ميتوان ردپاي عشق را در دستنوشتههاي قديمي جلال آل احمد و شاملو و دكتر شريعتي در پستوي اين مغازه پيدا كرد.۳۰سالي است كه عاشقانه براي پيدا كردن گذشته فرهنگ كشور تلاش ميكند و خستگي براي او معنا ندارد. ميگويد كه با خواندن هر برگ از اسناد قديمي، كتابها و رسالهها و كارت پستالهاي مربوط به دوره قاجار چشمانش بيشتر به حقيقت باز شدهاند اما هنوز تشنه دانستن است. براي رفع اين تشنگي سالهاست كه به هر نقطهاي از شهر يا كشور سفر ميكند تا با خريد اسناد، رسالهها و كتابهاي قديمي، برگ ديگري به گنجينه با ارزش زندگياش اضافه كند. ناصرالدين حسنزاده يكي از بزرگترين مجموعهداران اسناد تاريخي و مطبوعات قديمي است و به گفته خودش نخستين مجوز موزه شخصي اسناد تاريخي در روز جهاني موزه به او داده شده است. او در ۵۹سالگي، خود را مانند نوجواني ميداند كه بايد در گذشته سير كند و بيشتر از حال و اوضاع گذشتگان بداند. دستنويس مشاهير معاصر و دوران قاجار، كارتپستالهاي قاجار، اعلاميههاي دولتي، احزاب، شخصيتها و علما، تقويمهاي چاپ سنگي، رسالههاي چاپ سنگي، كارت ويزيت اشخاص مهم، قبالههاي قديمي ازدواج، عكسهاي قديمي و نامههاي تجار قديمي سالهاست كه داشتههاي او در زندگياش هستند. با او در كتابفروشياش كه به ياد نخستين ديدار مهم زندگياش با استاد شعر ايران، «شهريار» نام گذاشته است درباره كتاب گفتوگو كرديم تا او از اين مجموعه نفيس كه هر كدام از آنها روايت بخش مهمي از تاريخ ايران است و تلاشهايي كه براي احياي نام فداكاران عرصه فرهنگ و هنر اين كشور انجام داده است روايت كند.
- چطور شد كه وارد عرصه جمعآوري اسناد و كتب و نسخههاي قديمي شديد و چند سال است كه در اين كار فعاليت داريد؟
ما از بازماندگان نهضت مشروطهخواهان در تبريز هستيم. دايي پدربزرگ من مشهدي محمدصادقخان چرندآبي از سران مجاهدين مشروطه در تبريز است. به واسطه حضور اطرافيان در ماجراي مشروطه، آنچه از كودكي به ياد دارم، حرف و سخن مشروطه در خانواده است. از ۹سالگي كتابهاي دوره مشروطه را ميخواندم. پدرم دبير تاريخ بود و همين امر باعث شده بود تا بيشتر با تاريخ انس بگيرم. البته پدر علاقهاي به جمعآوري اسناد تاريخي نداشت و از طرف ديگر هميشه نگران بود كه ساواك او را تحت نظر بگيرد. او در جزئيات درس تاريخ كه مهمترين درس مدرسه بود و ميتوانست حقايق زيادي را براي نسلهاي آينده مشخص كند وارد نميشد. او معلم من هم بود و هميشه در كلاس درس تأكيد ميكرد چيزهايي كه در اين كتاب تاريخ نوشته شده دور از واقعيت است و براي شما سودي ندارد، به همين دليل، پدر، دانشآموزان را تشويق ميكرد كه زبان انگليسي و رياضي را خوب بياموزند و او نيز نمره قبولي تاريخ را به آنها ميداد و ميگفت: شما بايد آينده اين كشور را بسازيد و لازمه آن آموختن زبان و رياضي است. پدر اعتقادي به كتابهاي تاريخي درسي آن زمان نداشت. سال۵۳ درحاليكه ۱۷سال بيشتر نداشتم در كنگره بزرگداشت استاد شهريار در تالار موزه ايران باستان با ايشان ملاقاتي داشتم و دستخطي از ايشان به يادگار گرفتم. من جوانترين شركتكننده اين مراسم بودم. گرفتن اين دستخط انگيزهاي در من ايجاد كرد كه بهدنبال جمعآوري اسناد تاريخي و حفظ هويت و فرهنگ گذشته باشم تا به اينترتيب، خدمت بزرگي به ايثارگران عرصه فرهنگ و هنر كشورم كرده باشم. من امانتدار انسانهاي زحمتكشي هستم كه در طول تاريخ رنج بردهاند. از ۲۵سالگي به شكل حرفهاي شروع به جمعآوري اسناد و كتابهاي قديمي كردم. جمعآوري هزار كارتپستال قديمي كه بيشتر آنها مربوط به دوران مشروطه است از ديگر مجموعههاي من است.
