بیشتر از اینکه بخواهیم به او بند کنیم، با شنیدن صدایش یاد یکشنبهشبهایی میافتیم که بیدار میماندیم تا در «ورزش و مردم» تکه پارههای بازی ال کلاسیکو- رئال و بارسلونا- را با گزارش او ببینیم. در ایامی که تلویزیون 2 کانال نصفه ونیمه داشت، «ورزش و مردم» با آن مجری ریش پروفسوری و موهای همیشه حالتدارش، تنها جایی بود که ورزش دوستها میتوانستند دقایقی خوشحال باشند.
شفیع با اینکه مدتی بعد به ورزش ومردم اضافه شده اما با این برنامه پیوند خورده است.این روزها شاید به خاطر شبکه 3 و برنامههای ورزشی متنوع و البته اسباب کشی از یکشنبه به صبح جمعه، ورزش و مردم آن دیدهشدن قدیمی را نداشته باشد ولی خب، بازهم برای خودش وزنهای است و شفیع هم با اعتماد به نفس خاصی بر این نکته صحه میگذارد.
شفیع با تنومندی خاصی به مجله آمد. 30 سال سابقه اجرا باعث شده بود تا هنگام مصاحبه هم مثل برنامهاش طوری حرف بزند که نه سیخ بسوزد، نه کباب. آخرهای مصاحبه هم کار به پندهای اخلاقی رسید که چون ما رایاد پدرمان میانداخت، زیاد گوش ندادیم! به هر حال برای شفیع که چند سالی است 50 را رد کرده، ما جای بچهاش – امیر اقبال – هستیم.
- برنامه «ورزش و مردم» بعد از 30 سال همچنان پابرجاست. فکر نمیکنید دلیل این تداوم این است که برنامهتان زیادی بیآزار است و چندان اهل انتقاد نیست؟
باید ببینید انتقاد چیست، نوع انتقاد چیست و هدف چیست. ضربالمثلی هست که میگوید «اومد لب بوم قالی رو تکون داد، قالی خاک نداشت خودش رو نشون داد» (اشاره به کسانی که خودنمایی میکنند). ما باید ببینیم هدفمان چیست؛ تکان دادن قالی یا خودنمایی؟ ورزش و مردم اگر 30 سال باقی مانده، حتما دلایلی داشته.
- چه دلایلی به غیر از روابط حسنه با همه؟!
کسانی که میگویند انتقاد وجود ندارد، از نسل جوانهای امروز هستند. آنها فکر میکنند رودررویی به حال ماجرا کمک میکند. اما برخی اوقات، مشکلات با نرمی راحتتر حل میشود بعضی وقتها هم به جدیت نیاز دارد.
ورزش و مردم در ورزش کشور مؤثر بوده.این را میهمانهای برنامه میگویند که حرفهایشان در برنامه به سرانجامی میرسد. خیلی از نهادهای تصمیمگیر ورزش، این برنامه را میبینند و بعضا عمل میکنند.
- ولی شما هنوز جواب سؤال را ندادهاید، چرا برنامهتان به اندازه کافی چالشی نیست؟
در برنامهای که در مورد استقلال داشتیم یا برنامهای که برای انتخاب مربیها بود، انتقاد لازم وجود داشت اما الان مسئلهای باب شده که برنامهها مثلا چالشی باشند و میهمانها همدیگر را بزنند (منظور کلامی است)، توهین بکنند و همدیگر را گوشمالی بدهند. ما هم در برنامهمان بعضیوقتها دعوا و مرافعه اساسی داریم. ولی هدف این است که نتیجهای داشته باشیم. شما در پوشش ورزش آموزش و پرورش، نمیتوانید با وزیر درگیر شوید. این مسئله به آرامش بیشتری نیاز دارد.
- اینقدری توجیه نیست؟ مگر هر انتقادی به درگیری ختم میشود؟
ما اتفاقا در برنامهمان چند وقتی است بحثهای انتقادی را پیگیری میکنیم. واقعا اینطور نبوده که به کسی کاری نداشته باشیم. بعضی اوقات، مشکلاتی برای برنامه بهوجود آمده که به خاطر انتقادهای تند بوده. ما هدفمان حل مسئله است. اگر جدی باشد، جدی برخورد میکنیم وگرنه با ملایمت بیشتر.
