براي شنيدن حرفهاي نابشان بايد به آنها نزديك شوي. سنگها بينندگان را به ضيافت شكوه و زيبايي دعوت ميكنند. حروفي كه با خط نستعليق نوشته شدهاند در تركيبي متوازن روي سنگ جا خوش كردهاند. هنرمند حكاك با مته ريزش راز دل سنگها را برملا كردهاست. اين سنگها مزين به آياتي از قرآن يا جملاتي مذهبي هستند كه خواندنشان به راحتي امكان پذير نيست. حروف در ابعادي بسيار ريز حكاكي شدهاند و به همينخاطر براي خواندن متن، بايد سنگ را در فاصله نزديكي از چشم قرار داد. بر صفحه سنگهاي نيمهقيمتي همچون عقيق، يشم و فيروزه با پديدهاي به نام خوشنويسي 3 بعدي مواجه هستيم. حروف علاوه بر طول و عرض، عمق دارند و ميزان گودي هر حرف در نقاط مختلفش كاملا حسابشده است. ماجد طباطبايي، هنرمند چيرهدستي است كه جملات پرمحتوا را روي سنگهاي نيمهقيمتي حكاكي ميكند. اين هنرمند 44ساله پس از دريافت مدرك ممتاز از انجمن خوشنويسي مشهد، تصميم گرفت در حرفه حكاكي روي سنگهاي نيمهقيمتي فعاليت كند. شهر مشهد در حال حاضر قطب اصلي هنر حكاكي روي سنگهاي يشم و عقيق است. او ميگويد: متاسفانه تعدادي از افراد ناآشنا به هنر خوشنويسي اين بازار را تسخير كردهاند و آثاري را تحويل مشتريان ميدهند كه فاقد ارزشهاي هنري است.
- جرقه حكاكي روي سنگ اينگونه زده شد
ماجد طباطبايي حدود 10سال از عمرش را صرف فراگيري هنر حكاكي روي سنگهاي نيمهقيمتي كردهاست. يك اتفاق ساده باعث شد كه او علاقهمند به اين حرفه شود؛ «آشنايي من با كار حكاكي سال 71 اتفاق افتاد. خوشنويسي كار كرده بودم ولي هنوز مدرك ممتاز نداشتم. خيلي دوست داشتم كه خوشنويسي من كاركرد داشته باشد. به انگشتر و نگين علاقه زيادي داشتم. در فاميل ما هر كسي كه انگشتر ميخواست ميگفت ماجد، فلان انگشتر عقيق يا فيروزه را براي من بخر. اين خريدها را من از بازاررضا(ع) انجام ميدادم. چند دفعه به من گفتند كه ميخواهيم فلان عبارت را روي نگين بنويسيم. داخل بازار جستوجو كردم تا ببينم چهكسي حكاكي ميكند. خط را ميشناختم و حرص ميخوردم كه اينها چقدر بد و زشت و پلشت مينويسند.»
او به جاي آنكه به تاريكي لعنت بفرستد يك شمع روشن كرد! خودش آستينهاي همت را بالازد و كار را شروع كرده؛ «با حكاكهاي سنتي و نگينهاي قديمي آشنا شدم و ديدم اينها بدون داشتن ابزارهاي مدرن چقدر خوب مينويسند. خيلي دوست داشتم كه بتوانم اين كار را درست انجام بدهم.»
