این تأکید هوشنگ غفارپور مرد 43 سالهای است که مدتهاست در عرصه توریسم فعالیت میکند و ضمن طراحی تورهای مختلف و ارائه خدمات به مسافرین در قالب یک شرکت مطالعاتی به تحقیق و مطالعه در این باره نیز مشغول است.
او برخلاف بسیاری که به جان مدیران دولتی نق میزنند، معتقد است در این حوزه با وجود مدیریتهای مختلف فعالیتهای خوبی صورت گرفته اما مشکل توریسم و بیرونقی بازار توریسم ایران متوجه مسائل کلان دیگری است که از عهده مدیران این عرصه خارج است. با او از طراحی «جاده ولایت» گفت وگو کردیم.
به اعتقاد او اگر بتوانیم مسیر ورود امام رضا(ع) را برای نمونه به یک محور تاریخی- مذهبی برای گردشگری تبدیل کنیم، میتوانیم با بخشیدن روح تازه به شیوه زیارت ، زائران را به تجربه نمادین این مسیر طولانی وابداریم که هم معنویت زیارت را افزایش میدهد و هم به توسعه گردشگری کمک میکند.
غفارپور معتقد است اگر بتوانیم از امسال تا سه سال دیگر بر این حوزه متمرکز شویم و بازار هدف را جمعیت 300 میلیون نفری شیعیان و علاقهمندان به بافت مذهبی ایران قرار دهیم شاید بتوانیم یک درصد آن یعنی 3 میلیون نفر و عواید اقتصادی حاصل از حضور آنان را پس از این مدت از آن خود کنیم.
- مدتی است بحث درباره توسعه توریسم پررنگتر شده است و از زبان بسیاری میشنویم که صنعت توریسم میتواند جایگزین صنعت نفت شود. شما که در این صنعت فعال هستیددورنمایی که ترسیم میکنند را چگونه ارزیابی میکنید؟
-ببینید قبل از هر چیز باید این نکته را یادآوری کنم که ما و کشورمان در شبکه توریسم و توزیع جهانگرد نیستیم. این موضوع چند دلیل دارد که بخشی از آن سیاسی بودن این حرفه است، زیرا یک تجارت 700 میلیارد دلاری است و به سادگی هر کس نمی تواند از آن سهمی به خود اختصاص دهد. از سوی دیگر تا آنهایی که در توزیع گردشگر نقش دارند به ایران ما نیایند و در اینجا سرمایهگذاری نکنند قطعاً مشتریان خود را به این سمت سوق نمیدهند.
- این عده چه کسانی یا چه نظامی هستند؟
-آنهایی که هتلهای بزرگ را اداره میکنند، صاحبان شرکتهای هواپیمایی در واقع این شرکتهای بزرگ هستند که تعیین میکنند مسافران کجا بروند. پس ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری برای چنین شرکتهایی در کشور میتواند بسترساز توسعه گردشگری ما باشد.
- با این حساب شما فکر میکنید ما با همین سیاست که بگوییم صنعت توریست میتواند جایگزین نفت شود میتوانیم تغییری در این بازار به اصطلاح 700 میلیارد دلاری بدهیم؟
ببینید ما مشکلات اساسی در زیرساختهایمان داریم. ما روی کارهایی سرمایهگذاری میکنیم که در برخی موارد اصلاً اولویت ما نیستند. مثلاً ما اصلاً نیازی به هتل 7 ستاره نداریم، زیرا اساساً مسافرش وجود ندارد با این حال به سراغ ساخت چنین هتلهایی میرویم در حالی که بین شهرهای «شیراز» و «اصفهان» به عنوان 2 سایت مهم گردشگری، بحرانهای زیرساختی بیداد میکنند. در این فاصله نه جایی را پیدا میکنید که به راحتی در آن غذا میل کنید و نه جایی را تمیز مییابید که دستان خود را شسته و یا به دستشویی بروید.
- با این وصف ما باید چه کار بکنیم تا در حوزه گردشگری ضمن دستیابی به توسعه، سهمی از این بازار 700 میلیارد دلاری داشته باشیم؟
-تمرکز بر یک استعداد خوب کشورمان میتواند وضع ما را دگرگون کند. این استعداد خوب هم چیزی نیست جز بحث مذهبی و جاذبههای آن در ایران ما. به عبارت دیگر ما باید محور گردشگری کشورمان را تغییر دهیم. این تغییر باید متوجه رونق «توریسم مذهبی» باشد. ما با توریسم مذهبی میتوانیم ضمن گرداندن چرخه اقتصادی گردشگری دیگر پتانسیلهای گردشگری کشورمان را هم به چرخیدن واداریم.
- چرا فقط توریسم مذهبی؟
-نخستین و اصلیترین دلیلی که برای این کار میتواند مبنا باشد این است که توریست مذهبی پایدارترین توریست دنیا محسوب میشود. بحث ایمان است و به سادگی افراد ایمان خود را تغییر نمیدهند، در حالی که یک گردشگر یکبار – دوبار که رفت و جاذبهای چون برج ایفل را دید برایش عادی میشود و میخواهد جاذبه بکرتری را ببیند ولی در توریسم مذهبی چنین نیست.
