قطع ناگهانی ارتباط فرد با محیط کار و این احساس که «دیگر پیر شدهام و به هیچ دردی نمیخورم» در کنار عوامل دیگر، زمینه را برای بروز افسردگی فراهم میکند؛ عواملی مثل بالا رفتن سن که به طور طبیعی احتمال بروز افسردگی را بالا میبرد، سابقه خانوادگی و نیز حمایتهای خانواده پس از بازنشستگی فرد.
اما این بار هشدار محققان به نوع دیگری است. آنها میگویند بسیاری از بازنشستگیهای پیش از موعد که به درخواست خود فرد صورت میگیرد، ریشه در اختلال روانی افسردگی در او دارد؛ به این معنی که افسردگی، عامل و دلیل درخواست بازنشستگی پیش از موعد فرد بوده است.
این نتایج، از بررسی سابقه کار و نیز وضعیت روانپزشکی 3 هزار فرد 53 تا 58 ساله، در 48 ایالت آمریکا، برای مدت 8 سال، به دست آمده است.
به گزارش HealthDay News، این محققان، در دانشگاه پنسیلوانیا، توضیح میدهند که چنین نتایجی نشان میدهد که نه افراد و نه سیستمهای بهداشتی، آن قدر هوشیار نیستند که با بروز اولین علائم افسردگی، فرد را به سمت مراجعه، درمان و حل مشکل هدایت کنند؛ در حالی که شیوع این بیماری روانپزشکی، بسیار بیشتر از آنچیزی است که آمارها نشان میدهد.
به گفته کارشناسان، از هر 10 بزرگسال، یک نفر میتواند درجاتی از افسردگی یا اختلالات نزدیک به آن را داشته باشد که عدد بسیار بالایی محسوب میشود.
البته این نتایج، چندان هم در دنیای تحقیقات پزشکی بیسابقه نیست. به طور مثال، چندی پیش در فنلاند مطالعهای انجام شد که نشان میداد افرادی که بیماری افسردگی را تجربه میکنند، احتمال بیشتری دارد که خودشان را زودتر از موعد بازنشسته کنند.
انتشار این نتایج در نشریه «تحقیقات خدمات بهداشتی» در این کشور، موجب شد که سیستم بهداشتی هوشیارتر شود و سعی کند خدمات روانپزشکیاش را برای افراد میانسال و سالمند، به خصوص در دوران پس از بازنشستگی، گسترش بیشتری دهد؛ به علائم اولیه بیماری در این سنین بیشتر توجه نشان دهد و افراد را ترغیب کند در صورت بروز این علائم، هرچه زودتر برای درمان مراجعه کنند.
این اقدام باعث شد بسیاری از موارد تشخیص داده نشده بیماری شناسایی شود و اقدامات لازم برای رهایی بیماران از این بیماری صورت گیرد.
روانپزشکان هشدار میدهند بیماری افسردگی، اگر در دوران اشتغال فرد اتفاق بیفتد، میتواند بازدهی و بهرهوری فرد را در محیط کارش به شدت پایین بیاورد و اگر در دوران بازنشستگی اتفاق بیفتد، یا قبل از آن شروع شده باشد و در این دوران هم بدون هیچ درمانی ادامه پیدا کند؛ میتواند کیفیت زندگی فرد را به شدت مختل و اوضاع را بسیار پیچیدهتر از قبل کند.
به این ترتیب که فرد افسرده انگیزهای برای ادامه کار ندارد و به جای این که برای تشخیص بموقع بیماری مراجعه کند و برای درمان آن تلاش کند، از دیگران فاصله میگیرد و به این ترتیب به جای این که مشکل حل شود، وخامت و پیچیدگی آن بیشتر و بیشتر میشود.
کاهش انگیزههای فرد برای حضور در اجتماع و فعالیت، بیخوابی، بیحوصلگی، بیاشتهایی، کاهش توانایی فرد برای برقراری ارتباط با سایرین و همکاران، احساس گناه، غم و خستگی، همه و همه از علائم بیماری افسردگی هستند که درصد زیادی از آنها، با روشهای درمانی گوناگون، از رواندرمانی فردی و گروهدرمانی گرفته تا روشهای دارویی، میتواند به خوبی درمان شود.