- با پودر الماس مشتري را فريب ميدهند
يك عدد ميكروسكوپ و چند قطعه سنگ نيمهقيمتي جزو ابتداييترين وسايل و تجهيزاتي است كه هنرمند حكاك بايد هميشه همراهش داشته باشد. هر يك از حكاكان از روش منحصربهفرد خودشان استفاده ميكنند و وسايل خاص خودشان را دارند. ماجد طباطبايي قبل از حكاكي حروف را با قلم راپيد روي سنگ مينويسد؛ «از راپيد بهخاطر ظرافت نوكش استفاده ميكنم. من خط را روي سنگ مينويسم. قبل از شروع كار تركيب كامل خط نوشته شده را جلوي چشم دارم. بهنظر من 80 درصد كار در اين مرحله انجام ميشود. در اين مرحله جاي حروف، تركيب، نقطهگذاريها، گلهاي تذهيب و... مشخص ميشود.» او براي گودبرداري، از متهاي استفاده ميكند كه جزو ابزار كار دندانپزشكان است. همان مته ريزي كه هنگام خاليكردن پوسيدگيها و پركردن دندان در مطب دندانپزشكي داخل دهانتان ميرود؛ «ميزان زبري مته خيلي مهم است. چون بايد كف كار را درنهايت مرحله به مرحله به صيقل نهايي برسانيم. نوك مته بهتدريج بايد ريزتر بشود. مثل نقاشي ماشين كه نقاشها بهتدريج سمبادههايشان را نرم ميكنند و در مرحله آخر نقاش انگار دارد يك كاغذ را روي ماشين ميكشد.» كساني كه حوصله كار با متههاي نرم و زبر را ندارند؛ كارشان را ساده ميكنند و سراغ چيزهاي ديگر ميروند؛ «بعضيها براي اينكه ميانبر بزنند از اين كارها ميكنند. وسط كار ميبينند ديگر حوصله ندارند يا از لحاظ اقتصادي برايشان مقرون بهصرفه نيست. اگر بخواهيم روغن بزنيم كار يك هفتهاي را ميشود در يك ساعت انجام داد. اينجا از جاهايي است كه ميشود مشتري را فريب داد. چون او متوجه نميشود كه كار چطور جلا خورده. الان در بازار از پودر الماس استفاده ميكنند و در نتيجه همه جاي سنگ با هم برق ميافتد. ولي سنگ خوب سنگي است كه قسمتهاي حكشدهاش برق بيفتد.»
- قشر مذهبي جلوي فراموشي حكاكي را گرفتند
براي بازخواني تاريخچه هنر حكاكي بايد به سالهاي دور برويم؛ يعني سالهايي كه هنوز چيزي بهعنوان «امضا» وجود نداشت و از هنر حكاكي براي ساخت «مهر» استفاده ميشد. آن زمان انسانهاي معتبر مثل حكام و مراجع تقليد به جاي امضاي امروزي از مهر استفاده ميكردند. حكاكباشيهاي آن زمان مسلما خوشنويس و زبردست و هنرمند بودند. در اوايل دوران پهلوي اول با آمدن امضا بهتدريج شغل حكاكي مثل حرفههاي پوستيندوزي و نمدمالي كنار گذاشته شد. حكاكي در زمان رونقش، شغلي مهم و معتبر بود و حكاكباشيها با انسانهاي ثروتمند و صاحب مقام و موقعيت ارتباط داشتند.
از زماني كه شهروندان جامعه امضا زدن را ياد گرفتند ديگر نياز به به حكاكي از بين رفت و اين شغل كنار گذاشته شد. اين هنر تقريبا بهدست فراموشي سپرده شد ولي به گفته طباطبايي در مقطعي انسانهاي مذهبي جلوي فراموش شدن اين هنر را گرفتند. «انسانهاي مذهبي دوست داشتند انگشترهايي بهدست كنند كه شبيهاش دست يكي از ائمه اطهار بوده است؛ يعني مثلا حضرت امام رضا(ع) يا امام سجاد(ع)انگشتري را بهدست ميكردهاند كه روي نگينش ذكر خاصي داشته و دوستداران معصومين هم دنبال انگشتري با همين ذكر بودند.»
به گفته طباطبايي كه يكي از فعالان اين رشته هنري است اين خواست و نياز انسانهاي مذهبي هنوز ادامه دارد؛ «نياز به «مُهر» از بين رفته ولي نياز انسانهاي مذهبي هنوز باقي ماندهاست. از 80سال پيش تا الان ديگر حكاكي در خدمت دربار نبوده؛ مثلا روي نگين، اسم 5 تن يا آيات قرآني را مينوشتهاند. دستوري داريم كه اگر زن و مردي بچهدار نميشوند روي نگين، فيروزه فلان عبارت را بنويسند. ديگر اينجا بحث هنر مطرح نيست و با دستورهاي ديني طرف هستيم. در گذشته چون حكاكي در خدمت قشر مرفه بود، هنرمندان با بالاترين كيفيت آن را انجام ميدادند. سنگهاي قديمي منقش به جملات مذهبي قيمتي هستند چون خيلي هنرمندانه حكاكي شدهاند. اما بهتدريج آدمهاي معمولي دنبال سنگ حكاكيشده رفتند و ديگر براي اين مشتريان، كيفيت مهم نبود.»