ضمن اینکه شبکه یک، شبکه رسمی صدا و سیماست؛ آنتن اصلی نظام جمهوری اسلامی است. بنابراین مسائلی که میشود بازتر و راحتتر در شبکههای دیگر به آن پرداخت - حالا با قید و بند کمتر - در شبکه یک، باید جدیتر باشد. شما خودتان محدودیتهایی در مجله دارید که روزنامههای با تیراژ پایین ندارند.
- شما میگویید که انتقاد نباید به توهین ختم شود اما در برنامه 2هفته پیش شما انتقاد داریوش مصطفوی از محسن صفایی فراهانی تا حد توهین پیش رفت. ولی هیچ بحثی نشد که شاید در مسئله بهوجود آمده برای فوتبال، سازمان تربیت بدنی هم تقصیری داشته باشد.
من هم قبول دارم که توهینهای انجامشده درست نبود. من اتفاقا بعد از برنامه هم مطلبی را به آقای مصطفوی عرض کردم. چون بعضیوقتها ایشان حتی لفظ آقا را در مورد آقای صفایی فراهانی به کار نبرد. اما ما در مورد یک چهارچوب صحبت میکنیم. شما اگر کار کردن در یک بخش را بپذیرید، باید شرایط مدیر را هم بپذیرید و این هم جزء اصول اداری است. بسیاری از مسئولان ورزش مرتبا نامههایی به مسئولان صدا و سیما - از جمله ورزش و مردم - مینویسند. خود من در این زمینهها توبیخ جدی شدم.
- چه برنامهای؟
من نمیتوانم داد بزنم آهای مردم به خاطر فلان برنامه من، آقای X از سازمان ورزش از من ناراحت شده است. اینها گفتنی نیست. الان شما چون جوان هستید، یک تصور در اندیشه ایرانی پیدا شده است که در کشورهای پیشرفتهتر وجود ندارد.
من اکثر جهان را دیدهام؛ جوان انگلیسی آن قیود و ضوابط دینی ما را ندارد اما قوانین را رعایت میکند. اما باب شده که جوان ما با قوانین ستیزگری کند. اگر این کار را نکند، لابد پیر است. این اندیشه خطرناکی است که نتیجه میگیرد جوانی و پرانرژی بودن، دلیل قانونگریزی است.
- رسانه، وظیفه اطلاعرسانی عادلانه دارد و اگر نمیتواند به بحثی وارد شود، عدالت میگوید بهصورت کامل وارد نشود؛ نه اینکه یکطرفه به موضوع وارد شود و حقیقت زیر سؤال برود. مثلا در برنامه 2هفته پیش، طوری بیان شد که انگار فراهانی در همه اتفاقات اخیر فوتبال مقصر است؟
ببینید، موضوع برنامه ما اصلا کمیته انتقالی نبود، بحث هشتم آذر بود و پیروزی بر استرالیا. من نوار را بیاورم؛ خدا شاهد است ما اصلا وارد موضوع نشدیم. شما راست میگویید آدم باید وارد داستانی بشود که منطقی به همه اصولش بپردازد.
یکطرفه پرداختن به موضوع، کار جاهلانهای است. اما موضوع این بود که گفتم به چه دلیل شما را از فدراسیون فوتبال برداشتند. بدشانسی ما این است که آدمی که مصطفوی را برداشته، امروز رئیس کمیته انتقالی است.
- چطور میگویید وارد موضوع نشدید و همکارتان از آقای مصطفوی در مورد تعلیق فوتبال ایران پرسید؟ مگر غیر از این است که کمیته انتقالی کلمهای است دقیقا بعد از تعلیق؟
بله، درست است. من مخالف بیادبی هستم و نامردی میدانم آدم یکطرفه به قاضی برود؛ حتی یکبار هم آقایان در مورد سازمان انتقاد کردند. کجا برنامهای از این چالشیتر سراغ دارید که آقای کاشانی در مورد پول ندادن سازمان تربیت بدنی به پرسپولیس صحبت کند. الان این ذهنیت بهوجود آمده که من چون رئیس فدراسیون هستم، باید در مقابل سازمان تربیت بدنی ملاحظاتی داشته باشم.