- با این فرض چه شرایطی سبب میشود که شما بخواهید ما به سمت این پایدارترین توریسم جهان برویم.
-ببینید ما باید محور توریسم را تغییر بدهیم، زیرا گردشگری از آن شیوه کلاسیک رو به شیوههای جدید براساس علاقه مردم پیش رفته است و من معتقدم که این محور میتواند محور توریسم مذهبی ما باشد. البته در دیگر حوزههای گردشگری هم من هیچگاه مانعی بر سر راه توسعه توریسم ندیدهام. اما ببینید مسیحیان میآیند و از این اعتقادات به خوبی بهرهبرداری میکنند.
الان در اسپانیا آمدهاند و المان تعریف کردهاند. در جایی به نام سانتیاگو کمپاستا، جادهای را تعریف کردهاند که با استفاده از یک المان تعریف شده جاده به مقبره یحیی مقدس معروف شده است.
در حالی که شاید مقبره یحیی مقدس دراین محل نباشد ولی آنها این روح را به مسیر مورد نظر خود بخشیدهاند و همین سبب شده تا جذابیت مذهبی در آنجا ایجاد شده و گردشگر مذهبی و به اصطلاح «زائر» را به سمت آن جاده بکشاند.حال ببینید ما در کشورمان مکانهای اصیل بسیار داریم که حتی نیازی به داستانپردازی درباره آن ندارند و کافی است ما به درستی این المانهای مذهبی را به کار ببندیم تا بتوانیم محور گردشگری مذهبی را تعریف کنیم.
- ما به سبب داشتن اقوام و ادیان مختلف در کشور در اعصار گذشته فرصتهای غنی و اصیل خوبی چه از نظر دین خودمان و چه از نظر مذاهب دیگر داریم. با این موارد که حالا مقبره، آرامگاه، آتشکده، مسجد و کلیساست چه باید بکنیم؟
-ببینید کاری که ما مطالعهاش را انجام دادیم، در قالب طرح «جاده ولایت» به سازمان میراث فرهنگ، گردشگری و صنایع دستی تقدیمش کردیم. ما واقعه تاریخی – مذهبی ورود امام رضا(ع) به کشورمان و در نهایت به وجود آمدن مشهد مقدس را داریم که به طور متوسط سالی 13 تا 15 میلیون مسافر را جذب خود میکند.
حال اگر ما بیاییم و به درستی جاده ولایت را در قالب المانهای مذهبی – سفری که میتواند به مسیری برای زیارت – سفر تبدیل شود نشانگذاری کنیم. آن وقت بیاییم در اینباره به توسعه و تبلیغ فرهنگ مورد نظر بپردازیم.
- به نکته جالبی اشاره کردید. من در خوزستان در شمال شهر بهبهان محلی را میشناسیم که به «امام رضا(ع)» معروف است. میگویند امام رضا (ع) از این مسیر و از تنگ تکاب راهی مرکز ایران و بعد مشهد شده است.نمونه اینگونه قدمگاهها بسیار است. ما با این قدمگاهها چه باید بکنیم.
آیا باید یک مسیر و جاده معینی باشد که زائر و توریست مذهبی در آن طی طریق کند؟ این که سالها زمان میبرد تا مثلا وزارت راه و ترابری زیرساختهای جاده را فراهم کرده و بعد به بهرهبرداری برساند؟
-نه حتماً لازم نیست که جادهای باشد مهم تعیین یک خط سیر است که البته شواهد و قرائن تاریخیاش موجود است و نیازی نیست مثل خارجیها ما بیاییم و مقبرههای جعلی یا نمادین درست کنیم. حالا اگر این خط را تعیین کردیم به صورت نمادین میتوان زائر مشتاق زیارت امام رضا (ع) را با مسیری آشنا کرد که این حضرت طی کرده است تا به مشهد برسد و این روح زیارت را هم تحت تأثیر قرار میدهد. این بخش معنوی کار است.
بخش توسعه توریسم آن نیز هست که شخصی برایش جالب است که آنچه درباره امام رضا(ع) میداند در عالم واقعیت هم تجربهاش کند و از نزدیک لمسش کند.
- ظاهرا این کار باید در قالب تور انجام بگیرد، یعنی ما باید تورهایی تعریف کنیم که مثلاً از جنوب در خوزستان بیاید و گردشگر را به مرکز ایران و بعد مشهد ببرد یا نه تحقق سفر مذهبی اینچنینی بهطور شخصی هم مناسب این توسعه است؟
-ببینید مهم تردد است. اما اگر قرار است نقش محوری داشته باشیم باید خط را تعریف کنیم و افراد را به این سمت سوق دهیم.
