به همین منظور این 3 مفهوم و پیوند آنها با هم را بیشتر بررسی میکنیم.
طبیعت و فرهنگ
رابطه میان فرهنگ و محیط اطراف از بسیاری از جهات اهمیت دارد.زیرا تاثیر محیط زیست ماست که فرهنگ ما بر ما اثر میکند.محیط زیست ما به قالب فرهنگ ما در میآید و به عکس.
اقلیم و منابع طبیعی به گونههای مختلف در تجربیات و ارزشهای فردی و اجتماعی اثر میگذارد. به قول آرتور پوپ، رابطه متقابل بین اقلیم و زمین از یکسو و فرهنگ از سوی دیگر، هرچه و به هر کیفیت که باشد به طور قطع تنها یک رابطه ساده علت و معلولی نیست.
هسته اولیه فرهنگ،نیازهای ابتدایی انسان برای ادامه زندگی بوده است و هرگاه گروهی به شکلی همگن،در محیط زیستی مشترک ـ با استفاده از امکانات محیط ـ به این نیازها پاسخ گویند، فرهنگی خاص جامعه خود به وجود میآورند که وجه تمایز آنها از سایر جوامع و فرهنگها قرار میگیرد.از طرفی مشخصه هر تمدن و فرهنگی، جلوهای است که توانسته به محیط زیست بدهد.
طبیعت و توسعه
در رابطه با توسعه باید به این امر دقت کنیم که امروزه بخش وسیع و مهمی از زمین در حال تبدیل شدن به شهرهاست.در این راستا حل تمام مسائل مربوط به طبیعت و محیط زیست بسیار دشوار است.
مباحث فنی، مالی، محیط زیستی و آگاهی دادن به مردم از جمله دشواریهای تقابل محیط زیست و توسعه به شمار میروند. تاکنون معماران و شهرسازان و نیز جامعه بدون نگرانی زیاد از نتیجه دخالت خود بر محیط زیست، هرطور میل داشتند عمل میکردند.
اما تکامل جامعه تکنولوژی این وضع را تغییر داده است و امروزه کوچکترین دخالت،باید بر حسب مجموع زمینههایی که دخالت در آنها صورت میگیرد، مورد توجه واقعشود.
امروزه مشاهده میشود که مسائل محیط مادی فقط نتیجه فقدان برنامهریزی و آزادی عمل نیستند، در جایی هم که رشد شهری یا منطقهای تابع برنامه است(نظیر شهرهای جدید و مجموعههای بزرگ مسکونی در حاشیه شهرها)این مسائل وجود دارند.
ما اکنون یک دوره بحران محیط زیست عمومی را میگذرانیم که خطری برای پیشرفت بشر و حتی برای بقای بشریت تلقی میشود.به نظر میرسد که باید در سایه آموزش، مردم را از خطرات وضع پیش آمده آگاه کرد. در حقیقت یک بار دیگر باید معنای محیط زیست، فرهنگ و توسعه یادآوری و بازآموزی شود.
فراموش نکنیم که به دلیل جهانی بودن بحران محیط زیست، راهحل آن نیز باید جنبه جهانی و بینالملل داشته باشد و اگر توسعه پایدار را به عنوان تنها راهحل بحران جهانی محیط زیست بپذیریم، به این نتیجه خواهیم رسید که جامعه بینالملل ناگزیر از پذیرفتن توسعه پایدار به عنوان یک اصل است.