یکی از این درهای تابناک، فیلم مستند «پیروزی اراده» ساخته لنی ریفنشتال(1902-2003) كارگردان سينماي آلمان است . فیلم او گزارشی است تصویری از برپایی ششمین کنگره حزب ناسیونال - سوسیالیست آلمان در شهر نورنبرگ که طی چهارم تا دهم سپتامبر سال 1934 برگزار شد. جنبههای مختلف شکل گرفته در این اثر مستند مانند روایت تصویری فیلم ، طراحی صحنه و معماری آن ، چینش صحنهها و تدوین آن که ماهها طول کشید، تعامل مردم و ارتش آلمان در این فیلم و ثبت نکات ظریف و دقیق توسط کارگردان آن، فیلمبرداری زپ آلگایر فیلمبردار پیروزی اراده و دیدگاههای ریفنشتال در این ارتباط و موارد دیگر اجزای بحث نوشتاری درباره این فیلم عظیم را شکل میدهند.
با ذکر این نکته که خانم لنیریفنشتال در سال 2003 در سن 101 سالگي فوت كردند بايد گفت، هرچند او به سبب منع از فیلمسازی در سالهای 1952 و 1956 به حکم دادگاه ضدنازی دیگر موفق به ساخت فیلمی نشد. اما برای به انجام رسانیدن انبوه طرحهای مستند و سینماییاش حتی تا اواسط دهه 80 جنگید. از این رو خودش در بزرگداشتی که به مناسبت تجلیل از مقام اجتماعی و هنری وی - به عنوان هنرمندترین زن قرن بیستم - در مارس 1979 در کلرادو برگزار شد، عنوان کرد: بالهای مرا برای پرواز مدتهاست قطع کردهاند، پس من نیز مردهام .
هیچ چیز دردناک تر از این نیست که یک اثر هنری قبل از این که در بوته نقدهای هنری مرتبط به آن ارزیابی شود، دارای جنبههای تبلیغاتی ، خبری و بدتر از همه انگارههای سیاسی باشد. طبیعی است در چنین شرایطی هرچند که فیلم به عنوان یک تولید هنری قابل قبول و مورد توجه، دارای جایگاه معتبری نیز شده باشد، به سبب سایههای هولناک سیاست قلع و قمع خواهد شد. این همان بلایی است که بر سر لنی ریفنشتال و فیلمهای «پیروزی اراده» و «المپیا»یش رفت .
فیلم 120دقیقهای پیروزی اراده میتوانست مانند دهها گزارش جدی مشابه تبدیل به یک اثر 20دقیقهای شود و در این زمان محدود نیز تمامی آنچه لازم میبود نیز در ساختار اثر گنجانیده میشد. به طور کلی برپایی یک کنگره میتواند دارای چه ویژگیهایی باشد که برای به تصویر کشیدن آن زمان بسیار طولانی لازم آید و عوامل سازنده بی شماری نیز برای ثبت و ضبط رویداد به کارهای طاقت فرسا تن دهند؛ اگر غیر از این شده و اگر «پیروزی اراده» در ژانر خاص خودش - سینمای مستند - اینچنین ارزش و اعتبار کسب کرده ، تنها به نبوغ و درک هنری عظیم سازنده 34ساله آن در سال 1934-35 مربوط میشود.
لنی ریفنشتال برای ساخت این اثر از ابتدا درک آیتمهای هنری و آنچه در سینمای مستند اصل و اساس است، در دستور کار قرار داد و برای هر نمایی، پیامی نهفته و دراماتیک در نظر گرفت . او که هرگز عضو حزب نازی نشد و عنوان فاشیست برایش از هر سخن نامربوط و ناشایستی، زشتتر بود، از رهبر توتالیتر یک کشور متعصب و حزب آن ، چنان با محتوا تصویر گرفت که حتی گوبلز - نابغه تبلیغات و ارتباطات و مشاور عالی هیتلر - نیز نتوانست باوجود حسادتهایش در آن ایام ، دست لنی را بخواند.