- جمعآوري كتابها و نسخههاي خطي و قديمي از كجا آغاز شد و چه تعداد كتاب قديمي و نسخههاي قديمي جمعآوري كرديد؟
۳۰ سال قبل وقتي حس كردم كه بايد هويت گذشته را حفظ كرد تا براي آيندگان اسناد مهم تاريخي باقي بماند، شروع به جمعآوري كتابهاي قديمي كردم و تاكنون بيش از ۵هزار جلد كتاب قديمي جمعآوري كردهام كه هزار جلد از اين كتابها توسط مولفان آنها امضا شده و اين منحصر به فرد است. در دنيا رسم است كه برخي انسانها كتابهاي امضا شده توسط نويسنده را جمعآوري ميكنند و من جزو اولينهايي هستم كه كتاب امضا شده دكتر شريعتي، دكتر حميد عنايت و كتاب جلالآلاحمد كه خطاب به برادر سيمين دانشور نوشته شده بود و همچنين دستخط احمد شاملو را در مجموعهام نگهداري ميكنم.
- اين مجموعهها را چطور جمعآوري كرديد؟
براي تهيه اسناد و كتابها و نسخههاي قديمي گاهي به شهرهاي مختلف سفر ميكردم و از مجموعه داران، اين آثار را ميخريدم. در اين مدت تعدادي از مجموعههاي قديمي را در چندين جلد كتاب منتشر كردهام. بعد از مدتي كه در ميان اهل ادبيات و صاحبان اسناد شناخته شدم از نقاط مختلف كشور براي فروش آثارشان با من تماس ميگرفتند و اسنادشان را در اختيارم ميگذاشتند. اسنادي را كه جنبه ملي دارند و براي تحقيق محققان مناسب هستند به مراكز اسناد مجلس شوراي اسلامي و يا كتابخانه ملي و آستان قدس ميدهم و تا به امروز چندين مجموعه مهم را به آستان قدس رضوي اهدا كردهام.
- قديميترين و باارزشترين نسخههاي قديمياي كه جمعآوري كردهايد و علاقه زيادي هم به آن داريد كدام آثار است؟
يك جلد كتاب چاپ سنگي كه مربوط به سال ۱۳۰۳ است. در اين كتاب كه تاريخ پست در ايران است دستخط ناصرالدين شاه خطاب به وزير پست وجود دارد كه دستور داده بود از امروز به همه مردم اعلام شود بايد تابع تمبر و پست باشند و اين نخستين دستور سلطنتي براي ايجاد پست است. همچنين هزار كارت پستال مربوط به دوران مشروطيت كه مهمترين آن استقبال از ستارخان و باقرخان، 2تن از رهبران مشروطه در تهران است كه بعدها تهران قربانگاه ستارخان ميشود. همچنين بزرگترين مجموعه اسناد نظامي دوره قاجار از اميركبير تا مظفرالدين شاه را كه شامل ۱۵هزار برگ است از خانوادهاي كه اين اسناد را ۱۰۰سال در خانهشان نگهداري ميكردند خريدم و به قيمت ۱۲ميليون تومان در سال۸۸ به موزه آستان قدس دادم. قديميترين سندي كه دارم مصالحه نامهاي مربوط به سال۱۰۳۷ قمري يعني حدود ۴۰۰سال پيش است.
- مجموعه روزنامههاي قديمي كه جمعآوري كردهايد مربوط به چه زماني است؟
مجموعهاي از روزنامهها شامل روزنامههاي حبل المتين، صوراسرافيل، تجدد، تربيت، مساوات، تمدن و وقايع اتفاقيه را جمعآوري كردهام. در ميان اين روزنامهها نشريات قاجار باارزشتر هستند، زيرا حالت مجموعهاي دارند و در مجموعههاي شخصي نگهداري ميشوند، جمعآوري آنها بيشتر از سر دل است، براي همين قيمتهاي بسيار بالايي دارند؛ دليل ديگر گراني نشريات قاجار، پايين بودن تيراژ آنها يعني بين ۳۰۰ تا ۷۰۰نسخه است. گرانترين نشريات ايران در دوره قاجار، ثريا و حبل المتين بودند كه قيمت هر شماره آن ۳ تومان بود.