- میگویند که شفیع در این 30سال اینقدر به همه لطف کرده و کاری به کار کسی نداشته که امروز هر امکاناتی بخواهد به او میدهند؟ مثلا اگر به آقای قدیمی بگوید که سالن به من بده، راحت این کار را انجام میدهد؟
من از دکتر قدیمی سالن گرفتم؟ هر چی میگویند بگذارید بگویند. هر کسی حرفی دارد بنویسد و جواب بگیرد. دکتر قدیمی به من سالن بدهد؟ او خودش محتاج من است. چندی پیش جایی نوشته بودند که علی فتحاللهزاده، اسپانسر برنامه ورزش و مردم است. در صورتی که اگر بین من و آقای فتحاللهزاده کسی بخواهد اسپانسر باشد، من هستم.
- از قول شما نوشته بودند که کسانی که مرا نقد میکنند، هیولا و تمساح هستند؟
نه، ببینید همهشان همینطور هستند. میدانید چرا، چون نظارت قضائی قوی بر نوشتههای روزنامههای ورزشی وجود ندارد. اگر اینجا انگلستان بود، من سریع شکایت میکردم و میگفتم که این چیزی که گفتم کجاست؟ بحث این بود که من گفتم: «اینها خفاشان کورچشمی هستند که در غارهای تاریک زندگی میکنند و نور برنامه ورزش و مردم آزارشان میدهد».
دیگر خفاش وافعی در کار نبود. البته آن خبرگزاری که این را نوشته بود، مطلب را حذف کرد و تکذیبیهاش را چاپ کرد اما دوستان در روزنامه لطف کردند و تکذیبیهاش را چاپ نکردند. من این حرف را به کل جراید و منتقدان نزدم.
- چرا برنامهتان تعطیل شد و بعد از یکشنبهها به جمعه منتقل شد؟
علت این بود که شبکه یک به دستور آقای ضرغامی، قرار شد برنامه جنگگونه داشته باشد. همه برنامههای پخش زنده حذف شد؛ حتی برنامه آقای ارجمند هم حذف شد. ورزش و مردم، مخاطب زیاد دارد. مردم هم به آقای ضرغامی و نظارت و سنجش و روابط عمومی خیلی فشار آوردند. تا اینکه طرحی آمد و برنامه دیدار در وقت اضافه قراردادش تمام شد و ما جایگزین شدیم.
- آن اوایل به ظاهرتان ایراد نمیگرفتند؟ با ریش پروفسوری شما مشکلی نداشتند؟
نه، مشکلی نبود. من این ریش را داشتم و خیلی هم خوشتیپ بودم (خنده).
- اما تا سال75 و 76 هم روی مدل ریش پروفسوری حساسیت وجود داشت و شما از سال58 با موهای سشوار کشیده و لباس خوب و این ریش...
به خدا من هیچوقت سشوار نمیکشم؛ مگر وقتی که آرایشگاه میروم و آرایشگر سشوار میکشد. من حتی روز ازدواجم سشوار نزدم. من از سشوار متنفرم. خدا یک مو به ما داده البته یک مو و رو. (خنده بلند)
- مشکل خاصی آن اوایل توی کار نداشتید؟
نه، مثلا یک روزنامه نوشته بود که چرا وقتی حرف میزنید، لبخند ژوکوند بر لب دارید. من گفتم که گریه کنم و با مردم حرف بزنم؟
- یک سؤال عمده وجود دارد که چطور آقای قدیمی، در بیشتر برنامههای شما هست؟
آخرین بار شما او را چه زمانی دیدید؟
- خاطرم نیست اما به هر حال همیشه هست.