بر این اساس ریفنشتال از ابتدا قصد داشت از ابر و مه و داخل شدن و خارج شدن کاراکترهای اصلی و زنده فیلم به آن و حتی ساختمانها و میدانها، استفادههای اساسی و زیرساختی کند. در بسیاری از نماهای پیروزی اراده وجود ابر متراکم و مه غلیظ به چشم میآید. این مهم از اصلیترین آیتمها در اتود اولیه و طراحی فیلم لنی به شمار میآید که در ادامه به معنای وجودی این عناصر و لازمه بودنشان اشاره خواهم کرد.
در «پیروزی اراده»، طراحی و چگونگی شروع و پایان کنگره به ریفنشتال سپرده شد تا او پس از ارائه طرحش دغدغهای برای اتفاقهای پیش بینی نشده نداشته باشد و در این زمینه «آلبرت اشپیر» برنامهریزی و چگونگی شروع کنگره و نحوه اختتامیه آن را با مشورت مستقیم لنی آماده و پردازش کرد.
از دیگر سو طراحی و معماری صحنهها نیز بر عهده یکی از بهترین آرشیتکتهای جهان یعنی همان اشپیر واگذار شد ؛ بنابراین تا اینجای کار دو برد اساسی برای کارگردان فیلم رقم خورد ؛ اول این که با ارائه نحوه انجام و برگزاری کنگره عملا زمان و مکان - دو عنصر حیاتی و مهم در فیلمسازی - به معنای واقعی کلمه در اختیار ریفنشتال قرار گرفت و دیگر این که معماری صحنهها و طراحی آن در فرصت لازم و براساس ایدههای هنری و اجتماعی کارگردان توسط طراح برگزاری کنگره اجرا شد که این آیتم دوم در حقیقت کلید اطمینان بخش دیگری برای در اختیار داشتن زمان و مکان به شمار میآمد.
ضمن این که لنی نشانههای بسیار مهمی را در لابلای معماری صحنهها و طراحی نماها و براساس این که هرکدام از این نشانهها در زیرساخت خود معناشناختی عظیمی را فریاد بزنند، لحاظ کرده بود. این نشانهها جدای از آن صلیب شکسته یا عقابهای خشمگین بود.
ریفنشتال نشانههایی مرتبط با مذهب و آیینهای مذهبی و یا نقشهایی مرتبط با الگوهای اجتماعی را نیز در گوشه و کنار و هنگام طراحی صحنه هایش قرار داد و در کل آنچه او از ربط تمامی این نماها به دست داد، تصویری از مطرود بودن دیکتاتوری و مقدس بودن جمع و اجتماع و گریز از انزواطلبی بود.(صحنه هایی را به یاد بیاورید که هیتلر و همراهانش در خلال عبور از میدانی به دور هم جمع میشوند و صحبت می کنند و مردم فارغ از آنها و فرو رفته در همان مه ذکر شده به خود مشغولند.)
درک عمیق لنی از سینما و همچنین آشنایی ذاتی او با واقعیتهای ملموس و حتی در پس پرده ، امتیازات بسیار خاصی را برای کارگردان «پیروزی اراده» رقم زد. او که در ابتدای ورود به سینما توسط استادی مسلم به نام «ماکس راینهارت» کشف، تایید و تثبیت شده بود در فاصله کار کردن در هر فیلمی آنچنان رمز و راز بازیگردانی و کارگردانی را از استادان سبك اکسپرسیونیست روبه زوال آن دوران به کار میبست که گاهی یافتهاش بسی بهتر از اصل از آب درمیآمد. از این رو نظم و توالی و درک نما و پیوند و ربط صحنهها و به کارگیری قابهای فراوان و ارائه نشانههای زیرکانه با زمان تصویر دغدغه اصلی برای لنی در هر فیلمش به شمار میآمد.