- فكر ميكنم اين همه دلبستگي به اين مجموعههاي تاريخي، صداي خانواده شما را درآورده باشد؟ اينطور نيست؟
(ميخندد) نه اينطور نبوده! وقتي وارد اين كار شدم هر روز تشنهتر از روز قبل بودم. كسي كه وارد اين عرصه ميشود به سختي ميتواند از آن خارج شود. تاريخ هيچ پاياني ندارد و هر روز بخشي از آن هويدا ميشود. معتقدم نسل جوان بايد با گذشته خود آشنا شود. دوست دارم جوانان امروز با اين فداكاريها آشنا شوند و آنها هم فداكاري كنند. از ۲۵سالگي وقتي وارد عرصه جمعآوري مجموعههاي تاريخي شدم، هر روز بيشتر احساس نياز ميكردم و در اين راه خانواده مرا همراهي كردند. به نوعي ميتوانم بگويم همسر و پسر و دخترم مرا تحمل كردند زيرا تحمل يك انسان فرهنگي، يك هنر است. همه فضاي خانه را اسناد من اشغال كرده است و فروشگاه كتاب و همچنين منزل بستگان و اقوام پر از اسناد و كتابهايي است كه من جمعآوري كردهام. وقتي براي مهماني به خانه اقوام ميروم حتما بايد چند جلد از كتابها و نسخههاي قديمي به همراه داشته باشم تا علاوه بر مطالعه، بهدليل كمبود فضا براي نگهداري در اختيار آنها قرار بدهم. هزينههاي بسياري نيز تاكنون پرداختهام زيرا ارزش واقعي اسناد و كتابهاي خطي و قديمي را ميدانم. يكبار وقتي براي خريد كتابخانه شخصي رفته بودم مبلغ ۲۰هزار تومان براي فروش آن تعيين شده بود اما بهخاطر دستنوشته دكتر شريعتي در يكي از اين كتابها من اين كتابخانه را به مبلغ ۱۲۰هزار تومان خريدم؛ يعني بهخاطر يك دستخط ۱۰۰هزار تومان بيشتر پرداخت كردم. البته گاهي از روي شانس برخي از اسناد باارزش تاريخي را به قيمت پاييني ميخريدم. فرمانهاي ناصرالدين شاه و يا محمود افغان در زمان محاصره اصفهان ازجمله اين آثار هستند. پسرم كه مهندس است با علاقه و آموختن اين كار مجموعههاي نفيسي از كارتپستالها و تقويمهاي چاپ سنگي جمعآوري كرده است و برخلاف من، حاضر به فروش آنها نيست. دخترم كه گرافيست است از علاقهمندان مجموعههاي تاريخي است. اما در مجموع خوشحالم كه خانوادهام با من همراه شدهاند و تا اندازهاي حتي راهي كه رفتهام را ادامه دادهاند.
- بايد هزينه زيادي در اين راه داده باشيد و حتما الان مجموعه شما بسيار به لحاظ مادي ارزشمند است؟
نميتوانم براي اين مجموعههاي نفيس قيمتي تعيين كنم زيرا همه آنها بخشي از وجود من هستند. بخشي از درآمدي را كه از راه كتابفروشي بهدست ميآورم صرف خريد اين مجموعههاي قديمي ميكنم و گاهي نيز وقتي با مشكل مالي مواجه ميشوم برخي از آنها را به چند مجموعهدار كه در كنار من آموزش ديدهاند ميفروشم.
- خودتان هم اهل مطالعهايد يا تنها عاشق جمعآوريشان هستيد؟ اصلا ميشود يك مجموعهدار در سطح كار شما مطالعه نداشته باشد؟
هميشه از اينكه خدا دو چشم سالم به من داده است كه بتوانم مطالعه كنم، شاكرم. زندگي من با مطالعه كتاب عجين شده است. بسياري از بزرگان علم و فرهنگ مانند حبلالمتين و يا سيدحسين اميرخاني اواخر عمر بر اثر مطالعه و نوشتن زياد نابينا شدند و همه اينها نشانههايي ارزشمند براي آيندگان است. ۲۵سال است كه شبها اگر چند برگ از اسناد تاريخي را مطالعه نكنم نميخوابم. هر شب ۴ساعت مطالعه ميكنم و با مطالعه هر كتاب تاريخي احساس ميكنم دريچه جديدي به روي من باز شده است.
- شما كه سر در كتابهاي تاريخي داريد آيا هيچ وقت وضعيت مطالعه در ايران خوب بوده است؟ يعني اساسا ما مردم كتابخواني هستيم؟
متأسفانه در چند سال اخير با افزايش گرايش مردم به فضاهاي مجازي مطالعه كتاب كاهش پيدا كرده است. در فضاهاي مجازي مطالبي قرار ميدهند كه ارزش زيادي ندارند درحاليكه كتاب سرچشمه علم و اخلاق و فرهنگ است. متأسفانه درصد زيادي از مردم با كتاب بيگانه هستند و حتي حاضر نيستند كه براي خريد كتاب هزينهاي پرداخت كنند. بارها با جواناني مواجه شدهام كه حاضر نبودند براي خريد يك جلد كتاب كه نويسنده براي نگارش آن بيش از ۳۰سال تحقيق كرده است پولي بپردازند اما همين پول را براي خريد سيگار ميپردازند. متأسفانه كمتر در خانه يك استاد دانشگاه كتابخانه شخصي پيدا ميكنيم درحاليكه در زمان قديم مردم عاشقانه كتاب جمعآوري ميكردند. من طرحي را مطرح كردهام مبني بر اينكه هر ايراني در خانهاش يك كتابخانه كوچك با ۱۰۰ جلد كتاب راه بيندازد. اين كتابها ميتواند درموضوعات مختلف باشد و اگر اين اتفاق بيفتد يك تغيير بزرگ در عرصه مطالعه و فرهنگ رخ خواهد داد.
نظر شما