ستون فقراتي با انحناي غير طبيعي، قفسه سينه و فكي كه از حد معمول جلوتر است، پاهايي كه توان حركتشان نيست و نداشتن قدرت كنترل ادرار، مشكلاتي هستند كه پسرك از زماني كه چشم باز كرده تا الان به همراه دارد. هر چند مادر در دوران بارداري بارها و بارها به دكتر مراجعه كرده و سونوگرافيهاي متعددي انجام داده بود اما هيچ پزشكي تشخيص نداده بود پسركي كه چندماه ديگر به دنيا خواهد آمد، مجموعهاي از بيماريها را به همراه خواهد داشت؛ بيماريهايي كه نياز به درمان ميليوني دارند و درآمد يك كارگر روزمزد پاسخگوي آن نيست؛ پسركي كه بهخاطر نداشتن پول سرويس مدرسه، مادر در آغوشاش ميگيرد و به كلاس ششم دبستان ميبرد تا تنها خواسته پسرش را كه يادگيري است برآورده كند.
پسرك پشت نيمكت مدرسه نشسته است و با دقت آنچه معلم به زبان ميآورد را داخل دفترش مينويسد. تمام كلمات را مو به مو روي صفحه سفيد كاغذ پياده ميكند تا مبادا كلمهاي جا بماند و او قسمتي از درس آن روز را متوجه نشود. ميداند به خانه رفتن و كمك گرفتن از پدر و مادر بيفايده است. تحصيلات پايين والدينش يك طرف ماجراست و تغيير كتابهاي درسي طرف ديگر ماجرا، براي همين «كارو» در تمام درسهايش دقت به خرج ميدهد تا مبادا نكتهاي از دستش دربرود و او عقب بماند.
كارو، شاگرد نمونه استاني است و نمراتش از تمام بچههاي همسن و سالش پيشي گرفته است. اما پسرك تيزهوش ماجراي ما دردهاي زيادي دارد؛ دردهايي كه زندگي را نهتنها براي او بلكه براي خانوادهاش نيز مختل كرده است.
ثريا مطهرنيا، معلمي كه چند وقتي است با كارو آشنا شده و همراه پسر 12ساله است، ميگويد: «6ماه قبل، تيم پزشكي براي معاينه افراد نيازمند به بيجار آمدند و كارو يكي از بچههايي بود كه براي معاينه و درمان ثبتنام كرده بود. فك او جلو است و فرم عادي ندارد، به همين دليل نياز به عمل جراحي فك دارد».
- بيكاريهاي پدر و فقر خانواده
سرماي هواي زمستان سال گذشته به حدي رسيد كه خيلي از ساختوسازها متوقف شدند و خيلي از افرادي كه تصميم داشتند خانههايشان را از نو بسازند و برجهاي چند طبقه بنا كنند، منصرف شدند. به همين دليل كار هم ناياب شد و كارگرها كه كاري براي انجام دادن نداشتند، راهي خانههايشان شدند. پدر كارو هم يكي از آنهاست؛ مردي كه روزگارش با كارگري ميگذشت و حالا كميت زندگياش لنگ ميزند. اگر تنها غصهاش نداري براي تهيه خرج و مخارج روزانهاش بود، ميتوانست زندگياش را به هر زور و زحمتي كه هست بگذراند.
معلم كارو زن جواني است كه چندباري بهعنوان معلم نمونه كشوري شناخته شده و همواره دنبال بهبود شرايط دانشآموزان مناطق محروم و حل مشكلاتشان بوده است. مطهرنيا درباره كارو ميگويد: «خرج و مخارج نگهداري و درمان كارو كمر شكن است». بهخاطر مشكلات نخاعي كه كارو دارد، قدرت كنترل ادرار و مدفوعش را ندارد، به همين دليل مدام او را پوشك ميكنند.
مي گويد: «هزينه پوشك ماهانه كارو 400هزار تومان است و اين فقط هزينه پوشك او است». كارو نميتواند راه برود. يكي از پاهايش كمي حس دارد و تكان ميخورد اما پاي ديگرش اصلا تكان نميخورد، براي همين چند وقتي زخم بستر گرفت و خانوادهاش كلي هزينه كردند تا زخم بسترش درمان شود.