در «پیروزی اراده» شروع و ختم هر عملی با نمادی عمیق، قدیمی اما با ظاهری روزآمد گره خورده است. اما آنچه مهم است برتری یافتن نشانههای فرعی بر نمادهای بظاهر اصلی است . به عنوان مثال در صحنههای آغازین فیلم ، آسمانی آبی مملو از ابرهای به هم پیوسته و یا لکههای ابر را شاهد هستیم ، نمایی که در واقع تماشاگر را به معنویات پیوند میدهد.
حتی عنصر مکان در این صحنهها، تقدس خاصی مییابد. گویی بارگاه «فرشتگان پاک» نمایش داده میشود. در این بین به گاه هواپیمای حامل هیتلر به نمایش درمیآید که از لابلای این ابرها ظاهر میشود (برای آن سالها میتوان در نظر گرفت که هیتلر هم شان پاکان قلمداد میشود و برای دوران پس از فاشیزم این استنباط میتواند صادق باشد که از این همه پاکی مطلق موجودی حقیر و ذلیل که انسانی است با رذایل نفسانی به نام هیتلر حتی نتوانسته ذرهای را به عنوان برکت زندگی برداشت کند و اینها همه به قدرت استنتاج لنی ریفنشتال برمیگردد و استادی او را در روایت تصویری ناب به مدد نشانه های پرمحتوا و پرمعنی به اثبات میرساند).
همچنین در نوع روایت تصویری «پیروزی اراده» اکثرا سهم فرعیات (اعم از اشیا و مردم) از اصل بیشتر است. طبیعی است که عوامل رده بالای امور تبلیغی گوبلز به دستور خود وی، لنی را تحت فشار گذارده بودند که در اکثریت نماها هیتلر در راس یا در مرکز جمعیت باشد؛ اما او که به عنوان ناظر اصلی و ارشد طراحی شروع و پایان کنگره حزب را انجام داده بود، به شیوه سینمایی آن هم در ژانر مستند چنان خلاقانه عکس این خواسته را انجام داد که بیش از پیش زیرکی و فطانت او را می توانیم درک کنیم .
وقتی هیتلر به همراه افسران و اعضای رده بالای حزب در خیابان حرکت میکند، حرکت سیال دوربین در پایان چرخش خود به روی مردم میایستد. این روند در اکثر صحنهها اصلا به یک قاعده کلی تبدیل شده است . شاید یکی از بهترین مثال برای این نوع حرکت دوربین، صحنهای باشد که هیتلر و همراهان به سمت مقبرههای کشته شدگان ارتش آلمان در جنگ جهانی اول میروند. در تمامی حرکتهای دوربین یا مردم و نوع رفتار سرد و خشک آنان در پس زمینه تصویر بوضوح نمایش داده میشود و یا این که پس از حرکت و چرخش دوربین از روی هیتلر و همراهانش ثبت تصویر به نشانهها و معماریها میپردازد و در آخر نیز به نمایش مردم ختم میشود.یعنی به هر حال مردم حاضر در صحنه و نشانهها و معماریها و نمادها غالبا بیشتر از آن گروه 200نفری نشان داده می شوند.
«پیروزی اراده» در طی 7روز و با بهره گیری از تلاشهای یک مدیر فیلمبرداری ارشد به نام «آلگایر» و 14فیلمبردار و 23دستیار آنها، ثبت و ضبط گردید و 28هزار مارک هزینه تولید آن برآورد شد. فیلم نیز در تاریخ 29مارس سال 1935 به نمایش گذاشته شد. پس از آن جوایزی که «پیروزی اراده» از آن خود کرد به ترتیب ، کسب جایزه ملی فیلم آلمان در همان سال ، مدال طلای جشنواره ونیز در سال بعد از آن و کسب جایزه بزرگ نمایشگاه جهانی پاریس در سال 1937 بوده است .
Jürgen Trimborn* :Leni Riefenstahl: A Life/2003
نظر شما