دکتر قدیمی به 2 دلیل در برنامه حضور پیدا میکند؛ اولا ایشان کارشناس جامعهشناسی ورزش هستند و دوم اینکه ایشان مسئول ورزش دانشگاه آزاد هستندکه از ظرفیت بالایی برخوردار است.
- البته این مصاحبه، نقد آقای قدیمی نیست اما به هرحال ایشان بیشتر به تحصیلات ورزشکاران کمک میکند تا به ورزش دانشجویان و البته فکر میکنم وظیفهاش در مورد دوم، سنگینتر است؟
اما حقیقتا از کمکهای ایشان نمیشود گذشت.
- حالا بحث این نیست. شما میتوانید با انتقاد به ورزش کمک کنید اما...
شما مثل اینکه گزینشی نگاه میکنید. چرا از برنامهای که حمید سوریان بود، حرف نمیزنید. در آن برنامه، او هر چه لازم بود گفت و حتی ما اجازه ندادیم آقای آخوندی - روابط عمومیشان - جواب او را بدهد.
- اینها خوب است اما کافی نیست.
خب، اگر زیادتر باشد، باید قید برنامه را بزنیم. وقتی در یک برنامه، مدیریت پشتیبانی کند، همه چیز ممکن است اما من نمیتوانم به مدیرم و اهداف سازمان خیانت کنم. من بر اساس عقیدهای که دارم، انتقادات را میگذارم تا حدی که به ماندگاری برنامه ضربه نزند. برنامههای ما را در مورد کشتی ببینید. ما همه نوع انتقادی به یزدانیخرم کردهایم، شاید منظور شما این است که رئیس فدراسیون را فلک کنیم.
- ببینید، خود شما به ماندگاری برنامه اشاره کردید که حفظش کردهاید و این سؤال بزرگی است که چرا ورزش و مردم این همه سال باقی مانده است.
چون خوب است. چون بیننده و مخاطب دارد.
- با این همه تغییرات در مدیریت سازمان صدا و سیما؟
آن چیزی که ثابت است، اول لطف خدا و بعد هم مردم است.
- شاید هم به این دلیل بوده که هر کاری از شما خواستهاند، انجام دادهاید؟
من اگر به این صورت بودم، تا به حال پیشرفت بیشتری میکردم.
- بههر حال تغییر رئیس، برخی تغییرات را هم با خود دارد که تغییر روز برنامه شما هم شاید در همین راستا بود.
چون ما با هیچ باندی نبودیم و مستقل کار کردیم، وقتی که توکل شما به خدا باشد، همیشه ماندگار هستید. اگر اینجا به آقای ایکس وابسته نباشید، مگر نفر جدید مجنون باشد که بتواند شما را برکنار کند. اگر شما به رئیس خود نزدیکی داشته باشید و برایش نوشابه باز کنید، بعد از تعویض، بلافاصله اولین مستخدم میگوید که فلانی جاسوس است.
- البته 2 حالت دارد؛ یا شما برای هیچکس نوشابه باز نکردهاید یا برای همه این کار را کردهاید؟
آخر من نیازی به این کار ندارم. من از یک خانواده بزرگ و متمول هستم که 50سال دیگر هم کاری نکنم، میتوانم در خانه استراحت کنم و وضعم خوب باشد (خنده بلند).
- دلتان برای گزارش کردن تنگ نشده؟
اصلا؛ دیگر از سن من گذشته است.
- از گزارشهای شما یک سؤال بزرگ همیشه در ذهن من جامانده که «اس وقسدار» یعنی چه؟
ما یک کفاش داشتیم در پامنار. البته یکی از دلایل ماندگاری من هم این است که بچه پامنار هستم. خلاصه او کفشها را که میدوخت، میگفت «کفشهایی برات دوختم که اس وقس داره»؛ یعنی محکمه.
- ریشه این کلمه چیست؟
یعنی استوار و قرص. یک اصطلاح قدیمی است.یکی دو تا هم نبود؛ مثلا همین «داشته باشیم» را میدانید اولین بار چه کسی گفته است. اصلا به این فکر کردهاید؟
- الگوی شما چه کسی بود؟
کسی نبود. ما خودمان مصدر بودیم.