- آغوش مادر براي رفتن به مدرسه
كارو نميتواند تكان بخورد. صبحها مادر او را روي يك ويلچر معمولي ميگذارد و راهي مدرسه ميشود. با رسيدن به هر پل يا پله و سربالايي مادر به ناچار پسر 12ساله را در آغوش ميگيرد. ويلچر را با دستي كه آزاد است از پل عبور ميدهد و دوباره كارو روي صندلي چرخدار معمولياش كه هيچ تناسبي با اندامش ندارد جاي ميگيرد. به مدرسه كه ميرسند، مادر او را براي چندمين بار به آغوش ميكشد، وارد كلاس ميشود و روي نيمكت مدرسه ميگذارد.
معلم بيجاري ميگويد: «حدود 6تا 7ساعتي كه كارو در مدرسه است، روي نيمكتش حبس است. او نميتواند هيچ تكاني بخورد، براي همين تمام طول مدتي كه در مدرسه است، روي صندلي نشسته و همين مسئله هم باعث ميشود زخم بستر او عود كند. تصورش خيلي سخت است كه بيش از نيمي از روز، حتي زنگهاي تفريح، پسر 12ساله روي نيمكت ميخكوب شده باشد و در شرايطي نميتواند ادرار خود را كنترل كند بايد چنين وضعيتي را حدود 7ساعت تحمل كند».
- شاگرد نمونه استان
اما نه انحناي بيش از حد كمر و نه بيحسي پاها، هيچ كدام مانعي نشد تا پسرك درس و مشق را رها كند. با آنكه روزهاي اول مدرسه، بودن در كلاس درس برايش سخت و مشكل بود و مادر تا 6ماه اول دبستان همراه او روي نيمكت كلاس مينشست تا پسرك به آنجا عادت كند اما كارو در درس و مشق از تمام بچههاي مدرسه پيشي گرفت.
مطهرنيا ميگويد: «كارو در استان شاگرد نمونه است، او عاشق مدرسه است. ضعف جسمياش هرگز در يادگيرياش تأثير نگذاشته و پسرك با تمام فقر و سختياي كه در زندگي ميكشد هميشه بهترين نمرات را داشته است.»
پسر 12ساله روزبهروز بزرگتر ميشود و بيماريهايش نيز با او بزرگ ميشوند. پاهاي كارو، ستون فقراتش و قفسه سينهاش، نياز به عمل جراحي دارند؛ عمل جراحيهايي كه بايد بهدست افراد مجرب و فوق تخصص انجام شود و هزينه اين عملها سرسام آور است. مطهرنيا ميگويد: «كارو حتما بايد عمل شود. با گروه پزشكي صحبتهايي شده و قرار است فك او عمل شود اما هزينه عمل قفسه سينه، ستون فقرات و پاهايش سنگينتر از آن است كه بتوان آن را برآورده كرد. هر ويزيتي كه كارو در تهران ميشود حدود 200تا 300هزار تومان است، هزينه محل اقامت، رفتوآمد و داروها بعد از عمل جراحي و...، تمام اينها به اضافه هزينه عملهاي جراحي پسر 12ساله، مبلغي است كه در وسع اين خانواده نميگنجد». مادر كارو هميشه ميگويد: «من دلم ميخواست كه كارو خواهر يا برادري داشته باشد اما هزينه زندگي و هزينه درمان و نگهداري كارو به قدري زياد است كه نميتوانم بچهدار شوم. دلم ميسوزد پسري با اين ضريبهوشي و توانايي نتواند پاهايش را تكان دهد، درحاليكه دكترها گفتهاند عمل جراحي موفقيتآميز خواهد بود و او ميتواند به مرور زمان و با درمانهاي بموقع راه برود.»
كارو با كلكيسيوني از بيماريها، در كنار پدري كه دستهاي پينه بستهاش از كار خالي است و مادري كه كمرش از بار زندگي خم شده است، روزهايش را ميگذراند. كاروي تيزهوش اين پرونده ميتواند پلههاي ترقي را طي كند و آينده درخشاني داشته باشد اگر بتواند بيماريهايش را تا حدودي درمان بخشد.
- شما چه ميكنيد؟
كارو دانش آموز ممتاز استاني از بيماريهاي مادرزادي سختي رنج ميبرد و بايد به زودي تحت عمل جراحي قرار بگيرد. شما براي كمك به او چه ميكنيد؟ نظرات و پيشنهادهاي خود را به 30003344 پيامك كنيد يا با شماره تلفن 84321000 تماس بگيريد.
نظر شما