سازمان جهانی جهانگردی برای توسعه گردشگری نیز همین برنامهها را تدارک دیده و تورهای جدیدی را طراحی کرده است. در واقع همین جذابیتهای جدید در حالی که خیلی برجسته نیستند ولی به نوعی منحصر به فرد هستند، توانسته رونق قابل توجهی به این بازار ببخشد.
تورهای سیاه، تور بلایا و تورهای معنوی از این دست هستند.طی سالهای اخیر با افزایش مباحث تخصصی در حوزه گردشگری و گسترش ابعاد اقتصادی آن در کشورهای مختلف؛ انواع مختلفی از گردشگری و توریسم مطرح شده است که هریک ویژگیها و مختصات و مقتضیات و ضروریات خود را دارد.
اما در ایران این مفهوم و کارکرد و تنوع توریسم درمیان عموم مردم و حتی مسئولان، همچنان به معنی سیر وسیاحت در اوقات فراعت و به منظور نوعی استراحت و تفریح و شادی است. روشن است که این کوتاهی برعهده مسئولان صنعت گردشگری کشور است.
در کشور ما و در میان حوزههای رسمی و مراکز اجرایی کشور، هنوز هیچ تمایز جدی و دستهبندی عملی میان گردشگری تفریحی و اوقات فراغت با دیگر انواع گردشگری همانند گردشگری مذهبی، گردشگری فرهنگی، گردشگری علمی، گردشگری پزشکی، گردشگری زمستانی، گردشگری ورزشی، گردشگری ماجراجویانه(همانند صخره نوردی و غارنوردی و...) و حتی گردشگری کشاورزی و باغ (در پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده و روستایی) و گردشگری فرهنگ پاپ یا مسافران آزاد، گردشگران همیشگی و مانند آن وجود ندارد و همه و همه البته اگر اثری از آنها باشد همه در یک چتر واحد گردشگری گرد میآیند و برای هیچیک هم حساب جدا، امکانات جدا، برنامههای جدا و صد البته تخصص جدا وجود ندارد.
توریسم سیاه یا گردشگری غمانگیر یا توریسم بلا و مصیبت ازاین جمله است که عنوان آن غرابت خاصی دارد و به تنهایی پرسش برانگیز است.
توریسم سیاه یا توریسم درد ورنج به معنی گردشگری در نواحی و محوطههایی است که به نحوی با مقوله مرگ، بیماری و تهدیدهایی از این دست مرتبط است.
بهترین نمونه از توریسم سیاه یا توریسم درد ورنج، منطقه گروند زیرو در نیویورک یعنی مخروبههای برجهای دوقلوی آمریکاست و نمونه دیگر زندان آشویتس در لهستان است.عبارت توریسم سیاه یا بلا و مصیبت؛ برخی حوادث و تهدیدهای طبیعی را نیز دربرمیگیرد و زلزله بم درصورت آگاهی کافی و سازماندهی صحیح میتوانست خود بهعنوان مقصدی برای توریسم سیاه یا توریسم مصیبت در ایران باشد.
نمونه دیگر از این دست، توریسم معنوی است که با توریسم مذهبی یکی نیست اما درایران به وضوح یکی تلقی میشود.
اما همین نوع گردشگری یعنی توریسم معنوی در کشوری چون هند، همچنان منبع جذب بیشترین گردشگر و بالاترین درآمدهای ملی است. کشور هند و دیگر کشورهای برخوردار از فرهنگهای غنی امروزه بیش از هر زمان دیگری متوجه اهمیت سنتهای معنوی و روحانی خود شدهاند.
آنان متوجه اهمیت تفکر و تنوع مذاهب و عقایدی شدهاند که بستری برای توریسم این کشور فراهم کرده است. اگرچه کشور هند از سالهای دور، اغلب بهعنوان مقصدی برای بسیاری از جویندگان حقیقت جهانی تلقی میشده و ازنظر بسیاری از محققان و رهجویان معنویت جهان، سرزمین مفاهیم مقدس و معنویت اصیل به حساب میآمده است اما همانطور که گفته شد تصور بیشتر مردم و حتی مسئولان کشور ما از مقوله گردشگری هنوز منحصر به سفرهای تفریحی، زیارتی و نهایتا با اندکی تفاوت؛ سفرهای طبیعتگردی است.
البته این موضوع را از انواع مطالب و گزارشهای گردشگری در انواع نشریات گردشگری و سیاستگذاریهای جاری، اختصاص اعتبارات و اجرای طرحهای معمول درحمایت از این بخش نیز میتوان مشاهده کرد.