در خيابان كه راه ميرود، چشمش مدام در جستوجوي افرادي است كه زندگي با آنها سر ناسازگاري دارد و هر دري را ميزند تا مشكلات آنها را حل كند. زينب جعفري تنها 34سال سن دارد اما مدت زيادي است كه كارهاي خير انجام ميدهد و كمتر كسي است كه در منطقه 12 او را نشناسد. با رسيدن ماه مبارك رمضان، خانم جعفري و همكارانش برنامههاي خاصي براي اهالي منطقه و نيازمندان دارند.
- ارثيه ارزشمند فاميلي
راه و رسم كمك كردن براي زينب جعفري، ناآشنا نبود. درحقيقت كمك كردن و كارهاي خير، ارثيه خانوادگياش است؛ از پدر به برادرها و او رسيده است، براي همين زماني كه عزمش را جزم كرد تا به كمك اهالي محل برود، نهتنها كسي با او مخالف نبود بلكه همراهش نيز بودند. زينب از خانوادهاي متوسط بود؛ خانوادهاي اهل همان حوالي. او ساكن امامزادهيحيي است. اصلا يكي از دلايلي كه تصميم گرفت حواسش به نيازمندان باشد، زندگي در بافت شهرياي بود كه نياز در آن بهوضوح به چشم ميآمد.
او ميگويد: كارشناسيام را در رشته علوم اجتماعي گرفتم و بهعنوان معلم دانشآموزان افاغنه مشغول به تدريس شدم. آن موقع يعني سال 82، به دانشآموزان سال اول و دوم درس ميدادم. بعد از مدتي سلامتيار و بعد از آن مسئول خانهمحله شدم و بعد هم مدير سراي محله امامزادهيحيي. ديماه 94 بود كه مديريت سراي محله سنگلج بر عهده من گذاشته شد و تا الان هم در همانجا مشغول بهكار هستم. او طي اين مدت با 10نفر از دوستانش گروهي را تشكيل دادند؛ گروهي كاملا دوستانه و خيّرانه. هر كسي كه در اين گروه قدم گذاشت براي اين بود كه به نيازمندان اين منطقه كمك كند. جعفري ميگويد: مثلا يكي از افراد گروه كه در كارخانه كناف است، بهطور مجاني كناف در اختيار افراد قرار ميدهد. يكي از افراد گروه، چرخ خياطي در اختيارمان قرار داد و ديگري در جستوجوي تهيه خانه براي فرد نيازمند است. بالاخره هر كسي كاري انجام ميدهد و با كمك همديگر موفق شدهايم تا اينجا برسيم.
- خط قرمزي براي كمك نيست
زينب و دوستانش در سراي محله سنگلج كارهاي زيادي انجام دادهاند؛ از خريد لوازمالتحرير گرفته تا خرج درمان و شيميدرماني. ميگويد: كارگاههاي آموزشي، كارآفريني، كلاسهاي آموزشي و... كارهايي است كه در سراي محله انجام ميدهيم. بيشتر كارهاي ما در رابطه با زنان بدسرپرست و بيسرپرست و كودكان است. توليدي پوشاك، آرايشگاه مخصوص زنانه و... كارآفرينيهايي است كه در سراي محله صورت گرفته است؛ مثلا خانم ميانسالي ترشي و مربا و سبزي ميفروشد. ما بين دوست و آشنا براي اين محصولات مشتري پيدا ميكنيم. در رابطه با كارگاههاي توليديمان، كساني كه نياز بهكار دارند را ميپذيريم و به آنها آموزش ميدهيم. بعد از 2هفته آموزش از آنها تست ميگيريم و درصورتي كه كار را بلد شده باشند، پاي چرخ مينشينند و خياطي ميكنند. توليداتشان هم مشتري دارد و آنها را به فروش ميرسانند.
اما كارهاي سراي سنگلج به اينها محدود نميشود و خط قرمز ندارد. اين گروه براي كمككردن دست به هر كاري ميزنند تا بتوانند انساني را نجات دهند. زينب ميگويد: چند سال پيش درحال عبور از خيابان بودم كه پيرزني را ديدم كه كودكي 2ساله را در آغوش گرفته و گدايي ميكند. كودك، مادرش در زندان بود و پدر نداشت. از پيرزن خواستم نوهاش را هر روز به محله بياورد و بعد از انجام كارش او را با خود ببرد. حالا آن كودك دوم دبستان است و هنوز هم او را تحت سرپرستي قرار دادهايم. اما اين كودك تنها كودكي نيست كه ما به او كمك كردهايم. من بچهاي دارم كه الان دانشجوي ممتاز دانشگاه است و زماني كه نزد من آمد دوم راهنمايي بود. تمام بچههاي سراي محله مرا مامان صدا ميكنند.
