در نگرش اول عدهاي معتقد به پذيرش گزينشي نقطه نظرات امام هستند؛ طرفداران اين نگرش، به بخشي از نقطه نظرات امام پايبند بوده و به آن بخش از نظرات بنيانگذار كبير انقلاب كه مطلوبشان نيست، عامل نبوده و در ادامه امور جامعه از آن بهره نميگيرند. نگرش دوم كه بهمراتب مضرتر است معتقد به تفسير به روز شده از نظرات امام است، به اين معني كه معتقد است بايد نظرات امام را متناسب با زمان و تغييراتي كه رخ داده تفسير كرد و براساس تفاسير جديد از مباني فكري ايشان استفاده كرد.
اين آفت بسيار مخربتر است چرا كه اساسا در اين قالب فكري به تعداد سلايق موجود در جامعه، ديدگاهها و نظرات امام قابل تفسير است. ناگفته پيداست تفسير نظرات و ديدگاههاي امام امري لازم و پذيرفته شده است اما پيش شرط تفسير ديدگاههاي امام اين است كه مفسر اين ديدگاهها بايد شخصيتي در تراز امام بوده و به ابعاد وجودي ايشان ورود پيدا كرده باشد، در چنين شرايطي بر متوليان حفظ و نشر آثار امام(ره) است كه مانع از تفسير به رأي مباني فكري و انديشههاي امام(ره) شوند كه اگر خلاف اين رخ دهد و رواج يابد ديگر انديشهها و مباني اصلي و اصيل امام(ره) تأثيري در جامعه نخواهد داشت.
انقلاب اسلامي جريان خاصي را در جامعه تجربه كرده كه دنبال استحاله و تغيير مباني از دوران است. اين جريان ميخواهد مباني ديني و اسلامي را از ماهيت خودش دور كند و طبيعتا اين كار در سايه رواج انديشه قوي و اصيل امام خميني(ره) در جامعه ممكن نيست. جرياني كه اين روزها در پي تحريف امام برآمده است، ادامه همان جرياني است كه در گذشته حتي نسبت به مباني اسلامي هم خط استحاله را دنبال ميكرد، اين جريان، امام را بهعنوان سدي محكم در مقابل تغييراتي ميداند كه از نظر آنها بايد در جامعه ايجاد شود. امام توانستند طي يك دهه، مباني اسلامي را براي همه در جامعه روشن كنند به همينخاطر جريان تحريفكننده نياز دارد براي استحاله، سد محكم امام را تضعيف كند.
در مجلس ششم اين موضوع تجربه شد و اين جريان استحالهكننده نتوانست در حضور انديشههاي اصيل و واقعي امام(ره) به تمايلات سياسي و فكري خودش نايل آيد. اين جريان اما امروز شيوه جديدي بهكار برده و با پوشش ديگري به صحنه آمده است، آنها معتقدند دوران امام گذشته و بايد به مباني جديدي روي آورد. اين جريان درصدد القاي اين تفكر به جامعه است كه امام(ره) را بايد مورد بازنگري قرار داده و متناسب با زمان از امام استنباط كنيم.و در نهايت يك نكته درباره 2نگرشي كه در ابتداي اين يادداشت ذكر آن رفت؛ آنان كه صرفاً بر قاطعيت امام تأكيد ميورزند و از ابعاد عرفاني شخصيت ايشان عبور ميكنند،
دستكم بخشي از تفكر امام را همانگونه كه هست ميبينند؛ لذا قابل اصلاحند. اما آنان كه به برداشت خودشان از بنيانگذار كبير انقلاب اصالت ميبخشند و اسير تصورات ذهني خود هستند، خطري جدي براي انديشههاي امام محسوب ميشوند. اين جريان بهتدريج ذهنيات و تصورات را به جاي انديشههاي اصلي و واقعي امام مينشانند؛ بهويژه اگر به بهانه مقتضيات زمان خود را براي جرح و تعديل ساختار فكري امام صالح بپندارند.
- رئيسمركزمطالعاتوتدوينتاريخ معاصر
نظر شما