ساعت 11 دوشنبه شب گذشته، مأموران جنایی پلیس آگاهی کرج اجساد خونین 2 مرد را در جاده خوشنام ماهدشت پیدا کردند.
در حالی که نخستین معاینات پزشکی نشان میداد که یکی از مردان جوان قبل از رسیدن مأموران پلیس جان باخته، عملیات نجات مجروح دیگر حادثه آغاز شد.
لحظاتی بعد در جریان تحقیقات پلیسی، یکی از شاهدان به کارآگاهان گفت: ضارب که مرد جوانی بود پس از آنکه در داخل خودروی زانتیایی که یکی از2 مجروح حادثه، راننده آن بود با راننده و سرنشین عقب خودرو درگیر شد و آنها را با چاقو مجروح کرد و پس از پرت کردن اجساد نیمه جان آنها، با خودروی زانتیا از محل گریخت.
با آغاز طرح مهار برای شناسایی خودرو 3ساعت بعد خودروی بدون سرنشین در حالی که پنچر شده بود در میدان کرج پیدا شد.
خرید لباس با پیراهن خونی
با پیدا شدن خودرو ، به دستور سردار زارعی، فرمانده انتظامی استان تهران منطقه تحتکنترل پلیسی قرار گرفت تا اینکه ساعت 8 صبح دیروز، ماموران دریافتند جوان ناشناسی با لباس خونین به یک بوتیک در میدان کرج رفته است.
با دستگیری مرد جوان در این بوتیک، وی با اعتراف به جنایت در توضیح انگیزه خود گفت: من از مزدوران یک قاچاقچی افغانی به نام عسلخان هستم؛ او یک سال قبل با یک قاچاقچی ایرانی به نام محمود معامله سنگین موادمخدر انجام داد، اما قاچاقچی ایرانی پول او را بالا کشیدو ناپدید شد.
اما عسلخان که یک قاچاقچی سنگدل است او را پیدا کرد و پس از انتقالش به خاک افغانستان وی را به گروگان گرفت.
بعد از 6 ماه گروگانگیری، محمود بهدنبال توافقی آزاد شد، اما قرار شد بهجای موادمخدری که از عسلخان بالا کشیده بود به او هروئین بدهد.
بعد از این توافق، عسل خان ازمن و 3 دستیار دیگر خود خواست برای تحویل گرفتن مواد به سر قراری با محمود برویم.
وقتی به محل قرار در فردیس کرج رسیدیم من به تنهایی برای امتحان مواد و تحویل گرفتن آن به سمت خودروی محمود و همدستانش رفته و روی صندلی عقب نشستم و خودرو به سرعت به راه افتاد .
به نزدیکی جاده خوشنام ماهدشت رسیده بودیم که محمود با تهدید اسلحه سرم را زیر صندلی برد و در همان زمان بود که متوجه شدم آنها قرار بوده به جای هروئین به من نمک تحویل دهند.
در حالی که به شدت عصبانی شده بودم با چاقویی که همراه داشتم به محمود و راننده حمله ور شدم و در حالی که فکرمی کردم هر دویشان جان باختهاند آنها را از خودرو بیرون انداختم و فرار کردم.