- قلكهاي سبز
پدرام يكي ديگر از كودكاني است كه اين گروه تحت سرپرستي قرار داده است؛ پسر 7سالهاي كه بيماري نادري دارد و 40ميليون تومان هزينه درمانش است. مادر پدرام باردار است و پدرش ديسك كمر دارد و با فرز پايش را بريده است. خانوادهاش محلي براي سكونت نداشتند و خيرين اين محله دست بهدست هم دادند و خانهاي براي آنها اجاره كردند. حالا هرماه حدود يكميليون و 500هزار تومان براي پدارم و خانوادهاش درنظر گرفتهاند. اين پول شامل هزينه پوشك، اجاره خانه و... خانواده پدرام است.
ميگويد: هزينه شيميدرماني 3كودك، كمك تحصيل چند دانشجو، هزينه انسولين چند بيمار ديابتي، هزينه زندگي پسربچهاي كه مادر ندارد و پدرش شيشهاي است و پسرك براي فرار از سرما، گوشه خانهشان كاغذ آتش زده و تمام وسايل خانه محقرشان سوخته، دوبار عمل جراحي دختركي كه هيچكسي را ندارد و دهها مورد ديگر، كارهايي است كه انجام دادهايم. سراي محله براي شهرداري است اما براي درآمد، قلكهايي را درنظر گرفتهايم؛ قلكهاي سبز رنگي كه بين تمام خانوادهها پخش كردهايم. به همه گفتهايم هر چقدر دارند داخل قلكها بريزند، حتي اگر در يكماه تنها 10هزار تومان جمع شود. اين 10هزار تومانها يكدفعه ميشود 3ميليون و 4ميليون تومان. البته گاهي هم پول كم ميآوريم اما به هر حال پول جور ميشود، خدا بزرگ است.
سراي محله كار خاص ديگري كه انجام داده، برگزاري كلاسهاي كمك آموزشي براي تمامي سطوح تحصيلي است. دانشآموزان در تمام مقاطع بهصورت رايگان ميتوانند از كلاسهاي كمكآموزشي استفاده كنند.
- مهماني خدا
سراي محله سنگلج، ماه رمضان نيز برنامههاي خاصي دارد. كلاسهاي قرآني، آموزش احكام و تهيه سبد كالا و افطاري از كارهايي است كه آنها انجام ميدهند. ميگويد: در ايام ماه رمضان جزءخواني قرآن داريم. در كنار آن قرار است براي كودكان، مهد قرآن راهاندازي كنيم. از طرفي به بانوان آموزش احكام ميدهيم؛ البته افطاري براي خانوادههاي بيبضاعت را نبايد ناديده گرفت. ما در كنار تمام اين كارها سبد كالا هم توزيع ميكنيم. توزيع سبد كالا در عيد و ماه رمضان است. عيد امسال 150سبد كالا توزيع كرديم و تصور ميكنم ماه رمضان امسال حدود نيمي از اين تعداد را بين نيازمندان توزيع كنيم. مثلا خيريهاي ميخواست جايي را اجاره كند تا به نيازمندان افطاري بدهد، من گفتم چرا پول بخواهيم براي اجاره محل بدهيم، در سراي محله ما اين مراسم را بگيريد و هزينه آن را خرج نيازمندان كنيد.
اعضاي گروه كوچك زينب جعفري در تمام كمكهايي كه انجام ميدهند، قول نانوشته و غيررسمي بين هم گذاشتهاند كه بدون هيچ اما و اگر و بايد و نبايدي مدتهاست هر چهارشنبه آن را انجام ميدهند. آنها هر چهارشنبه پوشك و شيرخشك توزيع ميكنند. ميگويد: 9شب هر چهارشنبه راهي انبار گندم ميشويم و پوشك و شير خشك بين مردم پخش ميكنيم. هر كسي به وسع خودش و هر اندازهاي كه داشته باشد، با خودش پوشك و شيرخشك ميآورد. بعضيها هم خوراكي و آبميوه ميخرند و حدود ساعت 12شب برميگرديم. دختر خيّر ماجراي ما، آخرين حرفش اين است: وقتي ميروم خانه، حس سبكي دارم. وجدان درد ندارم.
- شما چه ميكنيد؟
شما براي همراهي با زينب جعفري چه ميكنيد؟ نظرات و پيشنهادهاي خود را به 30003344 پيامك كنيد يا با شماره تلفن 84321000 تماس بگيريد.
نظر شما