخواهيهايشان دستگير اين كودكان درمانده شدهاند و كمر همت بستهاند براي آسايش و آرامش آنها؛ بچههايي كه هيچچيز جاي خالي پدر و مادر را برايشان پر نميكند اما لااقل با دست خير آن خيرين، به زندگي برميگردند و به جاي انحرافات و درماندگيهايي كه بسيار تهديدشان ميكند، درسشان را ميخوانند و راه رشد را در پيش ميگيرند و از منجلاب بيكسي با موفقيت خارج ميشوند.
در اين مؤسسهها هم هستند مؤسسات خيريهاي كه عملكرد و شرايط فعاليتشان آن قدر درخشان است كه ميشود از آنها به نيكي ياد كرد و بهوجود آنها مباهات كرد. بد نيست حالا و در اين گزارش آشنا شويم با يكي از همين موسسات؛ موسسهاي در همسايگي آفتاب هشتم، امام رضا عليهالسلام.
«سفره سخاوت» را قريب به 10سال پيش چند جوان طلبه و دانشجو در كنار هم تاسيس كردند؛ سفرهاي كه از همان اول بنايش را بر «سخاوت» به عدهاي از نوجوانان بيسرپرست يا بدسرپرست گذاشته بود. اما احسان و كمكرساني اين موسسه يك فرق اساسي با همه هم ردههايش داشت...
- ما محتاج آنهاييم...
حجتالاسلام مهدوي، مدير خيريه سفره سخاوت، فرق اساسي اين خيريه با خيريههاي ديگر را اينطور توضيح ميدهد: «تقريبا همه كساني كه وارد تاسيس اينطور مؤسسات ميشوند، بهدنبال كمكرساني و نوعدوستي هستند. اتفاقا خدا هم كمكشان ميكند و در اين كار خير شريك ميشوند. اما وقتي كه ما دستمان را در دست هم گذاشتيم براي تاسيس «سفرهسخاوت»، از استادمان ياد گرفته بوديم كه اين ما هستيم كه محتاج اين بچهها هستيم. يعني بر عكس آن چيزي كه در ظاهر به چشم ما ميآيد كه آنها مستحق و محروم هستند و ما كمكرسان و بخشنده، اتفاقا اين ما هستيم كه از يك جهاتي بهوجود اين بچهها محتاج هستيم و حضور آنها براي ما كلي خير و بركت دارد. ميدانيد چرا؟ چون خدا احسان و دستگيري از فقرا را يكي از شاهراههاي تقرب و سلوك قرار داده و ما اگر بخواهيم نزد خدا عزيزدردانه بشويم بعضي از راهها را فقط و فقط ميتوانيم از همين طريق طي كنيم؛ احسان و كمك به همنوع. ميخواهم بگويم كه خدا كه رزق و روزياش را به اين بچههاي نيازمند ميدهد ولي حالا ما توفيق داريم كه واسطه اين رزق بشويم و از اين طريق خودمان را در زمره دستگيران و بخشندهها قرار بدهيم و راههاي تقرب را پيش خدا طي كنيم. يعني اگر اين بچهها نباشند ما خيلي جاها نميتوانيم خودمان را توي دل خدا جا كنيم. چون خود خدا مقرر كرده است كه بعضي راهها فقط از طريق اين كارهاي خير طي شدني است. هر چند ظاهراً اين بچهها محتاج هستند و ما خير، اما واقعيتش اين است كه اين بچهها واسطه فيض خدا هستند براي ما و وسيلههايي براي سلوك به سوي خدا. حالا شما بگوييد چهكسي محتاج چهكسي است؟ نياز ما به اين بچهها بيشتر نيست؟»
- نگاهمان مبتني بر قرآن كريم است
حاج آقاي مهدوي اين نگاهشان را مبتني بر معارف الهي و قرآن كريم هم ميداند و اصلا چند تا آيه قرآن برايمان ميخواند: «آيه هشتادوسوم سوره مباركه بقره را نگاه بكنيد. مفسران در تفسير اين آيه آوردهاند كه معراج حقيقي نيازمند مقدمه است و اين مقدمه از طريق «احسان» حاصل ميشود. يعني «احسان» بايد توي دل مومن جايگاهي ثابت داشته باشد و مساكين و فقرا توي دل او جا داشته باشند يا مثلا سوره مباركه ماعون. خداي متعال در اين سوره اشاره ميكند به اينكه اگر به ايتام ملاطفت نكنيد و بر مساكين مهرورزي نداشته باشيد چه بسا به تكذيب دين هم برسيد. چه بسا نمازتان از همان جنسي بشود كه توي اين سوره آمده است و خشم خدا را همراه دارد: «فويلٌ للمصلّين، الذين هم عن صلاتهم ساهون...»
