كمك به ديگران ميتواند بسيار وسيع باشد، از بلند شدن براي نشستن سالمندي كه توانايي ايستادن در اتوبوس را ندارد تا گذشتن از جان خود و نجات ديگران، هر كدام حس خاص خودشان را دارند اما اينكه كسي از جان خود بتواند بگذرد، حتما روح بزرگي ميخواهد. تصورش را كنيد خداي ناكرده كسي در يك تصادف آسيب ببيند يا در كوه روي برفها افتاده باشد و به هيچ شكلي نتوان به او كمك كرد. گذشت هر ثانيه، آن فرد را به مرگ نزديك و نزديكتر ميكند، آن موقع است كه هليكوپتر امداد ميتواند باعث معجزه شود تا به خواست خدا حيات ادامه پيدا كند. اما آنهايي كه براي نجات با هليكوپتر به محل سانحه ميروند، خودشان هم در خطر هستند چون نتيجه پرواز، با وجود درنظر گرفتن تمام تدابير، هميشه قابل پيشبيني نيست.«محمد تقي بيات» متولد سال1363 و مهندس پرواز هليكوپتر امداد جمعيت هلالاحمر است. با وجود سن كم، حدود 8سال است كه به همراه همكارانش جان افراد زيادي را نجات داده است. به مناسبت روز جهاني صليبسرخ و هلالاحمر با او همراه شديم.
- رسيدن به آرزوهاي كودكي
همه افراد وقتي كودك هستند، بهكار خاصي علاقه دارند. برخي از افراد بهدنبال علاقههايشان ميروند و آنها را به واقعيت تبديل ميكنند و برخي ديگر علايق و رؤياهاي كودكانه خود را به فراموشي ميسپارند. مهندس محمد تقي بيات جزو گروه اول است كه رؤياي كودكياش را به واقعيت تبديل كرده است، او ميگويد: «هميشه از زمان كودكي علاقه زيادي به پرواز داشتم. براي همين وقتي كمي سنم بيشتر شد، تصميم گرفتم در اين رشته ادامه تحصيل بدهم. براي اينكه بتوانم به آرزوي خود برسم، به هنرستان هوانوردي رفتم و مشغول به تحصيل شدم. بعد از اينكه تحصيلاتم در هنرستان به اتمام رسيد تصميم گرفتم در دانشگاه سماپران، رشته خلباني را دنبال كنم اما بهدليل هزينههاي بالايي كه اين رشته داشت نتوانستم آن را انتخاب كنم. نتيجه اينكه مهندسيپرواز را انتخاب كردم چون هزينه كمتري به نسبت رشته خلباني داشت. تحصيل در رشته مهندسي پرواز حدود 2سال طول كشيد و چون به هواپيما خيلي علاقه داشتم، 2سال هم در رشته مهندسي تعمير و نگهداري هواپيما تحصيل كردم. علاقهام به پرواز به قدري زياد بود كه در نهايت در رشته مهندسي هوا و فضا نيز تحصيل كردم كه همزمان با آن كار هم ميكردم. البته براي اينكه بتوانم در رشته مهندسي پرواز كار كنم، بايد يكسري آزمون را پشت سر ميگذاشتم. ابتدا در يك آزمون كه زيرنظر وزارت علوم برگزار ميشد شركت كردم، سپس آزمون سازمان هواپيمايي را پشت سرگذاشتم و در نهايت آزمون ديگري دادم كه به آن تايپ ميگويند. آزمون تايپ در واقع براي اين انجام ميشود كه نوع وسيله پروازي مشخص شود. من ميتوانستم هم مهندسي پرواز هليكوپتر و هم مهندسي پرواز هواپيما را در اين آزمون انتخاب كنم كه ترجيح دادم مهندسي پرواز هليكوپتر را انتخاب كنم چون از نظرم، هليكوپتر حس پرواز را بيشترميتواند به آدم منتقل كند. وقتي اين آزمونها را با موفقيت پشت سر گذاشتم، بايد به روسيه (سنپترزبورگ) ميرفتم تا دوره سيمولاتور (شبيه ساز پرواز) را پشت سر بگذارم و مهارتهاي لازم را براي پرواز واقعي كسب كنم. بعد از همه اين كارها، بالاخره موفق شدم مهندس پرواز هليكوپتر ميل171 (MIL) شوم و الان در حدود 8سال است كه مهندس پرواز هليكوپتر امداد هلالاحمر هستم».