- به خاطر حكاكي عينكي شدم
هنرمند حكاك بايد جملات را روي نگيني بنويسد كه سطحش اندازه ناخن يك انگشت است، بنابراين در همه مرحلهها مثل نوشتن با راپيد، گودبرداري و جلا بايد از دريچه ميكروسكوپ به سنگش نگاه كند. از ماجد طباطبايي ميپرسم نوشتن خطوط ريز باعث نشده كه چشمهايتان ضعيف شود؟ او پاسخ ميدهد: «در همين چند سال اخير عينكي شدم. وقتي بخواهيم يك كار را تمام كنيم بايد چند ساعت متوالي رويش متمركز شويم. خوشنويسهاي قديم ميگفتند حين نگارش از جايتان بلند نشويد تا يكدستي كار به هم نخورد. من هم نميتوانم يك «الف» را بنويسم و بروم و بعدا برگردم». او براي آنكه ثابت كند خوشنويسياش نقص فني ندارد از حكاكي روي نگين عكس گرفته و آن عكس را در ابعاد بزرگتر چاپ كردهاست. هنگامي كه عكسها را نشان ميدهد، ميگويد: «من از اين آثار عكس گرفته و عكسها را تا 300برابر بزرگ كردهام. با ديدن اين عكسها مشاهده ميكنيد كه كيفيت اثر افت نداشتهاست. من روحيه آرمانگرايي دارم كه براساسش فكر ميكنم همهچيز يك اثر بايد مطلوب باشد. بعضي همكاران ما ميگويند چهكسي ميخواهد از اين نگين عكس بگيرد و آن را بزرگ كند؟ مشتري انگشتر را داخل انگشتش ميكند و ميرود».
- از سنگهاي تيزآبي تا حكاكيهاي ليزري
در مقطعي بعضيها به روش تيزآبي حكاكي ميكردند كه البته محصول نهايي ارزش هنري چنداني نداشت. طباطبايي درباره جزئيات اين روش ميگويد: «لايه نازكي از موم روي سنگ عقيق ميزدند. سپس با قلم عبارت را مينوشتند و بعد با قطره چكان رويش اسيد ميريختند تا عمق لازم ايجاد شود. به اين نوع حكاكي «خطهاي تيزآبي» ميگفتند». هماكنون سنگهاي كامپيوتري و ليزري خيلي در بازار مشتري پيدا كردهاست. طباطبايي دلخوني از اين سنگهاي بازاري دارد چون معتقد است بيشتر كساني كه با اين روش كار ميكنند خوشنويس نيستند و اين هنر را نميشناسند؛ «يك تركيب براي «من يتقالله» ميزنند و آن را روي هر سنگي تكرار ميكنند. اين كار فاجعه است. تركيب بيضي را روي مربع ميزنند و همان تركيب بيضي را روي دايره تكرار ميكنند.» او درباره روش بهرهگيري حكاكها از كامپيوتر توضيح ميدهد: « متن را با رايانه به شيوه نگاتيو مينويسند و سپس آن را با اسيد و تيزآب روي سنگ منتقل ميكنند. در اين روش لازم نيست تو خوشنويس باشي، فقط جاي خطها را گود ميكني. در روش ديگر عمل گودبرداري را با ليزر انجام ميدهند كه به آن پانتوگراف ميگويند. وسيلهشان شبيه به دستگاههاي كليدسازي است. يك سنگ حكاكي شده را به دستگاه ميدهند و از آن ميخواهند عين طراحي را روي سنگ دوم پياده كند». سنگهايي كه توسط هنرمندان خوشنويس با رعايت اصول تكنيكي اين هنر حكاكي شدهاند، ارزش مادي و معنوي بالاتري دارند. طباطبايي در اين رابطه ميگويد: «كاري كه هنرمندان روي سنگ انجام ميدهند يك عده را وادار ميكند كه به حكاكي پول بدهند چون مشتري ميبيند كه خالق اثر خوشنويسي و كمپوزيشن خط (تركيببندي) و تذهيب و سنگ را ميشناسد. بهتدريج هنردوستان فهميدهاند كار خوب چه ويژگيهايي دارد. هنرمند اين رشته اگر ميخواهد كاري تميز و ارزشمند تحويل مشتري بدهد مجبور است كه خوشنويسي را ياد بگيرد. او همچنين بايد بداند كه ضريب سختي اين سنگ چقدر است، با چه متهاي بايد روي سنگ كار بكند و...».
- مشهد بايد اين هنر را مالِ خود كند
اگر علاقهمند به سنگهاي حكاكيشده هستيد بايد به انگشترفروشيها مراجعه كنيد. در مغازههاي انگشترفروشي، معمولا كار خط و خوشنويسي روي سنگ را هم عرضه ميكنند. هنر حكاكي روي نگين در مشهد بازار پررونقي دارد. زائراني كه مشهد را براي زيارت انتخاب ميكنند در بازار رضا(ع) و بازارهاي اطراف دنبال چند نگين خاص ميگردند؛ «گفتهميشود حضرت امام رضا(ع) نگيني داشتهاند كه روي آن عبارت «ماشاءالله، لاحول ولاقوه الا بالله، استغفرالله» حكاكي شده بود. در مشهد نگيني با اين عبارت خيلي متقاضي دارد. معمولا به انگشترفروشيها ميگويند من يك نگين «ماشاءالله» ميخواهم.»
