چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۶ - ۱۲:۲۰
۰ نفر

جواد حمیدی: هانس بلیکس را تمامی اهالی سیاست به ویژه آنان که اخبار و تحولات هسته‌ای در جهان را دنبال می‌کنند، می‌شناسند.

فارغ التحصیل دکترای فیزیک اتمی از دانشگاه‌هاروارد آمریکا، مدیر کل سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، رئیس اسبق بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل در عراق و مدیر اجرایی کمیسیون تسلیحات کشتار جمعی در سازمان ملل؛ دیگر جایی برای شبهه درخصوص اشراف وی به امور هسته‌ای و سیاست‌های پیرامون آن باقی نمی‌گذارد.‌

هانس بلیکس بی‌تردید منصف‌ترین کارشناس و تحلیلگرغربی در امور مربوط به منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی است. او هنوز قانع نشده است در عراق انبارهای تسلیحاتی وجود دارد.

وی در مورد ایران نیز از ابتدا بهره‌مندی از فناوری صلح‌آمیز، آن را حق غیرقابل انکار ملت ایران دانست و رویکرد غرب به ویژه آمریکا را در این باب غیرواقع بینانه توصیف کرد.

به انگیزه انتشار گزارش اخیر محمد البرادعی- مدیرکل کنونی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی-   با دکتر بلیکس گفت‌وگو کردیم تا از نگاه کارشناسانه وی این گزارش مورد ارزیابی قرار گیرد.

  • دکتر بلیکس! اگر موافق باشید با یک سؤال از عراق آغاز کنیم. شما به همراه گروه بازرسان سازمان ملل ماه‌ها در عراق و در سایت‌های نظامی – تسلیحاتی این کشور حضور داشتید. روز پیش از حمله نیز اعلام کردید هیچ گونه انبار تسلیحاتی در عراق وجود ندارد. چرا آمریکایی‌ها تا این اندازه به وجود چنین انبارهایی در عراق متقاعد شده بودند؟

متقاعد شده بودند زیرا می‌خواستند متقاعد شوند. دیدگاه حاکم بر آن روزهای کاخ سفید بر این نکته تأکید داشت که باید به آنچه می‌اندیشیم ایمان داشته باشیم و دیگران را نیز به این ایمان برسانیم؛ حال به هر وسیله ممکن. در این دیدگاه دیگر نیازی به مدرک و شاهد نیست. دقیقا همان اتفاقی که در مورد عراق افتاد.

  • آمریکایی‌ها حدس می‌زدند که در آینده اظهارات افرادی مانند شما در مورد عراق ثابت خواهد شد. با این وجود باز هم به عراق حمله کردند. چرا؟

به چند دلیل متفاوت. نخست آنکه آنها باید سربازان خود را از عربستان خارج می‌کردند. عربستان از سربازان آمریکایی استقبال نمی‌کرد  و خب چه جایی بهتر از عراق سکولار.

کشوری که هم توانست حضور آنها را پای چاه‌های نفت تضمین کند و هم ایران را در دسترس آنها قرار می‌داد.

دلیل دیگر اینکه آنها قصد داشتند الگویی جدید از دمکراسی را در منطقه تبیین کنند. در واقع نوعی دمکراسی آمریکایی در خاورمیانه که تأمین‌کننده منافع حداکثری آنها باشد. رهبران کاخ سفید در آن زمان فکر می‌کردند تولد دمکراسی آمریکایی در عراق، فراگیر خواهد شد و به کل خاورمیانه تسری خواهد یافت.

باید گفت همه این برنامه‌ریزی‌ها با شکست مواجه شد. سلاح کشتار جمعی به‌عنوان توجیه اصلی آغاز این جنگ در عراق یافت نشد، زیرا اساسا وجود نداشت.

خاورمیانه نیز دمکراسی آمریکایی را پس زد چون هیچ سنخیتی با فرهنگ، آداب، سنن و مذهب ملت‌های منطقه نداشت.

  • به ایران اشاره کردید. اکنون برنامه هسته‌ای ایران شاید یکی از مورد بحث‌ترین موضوعات در جامعه بین‌الملل باشد. برخی معتقدند هدف افرادی همچون جورج بوش و دیک چنی برای وارد کردن اتهاماتی همچون مداخله ایران در امور عراق و بزرگ جلوه دادن تهدید ایران، فراهم کردن شرایطی است که پیش از جنگ عراق شاهد آن بودیم و آیا این تاکتیک مؤثر بوده است؟

بی‌تردید آنها در پی فضا‌سازی‌ علیه ایران هستند. اینکه می‌گویند ایران در بمب گذاری‌های خیابانی در عراق نقش دارد و از این طریق باعث کشته شدن سربازان ما می‌شود یا اینکه مرزهای خود را برای عبور تروریست‌ها باز گذاشته است؛ نوعی فضا‌سازی‌ برای اقدامات احتمالی و بعید در آینده است.