دلم ميخواست بدانم حاصل خروجي اين نگاه در مؤسسه خيريه چه شده است؟ و آيا موفقيتهاي خاصي نصيب اين جمع شده است؟ حاج آقا اينطور برايم توضيح دادند: «يك وقت هست كه شما در مؤسسه خيريه فقط به كمك مادي و سيركردن شكم بچهها فكر ميكنيد و همين كه بچهها بتوانند درسشان را بخوانند برايتان موفقيت بزرگي بهحساب ميآيد. اما ما در «سفره سخاوت» هدفهاي ديگري هم داريم. هدفهايي مهم و حياتي كه تمام تلاشمان براي رسيدن اين هدفهاست.»
بچههايي كه چنين وضعيتي دارند اسير مشكلات خاصي هم هستند و بيش از ساير نوجوانها در معرض مشكلات تربيتي و اجتماعي قرار دارند. طبيعي هم هست. بچههايي كه سايه پدر و مادر روي سرشان نبوده و سرپرست درست و درماني نداشتهاند، در جامعهپذيري و رشد فرهنگي و اجتماعيشان دچار مشكل هستند و همين مشكلات خيلي اوقات از چشم سايرين مغفول ميماند.
- كارگروههايي براي تعالي بچهها
«در سفره سخاوت ما در كنار معيشت، مهمترين نياز اين بچهها را تربيت آنها ميدانيم و تمام تلاشمان را براي دوري آنها از آسيبهاي فرهنگي و تربيتي بهكار بستهايم. اصلا براي همين بود كه 6 تا كارگروه براساس نياز اين سن و سال و با همياري اساتيد و خيرين ترتيب دادهايم. كارگروههايي براي رشد و شكوفايي بچهها در زمينههاي مختلف.»
كارگروه تربيتي، كارگروه تحصيلي، كارگروه روانشناسي، كارگروه مهارتآموزي، كارگروه تفريحات و ورزش و كارگروه پزشكي و درمان. اين كارگروهها وظيفه دارند تا از حيطه خاص به تربيت بچهها رسيدگي كنند تا شكوفايي استعدادهاي بچهها مسير بهتري را طي كند. حاج آقاي مهدوي در توضيح فعاليت اين كارگروهها ميگويد: كارگروه تربيتي ما متشكل است از يك تيم پژوهشي از علما كه وظيفه دارند محتوا و مهمترين آموزههاي ديني را كه كودكان و نوجوانان بايد آنها را به درستي فرابگيرند احصا كنند. همين جاست كه رذايل و فضايل اخلاقي كه براي اين سن و سال مهمتر هست جمع بندي ميشوند؛ «يكي از مهمترين مشكلات خانوادهها در تربيت فرزندان تصورسازي از رذايل و فضايل اخلاقي است و متأسفانه خيلي از اوقات بچهها در خانواده تصور درستي از گناهان و كارهاي خير پيدا نميكنند. مثلا قبيح بودن دروغ در ذهنشان درست نقش نميبندد و همين خلأ باعث ميشود كه از دروغ گفتن ابايي نداشته باشند. درباره تمام ويژگيهاي اخلاقي اعم از رذايل و فضايل به همين ترتيب است. مثلا وقتي به مقوله نماز يا نظافت و يا ايثار به درستي نپردازيم خب طبيعي است كه كودك در پذيرش عملي آن دچار مشكل شود. البته بعد از تأمين محتوا، گروه هنر ما وارد عمل ميشوند و تمام آن آموزهها را درقالبهايي جذاب براي كودكان و نوجوانان در ميآورند تا به مقتضاي سن و سال، پذيرش اين آموزهها هم بهتر و مؤثرتر انجام شود. اتفاقا خروجي گروه هنر ما خيلي جالب است. يعني آموزهها توسط گروه هنر به شكلهايي مثل قصه و داستان، بازي، سرود، شعر، نمايش و... درميآيد. شايد باور نكنيد اما ما هميشه در كارهايمان يك مربي نمايش داشتهايم و گروه نمايش خيلي سرحالي هم داريم.»
- فراتر از يك مؤسسه معمولي
«كارگروه تحصيلي وظيفه دارد كه مشكلات علمي بچهها را حل و رفع كند. همين نظارت دقيق كاري كرده كه بچههاي ما در بحث علمي خيلي خوب عمل كنند و حتي در آزمون ورودي برخي دبيرستانهاي بزرگ هم قبول شوند. هر چند كه بچههاي ما هنوز به سن دانشگاه نرسيدهاند، اما من مطمئنم در كنكور هم موفق خواهند بود.