به گفته ماجد طباطبايي هنر حكاكي روي سنگ بعد از مشهد در تهران و قم طرفداران زيادي دارد؛ «در مشهد حدود 6-5 هنرمند داريم كه به شيوه سنتي كار ميكنند. در بازار رضا(ع) حدود 100نفر هستند كه به روش تجاري از اين راه امرار معاش ميكنند. قبلا نياز بود كه شما خوشنويسي را بدانيد ولي الان بدون يادگرفتن اين هنر هم طرف ميتواند حكاكي كند. در شيراز 3-2نفر بودند كه سنتي كار ميكردند كه جذب تهران شدند.»
اين هنرمند اميدوار است كه هنر حكاكي روي سنگ به نام مشهد ثبت شود؛ «من به سازمان صنايعدستي خراسان گفتم هر استاني روي يك موضوع خاصي كار ميكند؛ مثلا اصفهان قلمزني را مال خود كرده است. اين هنر هم متعلق به خراسان و مشهد است. ما مشهديها بايد اين هنر را مال خودمان بكنيم.»
- يا علي گفتيم و...
انسانهايي كه به تأثير جملات مذهبي بر روح و روانشان اعتقاد دارند، غالبا سنگهاي حكاكيشده را ميخرند و داخل گردن مياندازند. برخي هم براي نگين انگشترشان از اين سنگها استفاده ميكنند. طرفداران اين هنر كه دنبال آثار بسيار باكيفيت هستند معمولا هم ثروتمند هستند و هم گرايش مذهبي دارند؛ «اين هنر كه دنبال آثار بسيار باكيفيت هستند بسيار گران است چون طرف بايد هم به سنگ پول بدهد و هم به حكاكي روي سنگ. مشتريان ما اكثر افرادي هستند كه از لحاظ مذهبي ميخواهند سنگ حكاكيشده داشته باشند، نه از لحاظ هنري.» اندازه سنگ و نوع سنگ و تعداد كلماتي كه دارد، روي قيمت آن تأثيرگذار است. طباطبايي يك سنگ كوچك از روي ميز برميدارد و ميگويد: « هر كدام از اين سنگهاي كوچك حكاكيشده حدود 4 تا 5 ميليون تومان قيمت دارند».البته لازم به ذكر است كه نوع بازاري اين سنگها را با قيمت ارزان ميتوان از بازار خريداري كرد ولي اگر كسي دنبال سنگهاي حكاكيشده از نوع هنرمندانهاش باشد بايد پول زيادي پرداخت كند.مشتريها غالبا دنبال سنگهايي با جملات مذهبي ميگردند؛ «من جملات ديگري هم روي سنگها نوشتم كه خيلي هم موفق نبود. مثلا «يا علي گفتيم و عشق آغاز شد»، «چو ايران نباشد تن من مباد»، «تو را من چشم در راهم» و... ولي استقبالي از اين جملات نشد».
- اين هنر را ما ايرانيان بايد به ديگران ياد بدهيم
بسياري از آثار اين هنرمند در كشورهاي عربي، بهويژه كويت، قطر، عراق و لبنان براي فروش عرضه ميشود. مردم مسلمان اين كشورها بهراحتي دست به جيب ميشوند و در ازاي خريد سنگهاي حكاكيشده، چند اسكناس 100دلاري پرداخت ميكنند.
ماجد طباطبايي معتقد است كه هنر حكاكي روي سنگ، به شرط آنكه درست تبليغ شود ميتواند ارزآوري خوبي براي كشور ايران داشته باشد؛ «يك دانه از كارهاي من را با عبارت «توكلت عليالله» فردي در بخش مسلماننشين چين عرضه كرد. 5سال پيش از من 400هزار تومان خريد و آنجا 14ميليون تومان فروخت. تفاوت قيمت اينجا و آنجا خيلي زياد است. فقط كافي است واسطه ايراني و رايزن فرهنگي ايران در خارج از كشور يك ذره دلشان براي فرهنگ ايران بسوزد.»