انگیزه دیگر از این اقدام تقویت موضع واشنگتن در مذاکرات احتمالی با ایران است. اینکه ما از شما می‌خواهیم برنامه هسته‌ای خود را متوقف کنید، اینکه شورای امنیت خواستار تعلیق غنی‌سازی‌ است و تأکید بر این نکته که ما یک بار در قبال عراق رویکرد نظامی را در دستور کار قرار دادیم پس در مورد شما هم می‌توانیم.

در واقع نوعی «نمایش قدرت» که فکر می‌کنم بیش از آنکه برای آمریکا مؤثر بوده باشد به ایران برای اتخاذ رویکردی خشن‌تر کمک کرده است.

  • ایران همواره اعلام کرده است هدف از برنامه هسته‌ای تنها مقاصد صلح آمیز است، اما غرب در نگاهی یک‌جانبه تولید الکتریسته را پوششی برای برنامه‌ای نظامی قلمداد می‌کند. نظر شما چیست؟

من یک دانشمند و محقق هسته‌ای هستم و بر اساس مدارک و شواهد اظهار نظر می‌کنم و نه بر اساس تحلیل‌های سیاسی و حدس و گمان. مبنای جمع بندی فنی من نیز گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) است.

در هیچ‌یک از گزارشات آقای البرادعی مدرکی دال بر انحراف برنامه هسته‌ای ایران به سمت ساخت تسلیحات هسته‌ای ارائه نشده است؛ این موضوع برای نتیجه گیری علمی از سلامت بودن این برنامه کافی است.

اما باید به این نکته توجه داشت که گذشته فعالیت‌های هسته‌ای برخی کشورها همچون هند و پاکستان این شائبه را به‌وجود آورده است که چرخه غنی‌سازی‌ و بازفرآوری پلوتونیوم شمشیری دو لبه است و می‌تواند در آینده به سمت ساخت بمب نیز منحرف شود.

به بیان دیگر اگر کشوری توانایی تولید اورانیوم با غنای 8 درصد را داشته باشد می‌تواند آن را تا 90درصد نیز غنی کند؛ همان‌گونه که گفتم اگر IAEAنهاد نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای کشورهاست و گزارش‌های این سازمان مورد وثوق است در حال حاضر از نظر علمی و بر اساس NPT هیچ کس نمی‌تواند مانع برنامه هسته‌ای ایران شود.

اما فکر می‌کنم برای کاهش تنش‌ها و اثبات هر چه بیشتر حسن نیت ایران می‌تواند برای زمان اندکی برنامه هسته‌ای خود را به حالت تعلیق درآورد و منتظر گام بعدی غرب باشد.

  • ایران در گذشته نیز این کار را کرد اما از سوی غرب گام بعدی به درستی برداشته نشد. در واقع هر گاه ایران در برنامه هسته‌ای یک گام عقب نهاد طرف مقابل دو گام به جلو بر داشت. این طرف غربی بود که دیوار بی‌اعتمادی را روز به روز بلند‌تر کرد.

با بخش عمده توضیحات شما موافقم. در گذشته همواره در مذاکره با ایران بیش از آنکه هویج روی میز باشد چماق بوده است و این مسیر به جایی نمی‌رسد. ایران گام‌های مثبتی برداشت اما پاسخ مناسب از اردوگاه غرب دریافت نکرد.

یا اینکه پیش شرط برای مذاکره تعیین شد. تعیین پیش شرط در چنین فضایی بدان معنی است که شما ابتدا به کشوری حمله کنید و از او بخواهید بدون اینکه پاسخ بدهد مذاکره کند تا آرامش برقرار شود. اینجا بحث شرافت یک ملت مطرح می‌شود که فکر نمی‌کنم ملت‌ها به سادگی از آن بگذرند.

طرف‌های اروپایی، روسیه و چین در حال حاضر به باور لزوم امتیاز دهی بیشتر به ایران رسیده‌اند. می‌توان مسیری تعریف کرد که یک گام ایران بردارد وگام بعدی را اروپا.