- استرس وصفناپذير!
برخي از مشاغل خطرات خاص خودشان را دارند و به همين دليل جزو مشاغل پراسترس محسوب ميشوند. پرواز هم از آن دست كارهايي است كه براي خودش كلي خطر و استرس را به همراه دارد. حالا اگر پرواز با هليكوپتر امداد باشد كه اين مسئله دوصدچندان خواهد شد. مهندس بيات در اينباره چنين ميگويد:«استرسي كه ما در اين شغل تجربه ميكنيم فراتر از حد تصور است و نميتوان به راحتي آن را توصيف كرد. وارد شدن به كوهستان، آن هم با يك هليكوپتر 25متري، استرس مخصوص بهخودش را دارد حالا وقتي نجات يك انسان هم در ميان باشد و بخواهي او را وارد هليكوپتر كني، اين استرس تشديد خواهد شد. اما در پرواز، يك مسئله مهم را بايد درنظر داشت؛ يكي كنترل استرس تا جاي ممكن و ديگري رفتار براساس آموزشهاي قبلي. اگر تيم پروازي نتوانند براساس اين دو عمل كنند، استرس ميتواند منجر به خطا، حادثه و در نهايت مرگ تيم پروازي، امدادگران و مصدومان شود. تيم پروازي بايد با يكديگر هماهنگ باشند و اين تيم از خلبان يك، خلبان 2، مهندس پرواز و مهندس زميني تشكيل شده و مسئوليت پروازها هم بر عهده خلبان است».
- هميشه در سفر
شايد خيلي از افراد تصور كنند كه دائم به سفر رفتن ميتواند خيلي جذاب باشد ولي واقعيت اين است كه سفر رفتن، آن هم در قالب كار، مشكلات خاص خودش را دارد و گاهي با خستگي همراه است؛ « هر كاري سختيها و خستگيهاي خاص خودش را دارد. دوري از خانواده بسيار سخت است اما با وجود اين بازهم بايد بهكار ادامه داد و اين مسئله هيچ وقت دليلي براي توقفم در مسيري كه قرار گرفتهام نبوده است. خستگي هيچ وقت باعث نشده كه بخواهم شغلم را كنار بگذارم، پرواز هيچ وقت براي من تكراري نخواهد شد و هميشه جذاب است.»
- جدال با طبيعت
طبيعت به همان اندازه كه زيباست، ميتواند خطرساز هم باشد. بسياري از افرادي كه به كوه ميروند با وجود ديدن آموزشهاي لازم باز هم دچار سانحه ميشوند. وقتي سانحهاي در كوه اتفاق ميافتد و جان افراد در خطر است، هيچچيز مثل يك هليكوپتر امداد نميتواند به نجات جان افراد كمك كند. مهندسبيات در كارنامه كاري خودش نجات جان صخرهنورداني را دارد كه در علمكوه دچار يخزدگي شده بودند. او به همراه تيم پروازي توانستند در شرايط نامساعدي كه قبلا هليكوپترهاي ديگر سقوط كرده بودند، جان صخرهنوردان را نجات بدهند. او ميگويد: «آن موقع در تهران مستقر بوديم كه به ما اعلام كردند 2نفر صخرهنورد در ديواره كوه گير افتادهاند و نميتوانند كاري كنند. پرواز به سمت علمكوه كه ارتفاع بسيار زيادي دارد، آغاز شد. بهدليل آب و هواي نامساعد مسير پرواز، مجبور شديم در كلاردشت بمانيم و روز بعد كه شرايط مساعد شد، پرواز ادامه پيدا كرد و به سمت علم كوه رفتيم. وقتي به علم كوه رسيديم، شرايط جوي به قدري نامساعد بود كه در ابتدا به چند متري زمين نزديك شديم و سپس به سختي، رو به باد با هليكوپتر نشستيم تا امدادگران بروند و 2نفر را بالا بياورند و سوار هليكوپتر كنند. نشستن در چنين ارتفاعي با هليكوپتر امداد 171 (MIL) كه وزن بسيار زيادي دارد تا آن زمان بيسابقه بود، بعد از نجات آن 2 نفر به كلاردشت بازگشتيم و همهچيز به خوبي و موفقيت تمام شد».