او چندي پيش در نمايشگاهي قرآني در افغانستان شركت كرد ولي به دلايلي از حضورش در نمايشگاه راضي نيست؛ «از طرف سازمان ارتباطات اسلامي پيشنهاد شد كه در يك نمايشگاه قرآني در افغانستان شركت كنم. تيمي كه با ما آمدند افرادي بودند كه كارشان با صنايعدستي مرتبط بود. افغانها به لحاظ مالي خيلي ضعيف هستند. كساني كه وضع اقتصادي خوبي داشتند رفتهاند. موقعيت نمايشگاه هم خيلي خوب نبود.»
به او پيشنهاد كردند كه در نمايشگاهي در مالزي هم شركت كند ولي چون زمان كمي براي توليد اثر داشته نپذيرفته است. اين هنرمند نگران است كه حرفهايش رنگ و بوي شعار بگيرد؛ «نميخواهم كليشهاي صحبت كنم كه دولت بايد كمك كند ولي يك كارهايي از توان من خارج است. سازمان صنايعدستي بايد اين هنر را معرفي كند. همانطور كه فرش ايراني و زعفران ايراني را معرفي ميكنند، روي اين هنرها هم بايد سرمايهگذاري كنند، نه اينكه آنها با حكاكي دشمني داشته باشند؛ بلكه ناآگاه هستند. نميدانند كه چه چيزي بايد درباره هنر حكاكي بگويند، پس سراغ چيزهايي ميروند كه 100درصد تأييد بشوند.»
طباطبايي در صحبتهايش چندينبار از حكاكي بهعنوان يك هنر اصيل ايراني ياد ميكند؛ «معرفي شدن اين هنر در سطح بينالمللي براي ايران يك افتخار است. در هيچ جاي ديگر دنيا اين كار را انجام نميدهند. تراش چوب خيلي با ارزش است ولي مال ما نيست. در جاهاي ديگر انجام دادهاند و ما ياد گرفتهايم. ولي اين هنر را ما ايرانيان بايد به ديگران ياد بدهيم.»
- در آن لحظه ميخواهم پرواز كنم
برخي از هنرمندان وقتي محصولشان را تحويل مشتري يا مخاطب ميدهند و لبخند رضايت او را ميبينند از كارشان لذت ميبرند. در آن لحظه خستگي از تنشان بيرون ميرود و نفس راحتي ميكشند. اما ماجد طباطبايي لحظه لذتبخش را در ميانه كارش تجربه ميكند؛ «آن لحظهاي كه تركيب تمام ميشود بينظير است. من در آن لحظه ميخواهم پرواز كنم. منظورم زماني است كه با راپيد روي سنگ طرح ميزنم و ميدانم كه ميخواهم چكار كنم. گاهي اوقات يك سنگ ميدهند و ميگويند هر چه ميخواهي بنويس. اكثرا متن را بهخودم ارجاع ميدهند. آن وقت كار خيلي سخت ميشود. با اين سنگ بيزبان خيلي بايد ارتباط برقرار كني و خيلي بايد دوستش داشته باشي. خيلي در ميزني ولي در باز نميشود. باورتان نميشود اما براي بعضي از كارهايم شايد 20دفعه مينويسم و پاك ميكنم، هر چه نگاهش ميكنم، ميبينم دوستش ندارم. بعد از 3 روز يك دست روي جوهرها ميكشم و همهاش پاك ميشود. تمام زحمات چندروزه را با يك دست پاك ميكنم. وقتي معما حل ميشود آن لذت اتفاق ميافتد.»
- ماجراي يك سرقت فرهنگي
اين هنرمند چندماه پيش، زماني كه به كارگاهش مراجعه كرد متوجه شد كه وسايلش طعمه سرقت شده و آقاي دزد همهچيز را جارو كرده و برده است. او ميگويد: «از اين جهت كه من امانتدار مردم هستم ناراحتم. مشتري يك نگين به من ميدهد و ميگويد رويش چيزي بنويس. او به من اعتماد كرده كه سنگ 500هزار تومانياش را پيشم گذاشته است. به محض اينكه من اعلام سرقت ميكنم نخستين چيزي كه در ذهن طرف ميآيد اين است كه شايد...، مگر اينكه خيلي به من اعتماد داشتهباشند. من چطور بايد ثابت كنم كه اين سنگها را دزد برده است؟» او كه اميدي به پيدا شدن ابزار كارش ندارد ميگويد: «متههاي زيادي داشتم كه همهاش را بردند. نزديك 40-30 قطعه سنگ داشتم كه همهاش را دزد برد. ميترسم آقاي دزد همه متهها را داخل جوي آب بريزد و برود. فكر نميكنم بتواند آنها را بفروشد و تبديل به پول كند».
نظر شما