نیل طولانیترین رود جهان است، که از میان 5 کشور گذشته و هر کدام یک نام جداگانه دارد. نیل نام این رودخانه در مصب آن یعنی مصر است که ما به ازای آن در ایران رود کرخه است.
میسیسیپی رود قابل کشتیرانی جنوب آمریکا، موجد سبک خاصی از داستاننویسی این کشور بوده، که ستارههای شاخص آن همینگوی و فالکنر هستند.
کارون، تنها رود قابل کشتیرانی جنوب ایران نیز بستر فرهنگی مکتب داستاننویسی جنوب ایران با ستارههای شاخصی همچون احمد محمود و ناصر تقوایی است (تقوایی در ابتدا به عنوان داستاننویسی به سبک همینگوی چهره شد و بعد به عالم سینما رفت.)
آمازون پرآبترین رود جهان نیز که از کوهستانها به جنگلهای انبوه فرود آمده و با بستری بسیار عریض درست بعداز جنگلها به دریا میرسد، در ایران مابهازایی همچون سپیدرود دارد که از فراز محل تلاقی 2 کوهستان زاگرس و البرز به جنگلهای انبوه غرب گیلان فرود آمده و در بستری چندگانه عریض در اندک فاصلهای بعداز جنگل تن به خزر میسپارد.
البته بنا به دلایل بسیاری کرخه مابهازای دقیقتر و کاملتری برای نمونه جهانی خود، یعنی نیل است. هر دو ... بخش مسیر خود از بیابانهای بیانتها و وسیع میگذرند. سرزمینهایی تفتیده را سیراب میکنند و نامهای مختلفی دارند که، نسبت به فرهنگ و زبان مردم بومی مناطقی که از زادبومهای آنها گذر میکنند.
با این همه، کرخه هرگز رودی به تأثیرگذاری نیل نبوده است. عجیب است که در کشوری که میزان نزولات جوی آن کمتر از یک سوم متوسط جهانی است، اساساً رودخانهها تأثیرات محیطی و فرهنگی محدودتری نسبت به دیگر مناطق جهان دارند.
دانوب در اروپا، یانگ تسه کیانگ در چین، گنگ در هند، میسیسیپی در آمریکا، ولگا و دن در روسیه، سن در فرانسه، تایمز در انگلیس، نیجر در غرب آفریقا و البته نیل در مصر رودخانههای مشهوری هستند که آنچنان با فرهنگ محیطهای بومی پیرامون خود درآمیختهاند که به جرأت میتوان گفت غالباً به عنوان نماد آن به شمار میآیند.
اما رودخانهای دائمی همچون کرخه در شکلگیری چشمانداز اجتماعی و فرهنگی سرزمینی همچون خوزستان حداقل تأثیر را دارد و انگار فقط به کار آن میآید که انبوهی آب شیرین، دیریاب و پربها را بیدریغ از اراضی تشنه مابه شورستان خلیجفارس روانه کند.
شاید نیاکان ما توان خود برای بسط دانش و فن در حوزه «آب» را عمدتاً درشیوههای استحصال و استخراج آبهای زیرزمینی و نحوه انتقال آن متمرکز کردهاند، که نمونه آن قنات و کاریز و آبخوانداری و... است.
اما شاید سهم گزارههایش گفته، خود تأکیدی باشد بر اینکه در فرهنگ توسعه مردم ایران عادت کردهاند که مؤلفههای طبیعی را نادیده بینگارند. وگرنه میبایست که کرخه بتواند به تنهایی عاملی باشد برای رونق خوزستان، که با انبوه چاههای نفتش هماکنون سیمایی نابسامان و فقرزده دارد.