- روحيه كمك از كجا ميآيد؟
اينكه فردي بتواند از جان خود بگذرد و جان افراد ديگر را نجات بدهد، ويژگي خاصي است كه برخي از افراد مثل مهندس بيات دارند. اينكه چنين ويژگياي از كجا در او ايجاد شده است را بايد از خودش پرسيد؛ «مسلما روحيه كمك به همنوع، در هر انساني بهصورت ذاتي وجود دارد ولي وقتي خدا به تو اين لطف را ميكند تا در شرايطي قرار بگيري كه توانايي كمك به انسانهاي ديگر را داشته باشي، خودبهخود اين روحيه هم تقويت ميشود. اين روحيه باعث ميشود كه باز هم ادامه بدهي و براي كمك رساني به ديگران ريسك كني. وقتي جان يك مصدوم، كسي كه در آستانه مرگ است نجات داده ميشود و با چشمهايش به نوعي تشكر ميكند، انگيزه كمك در چنين شرايطي چندين برابرميشود».
- اتفاقات تلخ در كنار اتفاقات شيرين
هميشه عملياتهاي امداد و نجات خوشايند نيستند و خيليها تصور ميكنند كه اتفاقات تلخ براي افرادي كه در كار امداد و نجات فعاليت ميكنند عادي ميشود درحاليكه واقعيت چيز ديگري است و اين دسته از افراد حتي بايد تلاش كنند تا حوادث تلخ روي زندگي آنها تأثير سوء نگذارد. مهندس بيات ميگويد: «ديدن تصادف و جرح شايد طبيعي بهنظر برسد ولي ديدن ناراحتي مردم برايم ناراحتكننده و دلخراش است. تأثير اتفاقات تلخ و دلخراش روي زندگي اجتنابناپذير است اما از طرفي حس كمك به همنوع و تأثير مثبت آن روي زندگي دوچندان است و همين مسئله باعث ميشود كه تأثيرات سوءسوانح، به حداقل برسد».
- ميروي كه بازگردي
با وجود آموزشهايي كه به تيم پروازي داده ميشود، بازهم احتمال حادثه و سفر بيبازگشت، وجود دارد چون امداد هوايي هميشه قابلپيشبيني نيست و تمام افرادي كه در اين شغل فعاليت ميكنند اين مسئله را ميدانند و آن را پذيرفتهاند. مهندس بيات درباره نگاهش به اين موضوع ميگويد: «وقتي براي نجات ديگران ميروم، به اين فكر نميكنم كه برنميگردم بلكه به اين مسئله فكر ميكنم كه ميتوانم چند نفر را بازگردانم».
- كمك به حادثه ختم نميشود
خيلي از افراد تصور ميكنند كه كار هليكوپتر امداد به حوادث خلاصه ميشود درحاليكه هليكوپترهاي امداد هلالاحمر وظايف ديگري هم دارند؛ «تيم پروازي هليكوپتر امداد علاوه بر نجات جان افراد كارهاي ديگري هم انجام ميدهند؛ براي مثال كمكرساني در زمان سيل و زلزله و بردن آذوقه براي آسيب ديدگان بلاياي طبيعي از وظايف ديگر ما محسوب ميشود. خاموش كردن آتشسوزي جنگلها و انتقال پزشك به مناطق صعبالعبور و انتقال خانمهاي باردار به بيمارستان كه موقع وضعحمل آنهاست و در اين مناطق زندگي ميكنند، جزو وظايف ديگر ماست. كلا هر كاري كه از دستمان بربيايد براي مردم كشورمان انجام ميدهيم».
نظر شما