راستش را بخواهيد ميخواهم بگويم بچههاي سفره سخاوت از بعضي بچهها كه خانوادههاي معمولي دارند هم موفقتر شدهاند بگذاريد يك چيز جالبي را برايتان بگويم. ما در كارگروه پزشكي براي تمام بچهها چكاپ كامل پزشكي اعم از سلامت دهان و دندان، ارتودنسي، پوست، ارتوپدي و... بهصورت ماهانه داريم. تمام اين چكاپها هم توسط متخصصان انجام ميشود يا مثلا در كارگروه تفريحات، براي اعياد و تعطيلات خاص، برنامه مسافرتهاي چند روزه براي تمام بچهها درنظر ميگيريم. مثلا همين چند روز آينده بچهها يك سفر نوروزي موفق در پيش دارند يا مثلا در ايام تابستان برنامه استخر و سالن فوتبال و اينها برقرار است. ميخواهم بگويم خيلي اوقات خودِ ما كه خانوادههايي عادي را ديدهايم ميبينيم كه اين خدمات در خانوادههاي عادي هم وجود ندارد!»
حجتالاسلام مهدوي درباره فضاي مهارتآموزي بچهها ميگويد: « بچههاي ما به اقتضاي جنسيتشان تحت آموزش هنرها و مهارتهاي خاصي قرار ميگيرند. دخترهاي ما در كلاسهاي خياطي و تابلوفرشبافي و پسرهاي ما در كلاسهاي الكترونيك و چوب و چرم دوزي شركت ميكنند. كارهايي كه هم زود بازده هستند و هم ميتوانند به درآمدزايي منجر بشوند. از اين جور هنرها در خانوادههاي امروزي كمتر ميشود پيدا كرد. قديميترها بيشتر به اين هنرها آراسته بودند اما بچههاي ما هم كلي هنرمند ميشوند براي خودشان!
الگوهايي كه ما الان در سفره سخاوت بهكار بستهايم در خانه خودمان و براي تربيت فرزندان خودمان هم بهكار آمده. اصلاً خود من بچههايم را براي مهارتآموزي به كلاسهايي كه در سفره سخاوت برگزار ميشود ميبرم تا او هم اين مهارتها را بياموزد. البته نبايد فكر كنيم اين بچهها خلأ اصلي زندگيشان را فراموش ميكنند. بچهاي كه سايه پر مهر پدر و مادر روي سرش نباشد، هر چقدر هم اوضاع خوبي در مؤسسات شبيه ما داشته باشد اما باز هم اسير مشكل بزرگ خودش است. هيچ كدام از ما نميتوانيم خلأ پدر و مادر را براي اين بچهها پر كنيم چرا كه اصلا اين خلأ پرشدني نيست.»
- هنر سفره سخاوت
بزرگترين هنر «سفره سخاوت» آن است كه توانسته مومنان را كنار هم جمع كند و مشاركت آنها را برانگيزد تا هر كس به هر شكلي كه ميتواند به اين بچهها كمك كند. اگر پزشكي خواست، ميتواند چكاپ ماهانه بچهها را بهعهده بگيرد يا اگر معلمي خواست كمك كند، ميتواند رشته خودش را براي اين بچهها به تعليم بگذارد. همهچيز كه پول نيست. آدم اگر بخواهد كمك كند كلي راه هست كه بشود كمك كرد. «سفرهسخاوت» هم همينطور و با همين مشاركت جويي اين قدر درخشان شده است.
حرف آخر را اما بگذاريد از خود آقاي مهدوي نقل كنم: «راستش اين مدل نگهداري بچههاي بيسرپرست نگاه مومنانهاي نيست. ما توي روايات به وفور ميبينيم كه جايگاه اين بچهها بايد در خانوادهها باشد و مومنان اين بچهها را در خانوادههاي خودشان جا دهند. اصلا تاسيس چنين مؤسساتي بهخاطر اضطراري است كه در اين زمينه وجود دارد. كاش روزي برسد كه جامعه ما پذيرش اين بچهها را در محفل گرم خانواده داشته باشند تا مشكلات تربيتي آنها هم به بهترين نحو ممكن حل و فصل شود.»
- شما چه مي كنيد
كمك كردن به ديگران، وقتي با ايدهاي تربيتي، خلاق و اسلامي همراه باشد لذت ديگري دارد.
شما فكر ميكنيد چه كمكي ميتوانيد به اين خيريه بكنيد؟ به شماره 30003344 پيامك بزنيد يا با شماره 23023676 تماس بگيريد.
نظر شما