پیچیده از آن جهت که ماجرا دارای ابعاد بینالمللی و اقتصادی گسترده بوده و تداوم و رسانهای ماندن آن میتواند به هزاران فرصت شغلی در محرومترین استانهای کشور لطمه بزند.
در زمینه بعد رسانهای این ماجرا توجه به یک نکته خاص ضروری است: متاسفانه در هفته گذشته چند بار عنوان شده که طولانیشدن ماجرا به دلیل شرایط خاص اجتماعی منطقه و نه مهارت فنی ربایندگان است.
این انگاره البته ممکن است فشار بر عوامل اجرایی درگیر با پرونده را کم کند، اما نه ماهیتا درست است و نه رسانهایشدن چنین تصوری سودی برای کشور دارد. نکته این است که تثبیت این انگاره بخش قابل توجهی از عرصه کشور را از فهرست مناطق توریستپذیر بینالمللی خارج میکند. (چون خشونت و گروگانگیری را در این منطقه به عنوان یک پدیده بومی و دارای ریشههای پایدار اجتماعی معرفی میکند).
در حالی که منطقیتر این است که واقعیت همان گونه که هست اعلام شود: لوت، مخوفترین بیابان جهان و قطب حرارتی کره زمین است.
اینکه تعداد معدودی بزهکار هر چند سال یک بار با اتکا به عرصه گریزی که لوت برایشان فراهم میکند دست به اقدامات مجرمانه بزنند، نه عجیب است نه نافی امنیت عمومی منطقه.
در همه جای جهان، حتی در قلب اروپا توریستهای تکرو با خطراتی همچون سرقت و گروگانگیری روبهرو هستند و تجربه نشان داده که تلقی محافل جهانگردی از این وقایع آن قدر که معمولا نهادهای سیاسی تصور میکنند منفی نیست، مگر اینکه سالانه چند بار تکرار شود، که در جنوب شرقی ایران این گونه نبوده و حداکثر 4 مورد در یک دوره 15 ساله بوده است.
به هر رو، انتظار میرود برخورد رسانهای با این ماجرای پیچیده، مدبرانه صورت گیرد تا پایان ماجرا به معنای پایان فعالیت سرمایهگذاریهای توریستی موجود در منطقه نباشد.
فراموش نکنیم که کرمان برای جذابترین بازار مبداء ایرانگردی، یعنی اروپا مقصدی حتی جذابتر از اصفهان و فارس است.