کارپنتر در گفتوگوی جدیدش با نشریه اسکرین دیلی نظرات تازهای پیرامون موج جدید سینمای وحشت، فیلمهای مورد علاقه اش در سینمای کلاسیک و دلایل ستایش فیلم اصلی« فاجعه اره برقی تگزاس » بیان کرده است.
- ایده حضور وامپایرها در سینما از کجا مطرح شد؟
هر فرهنگی داستانهای خاص خود را دارد و داستان وامپایرها از گذشته دور در بین ملل مختلف وجود داشته است و فقط با گذشت زمان جزئیات این داستانها تغییر کرده، پس روایت این داستان در سینما چندان تعجبی ندارد.
ولی باید خاطر نشان کنم، یکی از دلایل حضور افسانه دراکولا در اروپا مرگ اشراف زادگی در این قاره بود و پس از اینکه دوره حکومت اشراف زادگان در اروپا به سرآمد، دراکولا اشرافزاده بدل به موجودی شد که سعی میکرده با مکیدن خون مردمش خود را سر پا نگاه دارد و این موضوع وارد فرهنگ گوتیک اروپا شد.
- با نگاهی به فیلمهای اولیهای که در باره وامپایرها ساخته شده (از جمله نوسفراتو در اوایل دهه 1930 )در مییابیم که جذابیتهای ظاهری این قهرمانها بسیار مهم بوده است. دلیل این قضیه چیست ؟
وامپایرها با حضور در سینما، فرهنگ خود را نیز به سینما آوردند و فیلمی مثل نوسفراتو برای زمان خود بسیار تکان دهنده و جذاب است و پس از آن شاهد بلا لاگوسی در فیلمهای وامپایری هستیم که بیش از هر شخص دیگری چهره رادولف والنتینو را در ذهن تماشاچی متصور میکرد و این نکته بسیار مهمی بود.از طرفی یکی از مسائلی که باعث جذابیت کریستوفر لی در دهه 1950 در نقش دراکولا شد همین جذابیت ظاهری بود.
- نقش وامپایرها در بازتاب شرایط فرهنگ مدرن را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر به تازهترین فیلم با این سوژه یعنی« 30 روز شب» نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم گرچه داستان آن در آلاسکا میگذرد و وامپایرها لباسهای متفاوتی بر تن دارند اما گریمهای آنها مشابه یکدیگر است و دقیقا مثل زامبیهای فیلمهای جورج رومرو هستند.
زامبیهای رومرو نسلهای پس از خود را کاملا تحتتأثیر قرار دادند و ازآن پس هر کسی که فیلمهایی با حضور زامبیها میسازد از الگوهای مشابه استفاده میکند.تنها تفاوت آنها این است که زامبیها این روزها اندکی سریعتر حرکت میکنند!! درمورد وامپایرها هم همین داستان برقرار است و تنها لباسهای آنها عوض شده است.
- درفیلم وامپایرها (1998) قهرمان شما والک، فردی قد بلند و خوش چهره بود ولی در کنار او وامپایرهایی بد قیافه و کوتاه قدی هم بودند که حضورشان چندان مورد علاقه تماشاچی نبود!
من در آن فیلم میخواستم تا ترکیبی مثل فیلم این گروه خشن را داشته باشم، یک فرمانده مقتدر و گروهی از خرده پاهای بیاهمیت که همیشه در تاریکی پنهان میشوند و در نهایت هم با حضوردر روشنایی نابودمیشوند.ولی خود من هم نمیدانم در این راه تا چه حد توانستم منظورم را به تماشاچی منتقل کنم چراکه این وامپایرها چندان به وامپایرهای اروپایی و کلاسیک شباهت ندارند.
- شما درآن فیلم از قاتل وامپایرها هم به شکل کلیشهای استفاده کردید که جیمز وودز نقش او را ایفا میکرد ؟
بله او عنصر جدایی ناپذیر فیلمهای وامپایری است، مثل فیلمهای کلاسیکی که در آن بایستی زیگفرید در نهایت اژدها را بکشد و شاید بخشی از جذابیت افسانهها بهدلیل همین کلیشههای مثبتش باشد که مورد قبول همه است.
- درمورد وامپایرها چه جذابیت دیگری را میتوان برشمرد؟
خب در زندگی عادی ما افرادی را میشناسیم که از لحاظ احساسی یا ذهنی وامپایر هستند و وجود این حقیقت را در مورد آنها حس میکنیم که آنها از افراد دیگر بهره جویی میکنند و از خون مردم برای بقا یا پیشرفت خودشان استفاده میکنند.
این حقیقتی غیرقابل کتمان است و در فیلمهایی هم که هیولاها و یاسایر شخصیتهای منفی حضوردارند، قصه مشابهای حکمفرما ست.هیولاها در فیلمها در واقع خود ما هستیم یا زامبیهای فیلمهای رومرو، همین ما هستیم که با ظاهری آراسته در مقابل هم ظاهر میشویم. هیولاها بخش خطرناک وجود ما هستندکه همیشه در نهایت مارا نابود میکنند و ما در داستانها از هیولاها برای توصیف آنها استفاده میکنیم.
- و به عقیده شما در فیلمها این ایده کاملا تغییر مییابد و ما میگوییم که هیولاهایی از تاریکی به سراغ ما میآیند و سعی دارند ما را نابودکنند.
اگر شما به برخی از این فیلمهای ژانر وحشت که در آن از شکنجه هم استفاده شده نگاهی بیاندازید میبینید که در آنها خارجیها آمریکاییها را شکنجه میدهند.
شما در این مورد چه فکری میکنید ؟ پیام دقیق این فیلمها را باید با معکوس کردن این تصویر در یابیم چرا که این فیلمها در واقع میخواهند بیان کنندکه آمریکاییها خارجیها را شکنجه میکنند ولی زمانه این طور حکم میکند که حرفهایشان را بهطور وارونه بزنند.
- از نظر فنی این فیلمهای شکنجه را چطور ارزیابی میکنید ؟
نمیتوانم ارزیابی درستی داشته باشم چون خودم از علاقه مندان سری فیلمهای اره هستم و بهنظرم همه آنها فوقالعاده بامزه بودند !
- بامزه بودند؟!
خیلی هم بامزه بودند و اگر شما این فیلمها را بامزه نمیدانید درآن صورت اصلا حس طنز ندارید!به عقیده من این خیلی بامزه است که شما ببینید عدهای سعی دارند خودشان را نجات دهند ولی درنهایت اکثر آنها راه به جایی نمیبرند.حتی بهنظر من فیلم اصلی «فاجعه اره برقی تگزاس» هم یک کار کمدی است تا یک فیلم ژانر وحشت!
- شوخیهای آن فیلم در کدام بخش است ؟
در تمام طول فیلم. مثلا جایی که اون بابا را در ویلچیر میبینیم....
وقتی فیلمهای وامپایری مکزیکی را بررسی میکنیم میبینیم که در این فیلمها حضور زنان بسیار پررنگتر از فیلمهای وامپایری آمریکایی است..
اصلا تابحال یک فیلم ژانر وحشت مکزیکی دیدهای؟
- نه!
در این فیلمها اتفاقات عجیب زیادی میافتد برای مثال 2 نفر کشتیگیر که با ماسک با هم مبارزه میکنند در واقع آدمهای گرگ نما هستند.
- البته من از علاقهمندان فیلم از بام تا شام کوئنتین تاراتینو و رابرت رودریگز هستم ولی در مورد اینکه ایده این فیلم چطور به ذهن آنها رسیده چیزی نمیدانم. شاید آنها به فیلمهای ژانر وحشت مکزیکی علاقه داشتند تصمیم گرفتند که این فیلم را مثل یکی از فیلمهای دهه 1950 در مکزیک با هزینه کم فیلمبرداری کنند؟
شاید همینطور که شما میگویید بوده اما توجه داشته باشید که آن فیلم در مکزیک فیلمبرداری نشد بلکه در همین کالیفرنیا در یکی از جادهها ساخته شد!!
- در دهه 1980 شاهد فیلمهای وامپایری بودیم که قهرمانان آنها موهای بلند و رنگی داشتند –از جمله پسران گمشده(1985)-آیا این فیلمها الگویی برای ساخت سری فیلمهای جیغ در دهه 1990 نبودند؟
به عقیده من تمامی این فیلمها از فیلم کمدی هواپیما الگو گرفتهاند و فقط کپیهای مختلفی از این فیلم هستندکه با هنر پیشههای مختلف ساخته میشوند!
- درمورد الگو برداری هم باید بگویم که راب زامبی برای فیلماش از فیلم شما استفادههای زیادی کرده و به نوعی فیلم شماهم اکنون یک اثر کلاسیک محسوب میشود.
خدا خیرش دهد من که هنوز فیلم را ندیدهام که نظری دربارهآن بدهم واگر هم آن را ببینم در موردش نظری نمیدهم چون این فیلم اوست و از طرفی راب رفیق من است و آدم رفقایش را ناامید نمیکند!
اسکرین دیلی-3 نوامبر2007