آنچه از پی میآید گزیدهای از بخشهای مهم این گفتوگوست.
رئیس جمهور ایران هفته گذشته در نیویورک بار دیگر بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای کشورش تأکید کرد.
- اطلاعات غرب از این برنامه هستهای تا چه اندازه است؟
اطلاعات آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در اینباره بسیار زیاد است اما این اطلاعات نادیده گرفته میشود. در این گزارشها آمده است ایران اعلام کرده اورانیوم را تا 4 درصد غنی کرده که این میزان برای مصارف صلحآمیز توجیهپذیر است.
واقعیت این است که همه میدانیم ایران حتی آنچه را که ادعا میکند عملی نکردهاست چه برسد به اینکه درپی غنیسازی 80 درصد اورانیوم باشد تا با آن بمب بسازد.
آمریکا و اسرائیل قصد دارند توجهات را به بدترین سناریوی ممکن درباره برنامه هستهای ایران جلب کنند، اما تاکنون هیچکس از مدارک مورد نیاز برای اثبات ادعای خود و حمله محدود احتمالی به تأسیسات هستهای ایران را ارائه ندادهاند.
- پس از عراق؟ آیا دلایل راهبردی برای حضور اینچنینی در خاورمیانه وجود دارد؟
نه بههیچوجه. بوش معتقد است در حال تبیین دموکراسی در منطقه است. وی به لزوم بازسازی خاورمیانه باور دارد که آنرا تبدیل به یک الگو کند.
فکر میکنم با وجود مشاورانی همچون هنری کیسینجر که بهراحتی آب خوردن دروغ میگویند این روند ادامه خواهد داشت.
این افراد فکر میکنند کاری خارقالعاده و منحصربهفرد انجام میدهند!
بسیاری در آمریکا بر این باورند حضور نظامی، مهمترین عامل در تعمیق بحران عراق است.
- یا کسی در کاخ سفید به این حرفها گوش میدهد؟
خیر. رئیس جمهوری همچنان درباره طرح افزایش نیرو و موفقیت آن حرف میزند. همه میدانیم این طرح تنها بهانهای برای افزایش حضور نظامی در عراق و خاورمیانه بود. ما درواقع منطقه را بالکانیزه کردیم و بین سنی و شیعه دیوار کشیدیم.
- طرح نظامی افزایش نیرو چه درسهایی برای ما داشت؟
این طرح به بیان دیگر به این معنی است که رئیس جمهوری پاکسازی قومی را پذیرفته است. چه درمورد آن حرف بزند یا خیر. به هر حال این طرح پاکسازی قومی – فرقهای را تعقیب میکند.
زمانی که بوش در ژانویه 2007 برای نخستینبار این طرح را مطرح و از آن بهعنوان راهبردی برای نزدیک کردن سنی و شیعه در عراق یاد کرد اما فکر میکنم وی اکنون فهمیده است این طرح به پاکسازی و جداسازی قومی درعراق انجامید.
4 سال است درگیر جنگی هستیم که به نظر میرسد پایانی فاجعهآمیز دارد.
- مقایسه این جنگ با جنگ ویتنام تا چه اندازه درست خواهد بود؟
این جنگ از آنجا با جنگ ویتنام مشابه است که آمریکا در هر دوی آنها درگیر جنگی چریکی بود، بدون آنکه از فرهنگ آن مطلع باشد.
جنگ ویتنام و عراق بهدلیل مخالفتهای شدید کنگره و افکار عمومی بههیچوجه قابل دفاع نیستند.
- اگر جنگ عراق با شکست آمریکا پایان یابد، آیا تبعات منفی آن بهاندازه جنگ ویتنام خواهد بود؟
بسیار بدتر از آن. جنگ ویتنام از یک اشتباه تاکتیکی ناشی میشد اما این جنگ اشتباهی راهبردی است.
لطمههای فرهنگی چنین اشتباهی قابل جبران نیست. اما مطمئن باشید همیشه راهی برای منطقی جلوه دادن اشتباهات وجود دارد.
جای نگرانی نیست باید در انتظار جنگ احمقانه دیگری در یکی دو دهه آینده بود، چون اساسا «یادگیری جایی در سیاست ندارد».