- اگر این کار را کردیم چه فایدهای به طور مشخص برای ما متصور است؟
-ببینید در دنیا دست کم 300 میلیون نفر شیعه وجود دارد. ما با این کار باید آنها را به جای آنکه مشتری تورهای بیمحتوا یا با محتوای سرگرمکننده دیگر شوند مشتری توری با این معنویت کنیم.
اگر ما بتوانیم فقط برای یک درصد این جمعیت برنامهریزی کنیم میتوانیم در گام اول 3 میلیون گردشگر مذهبی را از آن خود کنیم. پس ما باید ببینیم از پس همین یک درصد و بازاری که میتوانند ایجاد کنند برمیآییم یا نه؟ بنابراین ما با آن جاده ولایت میتوانیم بازار هدف مشخص شده را سوق بدهیم به سمت خودمان.
- میتوانیم نتیجه بگیریم که برای تکان دادن وضعیت گردشگری بهتر است به طور متمرکز به سراغ توریسم مذهبی برویم و باز در این حوزه به طور مشخص برای جمعیت 300 میلیون نفری شیعیان طرح بریزیم. این تمرکز چگونه عملی میشود؟
-قبلاً هم گفتم ما باید برای این عده برنامه مشخص داشته باشیم. ببینیم سازمان جهانی جهانگردی چند سال قبل آمد و تورهای جدید با تعریف خاص طراحی کرد تا هر علاقهای را بتواند جذب کند و در واقع از آن تورهای کلاسیک فاصله بگیرد.
الان ما اگر به درستی این بازار هدف را توجیه کنیم و برایش تعریف کنیم چه چیزی در انتظارشان است آن وقت موفق میشویم. تنها بحث جاده ولایت و امام رضا(ع) نیست. ما بهطور مشخص شهر قم و حضرت معصومه(س) یا مسجد جمکران را داریم. شهر ری و حضرت عبدالعظیم، شیراز و شاهچراغ که اینها همه باید تعریف شوند و در قالب تور یا بسته گردشگری به مسلمانان جامعه هدف معرفی شوند.
- این تعریف و عرضه بسته گردشگری یا تور با قالب مذهبی باید جذاب باشد و البته نیازمند هماهنگی هم هست. شما چه مؤلفههایی را در موفقیت این طرح دخیل میدانید؟
بگذارید مثالی برنم. واتیکان به تازگی به تأسیس شرکت هواپیمایی ویژهای اقدام کرده که پروازهای آن بین مراکز مذهبی برقرار است و این پروازها به خطوط مذهبی معروف شده است. کاردینالهای واتیکان در گرداندن این چرخه و نقل و انتقال مسافران مذهبی نقش محوری دارند.
چه خوب است که حوزههای علمیه ما به درستی و با حفظ جذابیتهای لازم از این طرح ها حمایت کنند و حتی بیوت آقایان مراجع عظام در این فعالیتها همراهی و پشتیبانی کنند. اما ما هنوز یک مشکل عمده داریم که اگر همین بازار هدف یک درصدی از کل شیعیان جهان را موفق شویم جذب کنیم کجا و در چه مراکزی از آنها پذیرایی کنیم.
- از مذاهب دیگر هم یاد کردید در واقع ما مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان بسیاری درایران داریم که همین سبب تجمع تاریخ و اصالت مذهبی آنان شده است که نمادهای آن در آتشکدهها و کلیساهای متعدد نمود دارد با این نمادها و این ویژگیها هم میتوانیم توریسم مذهبی را پیش ببریم؟
-بله، همینطور است. ما مقبره 13 پیامبر را در ایران داریم در حالی که در بسیاری نقاط دنیا صرفاً یک سری خرافهها داخل در این تعریفها شده است.
مثلاً در جاده بین سور و صیدا در لبنان غاری هست که منسوب به حضرت مریم(س) شده و همین برای آن جذابیت ایجاد کرده است.ما یزد و آتشکدههای زرتشتیان را داریم. کلیساهای ما ارزش تاریخی خوبی دارند و فقط کافی است به درستی دربارهاش طرح تعریف کنیم.
- پس ما دقیقاً در بحث توریسم مذهبی میخواهیم به جایی برسیم که اعتقادات و ایمان افراد که از پایداری ویژهای برخوردار است را برای بازدید از جذابیتها و اسناد تاریخی – مذهبی خود به خدمت بگیریم.
-نه. ما در واقع به جاذبههای تاریخی – مذهبی موجود خود روح می دهیم و به آنها قابلیت کاربردیتری میدهیم تا گردشگر بتواند عینیتر با آن مواجه شود. اگر کسی به جای اینکه یکسره سوار هواپیما شود و به مشهد برسد بیشتر مزه زیارت را میچشد یا اگر به طور نمادین در همان جاده ولایت چندصد متری پیاده قدم بردارد و حس کند همان مسیر را برای رسیدن به مولای خود طی میکند.
قطعاً در این حالت که هم بازار گردشگری مدنظر قرار بگیرد و هم آن روح معنوی بیشتر مورد توجه قرار گیرد همه چیز از حالت ماشینی و سرد خود خارج میشود و جذابیت پیدا میکند.