  • فکر نمی‌کنید این همان قرار دادن پیش شرط برای مذاکره است؟

به هیچ وجه. گام اول را می‌تواند اروپا بردارد. برای مثال تضمین‌های امنیتی. در هیچ‌یک از پیشنهاد‌های مطرح شده به ایران و حتی در بسته مشوق‌هایی که سال گذشته اتحادیه اروپا به ایران ارائه کرد صحبتی از تضمین‌های امنیتی به میان نیامده است.

باید پذیرفت نگرانی‌های امنیتی از دغدغه‌های اصلی حکومت‌هاست. اگر بر اساس توافق نامه‌ای به ایران تضمین داده شود که به کشورش حمله نخواهد شد حتی به شکل حمله محدود هوایی آن‌گاه می‌توان از تهران انتظار داشت برای اثبات حسن نیت خود گام بعدی که می‌تواند تعلیق موقت غنی‌سازی‌ را در دستور کار قرار دهد و مراحل بعدی مذاکره با تضمین‌های بین‌المللی پیش رود.

  • در واقع همان چیزی که اوباما نامزد پرامید حزب دمکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری 2008- به آن اشاره کرده است. بله؟

دقیقا. همواره این سؤال در ذهن من وجود داشته است که چرا آمریکایی‌ها در گام نخست رو به تضمین امنیتی نمی‌آورند؟ اینکه به ایران تضمین داده شود نه آنها و نه متحدانشان به تهران حمله نخواهند کرد.

من کاری به ممکن بودن اقدام نظامی در این ماجرا ندارم. من از تضمین امنیتی سخن می‌گویم که در منطقه حساس خاورمیانه بسیار مهم است.

  • انگیزه‌های پنهان را در برخورد این‌گونه آمریکا و متحدان غربی این کشور با برنامه هسته‌ای ایران تا چه اندازه مؤثر می‌بینید؟

منظور شما اسرائیل است؟

  • بله.

صرف‌نظر از اینکه این موضوع در بازی بزرگ ژئوپلتیک آمریکا اهمیت بسیاری دارد، اسرائیل و تضمین حیات این کشور برای آمریکا بسیار مهم است.

همان گونه که می‌دانید تل‌آویو به کلاهک‌های هسته‌ای خود به چشم تضمین بقا می‌نگرد و اگر کشوری دیگر در خارومیانه همچون ایران به تسلیحات اتمی دست یابد یک شبه این تضمین مهم به ابزاری بی‌فایده تبدیل خواهد شد.

از سوی دیگر دستیابی ایران به بمب هسته‌ای بی‌تردید خاورمیانه را بر هم خواهد زد و منطقه را درگیر نوعی رقابت تسلیحاتی می‌کنئد که خدا می‌داند سرنوشت آن چه خواهد شد.

  • ایران خود از ارائه دهندگان طرح خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته‌ای بوده است و نیازی به بمب‌هسته‌ای ندارد اما مقامات آمریکایی با وجود مخالفت شرکای اروپایی خود، مدعی هستند گزینه نظامی روی میز تصمیم‌گیری قرار دارد. تا چه اندازه این تهدید حمله پیش گیرانه علیه برنامه هسته‌ای ایران را جدی می‌دانید؟

فکر می‌کنم این موضوع بیش از آن‌که توان عملی شدن داشته باشد با هدف همراه ساخت افکار عمومی باشد. هر چه به انتخابات آمریکا نزدیک‌تر شویم از این نوع گمانه زنی‌ها بیشتر خواهیم شنید.

جمهوری خواهان برای پیروزی در انتخابات نیاز دارند فضای بین‌المللی را امنیتی جلوه دهند و برنامه هسته‌ای ایران را تهدید جدی. فضای ترس در افکار عمومی نیاز به جمهوری خواهان را زنده می‌کند و این دقیقا چیزی است که مقامات کاخ سفید می‌خواهند.

بنابراین فکر می‌کنم هدف اصلی این گونه اظهارات تأثیر بر افکار عمومی داخل آمریکا باشد زیرا شخص بوش هم می‌داند که حمله به ایران به هر شکلی که باشد حماقتی محض است که تخمین تبعات آن آسان نیست.

  • به احتمال فراوان گزارش اخیر محمد البرادعی در مورد ایران را خوانده اید. بسیاری این گزارش را به نفع ایران توصیف کردند و بسیاری دیگر آن را مهیا‌کننده شرایط برای تصویب دور سوم تحریم‌های اقتصادی علیه ایران. نظر شما چیست؟

اجازه دهید در ابتدا به ابتکار ایران در امضای «طرح اقدام» با آژانس اشاره کنم که به عقیده من اقدامی بسیار هوشمندانه و تقویت‌کننده موضع ایران بود. ایران همواره گفته بود که موضوع هسته‌ای ایران تنها باید در IAEA بررسی شود و نه شورای امنیت.

این ابتکار ایران نه تنها محل چانی زنی‌های گذشته را در مورد گذشته برنامه هسته‌ای و منشا آلودگی‌ها از بین برد بلکه آژانس را در جایگاه قدرتمند‌تری در مقایسه با گذشته قرار داد.

در پاسخ به سؤال شما باید بگویم گزارش اخیر را می‌توان در مجموع به نفع ایران و تأکید‌کننده بر لزوم پیگیری روندی دیپلماتیک با هدف حل و فصل بحران موجود قلمداد کرد. اگرچه در این گزارش خلأ‌هایی وجود دارد اما نکات مثبت بسیاری نیز در آن مشهود است که می‌تواند در تقویت جایگاه ایران در مذاکرات آینده مؤثر باشد.

  • شما در یکی از مقالات اخیر خود اشاره کرده بودید آمریکا و غرب در مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران زیاده‌روی می‌کنند و دچار بزرگ نمایی شده‌اند. ممکن است در این باره بیشتر توضیح دهید؟

ایران دارای چرخه کامل سوخت است. از سوی دیگر این کشور دارای موشک‌هایی با برد بالاست اما نمی‌توان این کشور را تهدید جدی و قریب الوقوع دانست. غرب و به ویژه آمریکا در برنامه هسته‌ای ایران دچار بزرگ نمایی شده‌اند.

باز هم تأکید می‌کنم که من به‌عنوان یک محقق‌ هسته‌ای به هیچ وجه ایران را در آستانه گذشتن از خط قرمر هسته‌ای نمی‌بینم.

بر اساس گزارش‌های مراجع اطلاعاتی آمریکا، تهران با ساخت نخستین بمب هسته‌ای خود بین 5 تا 8 سال فاصله دارد، چگونه این فاصله زمانی نقطه غیرقابل بازگشت است یا تهدیدی آنی؟ همان‌گونه که گفتم این گونه اظهار نظرها تنها با هدف تحریک افکار عمومی داخلی است.

  • به اوباما و حزب دمکرات آمریکا اشاره کردید. آیا آنها در قبال ایران موضعی نرم‌تر و منطقی‌تر دارند؟

از اظهارات نامزدهای انتخاباتی که این‌گونه بر می‌آید. اگر به اظهارات جیالیانی- پیشتاز نامزدهای جمهوری خواه- توجه کنید او از لزوم تشکیل 10 تیپ نظامی دیگر سخن می‌گوید و بر سخت گیری‌های نظامی دیگر تأکید دارد.

اما زمانی که به سخنان اوباما توجه می‌کنید در می‌یابید وی طرفدار مذاکره و دیپلماسی است و افزایش مشوق‌ها را چاره ساز می‌داند.

هیلاری کلینتون از لایحه‌ای سخن می‌گوید که آزمایش‌های هسته‌ای را منع می‌کند و کاهش کلاهک‌های هسته‌ای را مد نظر دارد. تفاوت حداقل در سطح کلام بسیار آشکار است.

  • پیشنهاد شما برای آینده چیست؟

طی 2 سال گذشته ایران مسیر مذاکره را به خوبی پیش برده است در حالی‌که برنامه هسته‌ای نیز در مسیر خود حرکت می‌کند. بارها گفته‌ام ایران به‌عنوان یکی از نخستین امضا‌کنندگان NPT حق دارد از فناوری پیشرفته هسته‌ای نیز بهره‌مند شود.

اما یک نکته وجود دارد. ایران هر اندازه بتواند در این مسیر هزینه‌های جانبی اعم از سیاسی و دیپلماتیک را کاهش دهد در دست یابی به اهداف خود موفق‌تر خواهد بود.

موضع ایران در آژانس به اندازه کافی قوی هست که نیازی به دردسر‌سازی‌ سیاسی وجود نداشته باشد تا از آن به‌عنوان بهانه‌ای برای تهدید برنامه هسته‌ای ایران استفاده شود.

همچنین فکر می‌کنم اگر غرب در مذاکره در مسیر درست گام بردارد و تضمین‌های لازم چه در عرصه امنیت و چه در عرصه تأمین سوخت را به ایران ارائه دهد آنگاه تعلیق موقت غنی‌سازی‌ می‌تواند در شفافیت حداکثری و اثبات کامل حسن نیت بسیار مؤثر باشد.

کد خبر 37198

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز